پروفایل اشتراکی takfir

هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند تحلیلی بر هویت جدید تروریست‌های تکفیری درون خاورمـیانـه ... | فضای مجازی (سایبری) و شبکه‌های ‌ای جریـان‌های تکفیری ... | ارکان سیـاسی اندیشـه های داعش؛ از امامت که تا تکفیر و جهاد ... | جماعت تبلیغ - اطلس > جریـان ها - مقالات - مرکز جامع پژوهش ... | عبدالمالک ریگی - اطلس > شخصیت ها > تکفیری - مقالات - مرکز ... | آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری و راهکارهای مقابله با آن، از ... | بررسی و ارزیـابی تاثیر عرفان درون تعدیل قرائت های افراطی از ... | عوامل مؤثر درون تبلیغ وهابیّت(1) - مقالات - مقالات - مرکز ... | خطر گروه‌های تکفیری علیـه اسلام و مسلمانان - مقالات ... | توسل درون سیره پیـامبر اکرم (صلی الله علیـه و آله) - مقالات ... |

هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند

تحلیلی بر هویت جدید تروریست‌های تکفیری درون خاورمـیانـه ...

مطالعات کنونی از تحولات چند ساله درون خاورمـیانـه نشان مـی‌دهد کـه ظاهراً مـیان فقدان شاخص‌های توسعه یـافتگی - بـه ویژه دموکراسی - و گسترش اسلام گراییِ افراطی ارتباط محکمـی وجود دارد و گروه‌های افراطی درون فقدان همـین شاخص‌ها رونق پیدا کرده اند.

این مقاله تلاشی هست به بررسی تأثیر شاخص‌های توسعه یـافتگی درون ظهور و بسط گروه‌های تروریستی تکفیری بپردازد و برخی از شاخص‌های موجود درون این باره را بسنجد.

تحلیلی بر هویت جدید تروریست‌های تکفیری درون خاورمـیانـه با تأکید بر برخی از شاخص‌های توسعه یـافتگی

نویسندگان: هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند عبدالوهاب فراتی (1)
ولی محمد احمدوند (2)
مـهدی بخشی شیخ احمد (3)

چکیده

مطالعات کنونی از تحولات چند ساله درون خاورمـیانـه نشان مـی‌دهد کـه ظاهراً مـیان فقدان شاخص‌های توسعه یـافتگی - بـه ویژه دموکراسی - و گسترش اسلام گراییِ افراطی ارتباط محکمـی وجود دارد و گروه‌های افراطی و جنگ‌های جهادی درون فقدان همـین شاخص‌ها رونق پیدا کرده اند. هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند این نشان مـی‌دهد کـه گسترش دموکراسی و تعمـیق برخی از شاخص‌های توسعه یـافتگی مـی‌تواند توده‌های مردم را از گروه‌های جهادی دور کند و آن‌ها را قانع سازد کـه بهترین الگوی زندگی، هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند تساهل و مدارای سیـاسی است. هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند روند تحولات دموکراتیک درون افغانستان و عراق تأییدی بر این مطالعات است. بـه همـین دلیل برخی از پژوهشگران علوم سیـاسی بر این عقیده‌اند کـه گسترش جنگ‌های جهادی درون خاورمـیانـه عربی ریشـه درون بحران‌های عقب ماندگی این کشورها دارد و انگیزه‌های مذهبی درون رتبه‌های بعدی درون تعمـیق این گروه‌ها اثر مـی‌گذارد. این مقاله تلاشی هست تا از همـین دیدگاه بـه بررسی تأثیر شاخص‌های توسعه یـافتگی درون ظهور و بسط گروه‌های تروریستی تکفیری بپردازد و برخی از شاخص‌های موجود درون این باره را بسنجد.
کلید واژه :تروریسم، تروریسم مذهبی، شاخص‌های توسعه یـافتگی، دموکراسی، جریـان‌های تکفیری خاورمـیانـه.

الف. سرشت و ویژگی‌های تروریست‌های تکفیری

منطقه خاورمـیانـه از جمله مناطق پر آشوب جهان هست که مواجهه‌ی خشونت‌های جدید را تجربه مـی‌کند. این تجربه زیـان بار کـه متأسفانـه بـه نام اسلام رقم مـی‌خورد، پدیده نوظهوری هست که برخی از پژوهشگران علوم سیـاسی از آن بـه «تروریسم جدید» یـاد مـی‌کنند. پیوند اسلام گرایی با پدیده‌هایی مثل «خشونت»، «عملیـات انتحاری» و «ضد مدرنیته» درون تبلیغات غرب، برایـانی کـه اطلاعی از اسلام ندارند. این توهّم را بـه وجود آورده هست که اسلام یعنی خشونت. این ترادف کـه محصول اعمال گروه‌های تکفیری درون خاورمـیانـه است، سبب شده که تا دانشمندان علوم سیـاسی از زاویـه‌ی دیگری بـه تحلیل این پدیده بپردازند. از نظر آن‌ها تکفیری‌‌های فعال درون خاورمـیانـه دست بـه اقداماتی مـی‌زنند کـه غیرقابل باور است. ترورهایی کـه انجام مـی‌دهند کمتر درون عملیـات‌های تروریستی پیشین سابقه داشته است. استفاده آن‌ها از روش‌ها و فنّاوری‌های جدید بـه ویژه انـهدام خود از طریق عملیـات انتحاری باعث شده هست تا عده‌ای از کارشناسان جهت بررسی تروریسم جدید از اصطلاح «فوق تروریسم» (Super terrorism) استفاده کنند. (4) تعصب جدیدی کـه بعضی از سازمان‌های تروریستی، بـه ویژه گروه‌های تکفیری بـه راه انداخته‌اند، ما را وارد عصر جدید تروریسم کرده هست که درون آن، هم ترفندهای کشتن افراد و هم گستردگی سطح خسارت مورد توجه قرار گرفته است.
بدون این کـه علاقه‌ای بـه تعریف دقیق تروریسم داشته باشم (5) و یـا بخواهم تفاوت‌های فقهی این واژه با واژگانی هم چون عملیـات استشـهادی را بررسی کنم، تنـها بر این نکته تأکید مـی‌کنم کـه به سختی مـی‌توان مـیان تروریسم و بنیـادگرایی، جنگ‌های چریکی، جرم و جنایت و نیز قتل‌های سریـالی، تمایز قائل شد. درون بسیـاری از موارد ممکن هست یک عامل انتحاری، از دیدگاه این مقاله یک تروریست بـه شمار آید، ولی از منظر خود او وانی کـه او را بـه چنین کاری تشویق کرده‌اند، و یـا او را آموزش داده‌اند، یک جنگجوی آزاد بـه حساب آید کـه فاصله او با بهشت بـه ‌اندازه فشار یک ماشـه کوچک کمربند انفجاری است. بی شک نمـی‌توان هیچ تعریفی از تروریسم بیـان کرد کـه همـه‌ی انواعِ گوناگون این پدیده را کـه در طول تاریخ همواره وجود داشته است، درون بر گیرد. با این حال منظور از تکفیری‌های تروریست درون این پژوهش، گروه‌ها یـا سازمان‌هایی هستند کـه به بهانـه‌های مذهبی، خشونت سیستماتیک را حربه‌ی اصلی خویش قرار داده‌اند. بر همـین اساس تروریسم نزد این گروه‌ها، تاکتیکی حساب شده هست که از انگیزه‌های مذهبی برخواسته و از زور یـا خشونت علیـه حکومت‌ها، یـا مردم استفاده مـی‌کنند. تحت تأثیر قرار افکار عمومـی و وادار مخالفین بـه عقب نشینی، هدف اصلی آن‌ها درون عرصه مبارزه سیـاسی است. درون این عمل، قانون زیر پا گذاشته مـی‌شود و هدف، بیشتر ایجاد ترس درون گروه بزرگی از مردم است. تروریسم مذهبی کـه گروه‌های تکفیری بـه راه انداخته‌اند با گونـه‌های گذشته آن این تفاوت را دارد کـه قربانیـان آن اغلب شـهروندان بی گناهی هستند کـه یـا بـه طور تصادفی انتخاب شده‌اند یـا آن کـه به طور اتفاقی درون موقعیت‌های تروریستی حضور داشته‌اند. بدین سان تروریسم را مـی‌توان بـه مثابه ابزاری درون نظر گرفت کـه از هشت جزء تشکیل شده است:
1. عمل عمدی؛
2. دارای منطق خاص خود از سوی مرتکبین؛
3. خشونت آمـیز؛
4. دارای هدف مذهبی و سیـاسی؛
5. وحشت آفرین؛
6. سرپیچی از قوانین متعارف درون جنگ‌ها؛
7. انتخاب اه خود از بین جامعه؛
8. خواستار تغییر رفتار بـه خصوص درون جامعه‌ی مورد نظر. (6)
آنچه رفتار خشونت آمـیز گروه‌های تکفیری را از سایر ترویست‌ها جدا مـی‌سازد، آن هست که انگیزه‌های مذهبی، اصلی ترین ویژگی ترورهای آن‌ها بـه شمار مـی‌آید. درون واقع انگیزه‌های مذهبی باعث شده هست تا تکفیری‌ها خشونت را وظیفه‌ای الهی به منظور خود دانسته و در نیتجه به منظور اعمال خود مشروعیت مذهبی قائل باشند. آن‌ها با تعمـیم مفهوم شرک بر مخالفان خود اعم از شیعه، سنی و مسیحی از یک سو و نیز استناد نادرست بـه سنت و سیره‌ی صحابه درون انجام نوع فجیعی از کشتن مثل سر ب، از سوی دیگر، چنین اقدامـی را عملی دارای اجر مـی‌دانند و تبعاً از مـیان برداشتن انبوهی از آن‌ها را کـه از مسیر عملیـات‌های انتحاری آسان تر است، دروازه بهشت قلمداد مـی‌کنند. درون بسیـاری از موارد، گروه‌های تکفیری دارای علایق مذهبی ایدئولوژی کلی گرایـانـه هستند؛ بدین معنا کـه دنیـا را مـیدان نبرد مـیان خیر و شر (7) مـی‌دانند. درون همـین راستا نیز از واژگانی کیـهانی (8) و دیـالکتیکی از قبیل مؤمنین درون مقابل کافران، نظم علیـه هرج و مرج و عدالت علیـه بی عدالتی استفاده مـی‌کنند. درون نتیجه بیشتر این گروه‌ها از نمادهای مذهبی به منظور جمع مردم درون اطراف خود استفاده مـی‌کنند. آن‌ها خود را مستضعفینی معرفی مـی‌کنند کـه برای احقاق حقوق خود علیـه ستمگران قیـام کرده‌اند و مـی‌خواهند ملت خود را یـا از دست حاکمان ظالم و یـا از دست دشمنان خارجی نجات دهند. با این همـه، بـه دلیل این کـه بیشتر آن‌ها تمایل دارند کـه شـهروندان غیر نظامـی را مورد هدف قرار دهند و هیچ توجهی بـه جنس و سن آن‌ها ندارند، درون نتیجه از سوی قسمت اعظمـی از هم کیشان خود طرد مـی‌شوند. هم چنین نوع جنگی کـه تروریست‌های مذهبی بـه راه انداخته‌اند، ویژگی‌های منحصر بـه فردی دارد. این جنگ‌ها غیر متعارف و غیر متمرکز شده‌اند این گروه‌ها بر خلاف جنگ‌های سابق، هم دولت‌ها و هم ملت‌ها را هدف قرار مـی‌دهند. اعضای این گروه‌ها هیچ لباس متحدی (یونیفورم) نمـی‌پوشند و اه خود را از مـیان مردم عادی انتخاب مـی‌کنند. (9)
برای استفاده و حمایت از خشونت مذهبی حتما «دشمنان تعریف شده ای» وجود داشته باشند. مشخص دشمن و تصمـیم به منظور استفاده از خشونت علیـه آن‌ها بـه مـیزان بحرانی بستگی دارد کـه ایمان و جوامع گروه‌های تکفیری را تهدید مـی‌کند. درون سطح داخلی ممکن هست مخالفت‌ها بـه سمت فساد و بی عدالتی‌های سیستم سیـاسی و یـا سایر جوامع مذهبی هدایت شود. درون سطح خارجی نیز ممکن هست علیـه نیروهای خارجی کـه در جامعه حضور فرهنگی، اقتصادی و یـا سیـاسی دارند و تهدیدی علیـه جامعه مذهبی چنین گروه‌هایی محسوب مـی‌شوند، تمرکز یـابد. گروه‌های تکفیری از «وسایل، روش‌ها و زمان‌هایی» استفاده مـی‌کنند کـه بیشترین تأثیر را داشته باشند. آن‌ها درون مقابل دشمنان ابر قدرت خود از عملیـات‌های انتحاری استفاده مـی‌کنند. این عمل باعث مـی‌شود کـه سایرین نیز راه آن‌ها را ادامـه دهند. اه انتخابی از سوی آن‌ها، نمادین است. (10) این امر باعث مـی‌شود که تا از سویی بیشترین تأثیر روان شناختی را بر روی دشمن بگذارد و از سوی دیگر نیز اعتبار گروه‌های تروریستی را مـیان هواداران شان بالا ببرد. حمله بـه نمادهای مـهم نیز از جمله اهی هست که بـه عمد از سوی چنین گروه‌هایی انتخاب مـی‌شود که تا واکنش دشمن را درون پی داشته باشد؛ مثل حمله تکفیری‌های عراق بـه مرقد مطهر عسگریین (علیـهما السلام) درون سامرا کـه یکی از نمادهای شیعه درون جهان است.
از نظر سازمانی نیز گروه‌های تکفیری، ساختاری رسمـی بـه صورت هرمـی (11) دارند؛ بدین معنا کـه اعضای آن درون پایین هرم و گروه مدیریتی یـا رئیس درون رأس هرم قرار گرفته‌اند. این شکل از ساختار سازمانی درون گروه‌های سیـاسی، اجتماعی، مذهبی و نظامـی دیده مـی‌شود. جایگزین ساختار هرمـی، سیستم سلولی یـا شبکه‌ای است. درون این نوع از ساختار سازمانی هیچ گونـه کنترل مرکزی بر اعضا و یـا سلول‌ها وجود ندارد و همـه‌ی سلول‌ها بـه صورت مستقل عمل مـی‌کنند و هیچ وقت گزارشی بـه ستاد فرماندهی نمـی‌دهند. این نوع از ساختار، «مقاومت بدون رهبری» (12) نیز نامـیده مـی‌شود کـه در گروه‌های تکفیری وجود دارد. درون واقع چنین ساختاری بـه همـه گروه‌های منفرد تشکیل دهنده‌ی یک سازمان این اجازه را مـی‌دهد کـه به تنـهایی دست بـه عمل بزنند. مقاومت بدون رهبری، سیستمـی هست که درون آن سازمان بر اساس اعضا و سلول‌هایش بـه فعالیت مـی‌پردازد و از هیچ هسته‌ی رهبری و یـا کنترلی برخوردار نیست. درون واقع مبارزها بـه خواست خود، بـه عضویت این شبکه‌ها درون مـی‌آیند و آزاد هستند کـه به ایجاد سلول درون محیط پیرامونی خود بپردازند. درون نتیجه، ضربه زدن بـه اعضا و سازمان‌ها باعث از مـیان رفتن شبکه‌ها نمـی‌شود؛ بـه عبارت دیگر، ساختار گروه‌های تکفیری بـه نحوی هست که بـه سختی قابل شناسایی مـی‌باشند. این گروه‌ها، بـه دلیل جایگزین شدن روابط شخصی بـه جای روابط مبتنی بر سلسله مراتب، بـه جای این کـه سازمان قلمداد شوند، بیشتر تحت عنوان شبکه توصیف مـی‌شوند. گروه‌های تکفیری، بـه دلیل این کـه بیشتر بـه وسیله‌ی یک ایدئولوژی مشتره بـه صورت فیزیکی شکل یـافته‌اند، تحت عنوان دولت مجازی نیز یـاد مـی‌شوند. درون واقع دولت مجازی، طرحی فراگیر هست که بر شبکه‌ای از سازمان‌ها حاکم بوده و به طور ایده آل پیوندهایی نامرئی پدید مـی‌آورد کـه طرح را نگه مـی‌دارد. شبکه ترور، رهبری عملیـات ندارد بلکه از واحدهایی تشکیل شده کـه به سرعت درون بخش‌های مختلف جهان شکل مـی‌گیرند. علاوه بر این، انعطاف پذیری درون ساختار سازمانی، این امکان را به منظور واحدهای دور دست بـه وجود مـی‌آورد کـه بدون اطلاع از دستورهای مرکزی کـه فاقد وجود فیزیکی است، دست بـه عملیـات تروریستی بزنند و به صورت یک دولت مجازی عمل کنند. این ساختار انعطاف پذیر این امکان را فراهم مـی‌کند که تا عملیـات شبکه بـه لحاظ اقتصادی و اعضا کارآمدتر شود. (13)
به طور کلی سه نوع شبکه وجود دارد: اولی شبکه‌ی زنجیره‌ای (14) نامـیده مـی‌شود کـه در آن مردم، کالاها و اطلاعات درون یک خط ارتباطی حرکت مـی‌کنند و دارای نقاط اتصال جداگانـه‌ای است. این نوع از شبکه به منظور سازمان‌های قاچاق مناسب است. دومـین نوع، شبکه کانونی (15) هست که بیشتر درون شرکت‌های تجاری دیده مـی‌شود و در آن همـه‌ی بازیگران سعی مـی‌کنند که تا هسته یـا بازیگر اصلی شبکه باشند. گروه‌های تروریستی قدیمـی و نیز جنایی از این نوع شبکه‌ها استفاده مـی‌د. شبکه سلولی یـا پیچیده (16) سومـین نوعِ از انواع ساختارهای شبکه‌ای هست که درون گروه‌های نظامـی کوچک دیده مـی‌شود. جایی کـه هر گروهی بـه گروه دیگر متصل هست و ارتباطات و عدم تمرکز بالایی درون شبکه حاکم است. گروه‌های تکفیری از چنین شبکه‌ای استفاده مـی‌کنند. (17)

** تصویر
توضیح تصویر
شبکه سلولی پیچیده
شبکه کانونی
شبکه زنجیره ای

اما آنچه اهمـیت دارد این مطلب هست که امروزه تروریست‌های تکفیری از تهدیدی ملی بـه تهدیدی بین المللی تبدیل شده و در این عصر جهانی شدن و فناوری‌های پیشرفته، دیگر اقدامات تروریستی آن‌ها محصور درون مرزهای ملی یـا منطقه‌ای نمانده است. گرچه ترورهای تکفیری توسط گروه‌هایی انجام مـی‌شود کـه در مناطق حاشیـه‌ای و یـا نیمـه حاشیـه‌ای جهان؛ مثل اردن، یمن، افغانستان و عراق قرار دارند، یـا از منزویـان دولت‌های مدرن بـه شمار مـی‌آیند؛ همانند سلفی‌های چچنی و آلمانی، ولی اه واقع درون هسته‌ی اصلی و یـا اه متعلق بـه آن‌ها را درون سراسر جهان مورد هدف قرار مـی‌دهند و هر جایی از جهان کـه زمـینـه‌ی مستعدی به منظور انجام فریضه‌ی جهاد به منظور آن‌ها فراهم آورد روانـه آن جا مـی‌شوند؛ بـه عبارت دیگر این نوع از تروریسم، فراملیتی (18) بوده و مرزهای ملی را درون مـی‌نوردد. (19) با وجود این کـه حمایت کننده‌های دولتی از گروه‌های تکفیری، مثل عربستان سعودی هنوز هم نقش مـهمـی درون تکفیری‌های جدید ایفا مـی‌کنند، اما جهانی شدن و در نتیجه، راحتی حرکت مردم و پول‌های آن‌ها فرصتی درون اختیـار تکفیری‌ها قرار داده هست تا منابع مالی خود را از طریق راه‌های غیر قانونی و جنایت آمـیز بـه دست آورند؛ بـه عنوان مثال گروه‌های تکفیری از سازمان‌های جاسوسی پول دریـافت مـی‌کنند و یـا از طریق غارت اموال دولت و مردم درون کشورهایی مثل سوریـه و عراق مشکلات مالی خود را حل مـی‌کنند.
به دلیل پشتیبانی نشدن از سوی دولت‌ها، اعضای تکفیری‌ها بیشتر غیر حرفه‌ای (آماتور) هستند و به طور کامل از جوامع خود جدا نمـی‌شوند. این افراد بیشتر آموزش‌های خود را از طریق راه‌های غیر رسمـی (از جمله اینترنت) بـه دست مـی‌آورند. غیر حرفه‌ای بودن اعضای چنین سازمان‌هایی باعث مـی‌شود که تا به آموزش و حمایت‌های لجستیکی زیـادی نیـاز نداشته باشند. (20) علاوه بر این خود شبکه‌ها حمایت‌های لازم را از آن‌ها بـه عمل مـی‌آورند و نیـازی بـه پشتیبانی دولتی ندارند. بـه دلیل غیر حرفه‌ای بودن تکفیری‌ها و فعالیت‌های آن‌ها درون زندگی روزمره، شناسایی آن‌ها نیز سخت تر شده است، چرا کـه از یک سو که تا قبل از دست زدن بـه اعمال تروریستی،ی آن‌ها را نمـی‌شناسد و از سوی دیگر بعد از عملیـات نیز بلافاصله از گروه جدا شده و به فعالیت‌های عادی و زندگی روزمره‌ی خود مـی‌پردازند.

ب. ریشـه‌های ظهور و بسط سلفی‌های تکفیری

1. نداری و سطح تحصیلات

ظهور نسل جدیدی از تروریست‌های تکفیری کـه چهره رحمانی اسلام را درون جهان خدشـه دار کرده‌اند، برخاسته از عوامل متعددی هست که توجه بـه آن‌ها اهمـیت دارد. بدون این کـه قصد بررسی همـه‌ی عوامل موجود درون این باره را داشته باشیم بیشتر مـی‌کوشیم از چشم انداز توسعه یـافتگی بـه بررسی ابعادی از این رخداد بپردازم. از منظر توسعه یـافتگی، افراد بـه دلیل ارتقای سطح سواد و نیز تمکن مالی، آن چنان بـه زندگی فنی گره مـی‌خورند کـه نـه وقت پرداختن بـه ایدئولوژی‌های کاذبی مثل تفکر سلفیـه دارند و نـه ورود بـه این گروه‌ها را عقلانی تفسیر مـی‌کنند. افراد بدون این کـه به نوع تفکر و عقیده دیگران اهمـیت بدهند، درون کنار آن‌ها زندگی مـی‌کنند و تساهل و مدارای سیـاسی و فکری را سرلوحه کار خود قرار مـی‌دهند. تجارب مـیدانی این جانب از کشورهای ترکیـه و مالزی کـه دو الگوی توسعه یـافته درون جهان اسلام هستند نشان مـی‌دهد کـه آن‌ها بـه سبب رشد عقلانی کـه بر اثر روند رو بـه رشدِ شاخص‌های توسعه یـافتگی داشته‌اند، کمتر بـه چنین افکاری تمایل پیدا کرده‌اند. اهل سنت نیز درون کنار علویـان و شیعیـان درون شـهرهای توسعه یـافته‌ای مثل استانبول زندگی مـی‌کنند و هر زمان کـه اذان‌های یکدیگر را مـی‌شنوند، درون نماز جماعت همدیگر شرکت کرده و با هم مصافحه مـی‌کنند. عاین، مشاهدات عینی دیگری از کشورهای توسعه نیـافته‌ای مثل عراق، سوریـه و افغانستان، نشان مـی‌دهد کـه پایین بودن شاخص‌های توسعه یـافتگی، هزینـه زندگی سیـاسی آن‌ها را بالا و آن‌ها را درون وضعیتی منفی از رشد نگه داشته است. حتی اخبار دریـافتی از افغانستان و پاکستان نشان مـی‌دهد کـه گروه‌های تکفیری بـه محلی به منظور امرار معاش افراد بی کار و تهی دست تبدیل شده‌اند و البته بـه تدریج، جذابیت‌های مذهبی بـه انگیزه‌های قدرتمندتری درون رفتار آن‌ها تبدیل شده است؛ اما آنچه تحلیل و فهم ما را از ارتباط سلفیـه با شاخص‌های توسعه یـافتگی پیچیده تر مـی‌کند آن هست که بدنـه اصلی این گروه‌ها را افراد طبقه متوسط شـهری تشکیل داده کـه هم تحصیلات بالا و هم توانایی مالی خوبی دارند. اغلب رهبران گروه‌های داعش، جبهه النصره و القاعده این چنین هستند. بخش دیگری از اعضای این گروه‌ها، از کشورهای توسعه یـافته مثل فرانسه، آلمان و انگلیس روانـه معرکه سوریـه شده و از طبقات مدرن بـه شمار مـی‌آیند. این کـه نداری و پایین بودن سطح سواد که تا چه مـیزان درون رشد و بسط تکفیری‌ها نقش داشته است؟ سؤالی هست که پاسخ‌های مختلفی بـه آن داده شده است. با این همـه بـه نظر مـی‌رسد گروه‌های جهادی از هر دو گروه تشکیل شده‌اند؛ بدین معنا کـه مؤسسین آن‌ها از طبقات متوسط شـهری، با دینی احساسی - عاطفی هستند و توزیع کنندگان و هواخواهان آن‌ها از طبقات پایین اجتماعی‌اند، کـه سواد چندانی ندارند.
به همـین دلیل، برخی از سیـاست پژوهان درون تحلیل سؤال مذکور، بـه عوامل خارجی و محیطی مانند فقر، سطح فکری و فرهنگی، سطح سواد و آموزش ساختارهای سیـاسی و اجتماعی درون ظهور گروه‌های سلفی توجه کرده‌اند. (21) کـه البته درون ادبیـات رایج، فقر بـه عنوان عامل تروریسم بیش از هر عامل دیگری ظاهر مـی‌شود. از این نگاه، فقر اقتصادی، درون سطوح نازل شاخص‌های زیستی عامل ایجاد و گسترش گرایش‌های سلفی گری قلمداد شده است. مقوله‌ی فقر بر این اساس تعریف مـی‌شود کـه هر فرد حداقل نیـازهای پایـه‌ای را به منظور معیشت دارد کـه تأمـین نشدن آن‌ها موجب بروز مشکل مـی‌شود؛ بـه عبارت دیگر،؛ فقر محرومـیت عمـیق از مواهب مادی هست که راه توسعه متعارف فرد را که تا آن درجه مانع مـی‌شود کـه یکپارچگی شخص را بـه هم مـی‌ریزد. فقیر بودن از این دیدگاه بـه معنای ناتوانی درون تأمـین نیـازهای بیولوژیکی خود و خانواده از طریق منابع یـا فعالیت خویش است. (22) نظریـه پردازان این طیف معتقدند کـه سلفی گری و گسترش آن درون خاورمـیانـه رابطه متقابل با فقر مادی دارد و خشونت‌های تروریستی از یک طرف مـی‌تواند باعث افزایش فقر شود و از طرف دیگر فقر موجب رشد تروریسم شود. از این نگاه، کشورهای با مـیزان بالای جمعیت فقیر، بیشتر درون معرض رشد گروه‌های سلفی گری و ترویسم هستند: مثل افغانستان و پاکستان. گروه‌های ترویستی بـه بهانـه پناهگاه، کشورهای فقیر و ضعیف را قربانی اقدامات خود مـی‌کنند. عضو گیری آن‌ها درون چنین کشورهایی مدیون نارضایتی‌های پرورش یـافته از فقر است. نقطه مقابل این دو کشور، کشور ترکیـه کـه رشد اقتصادی هشت درصدی را تجربه مـی‌کند و ثروت مردم رو بـه افزایش هست تمایل مردم بـه گروه‌های سلفی گری درون این کشور بسیـار کمتر هست و هیچ دغدغه مادی نمـی‌تواند آن‌ها را بـه سمتب درآمد از طریق نظامـی گری سوق دهد.
گرچه فقر و بی عدالتی خود بـه خود بـه خشونت منتهی نمـی‌شود اما درون شرایط زمانی و مکانی خاص و تحت تأثیر پاره‌ای از عوامل، ممکن هست به فروپاشی هنجارهای حاکم و اصول و قواعدی کـه مانع خشونت مـی‌گردند منجر شوند و نابسامانی اجتماعی فراهم آورند کـه در آن صورت، اِعمال خشونت غیر قابل پیش گیری است. امـیل دورکیم معتقد هست که نابسامانی اجتماعی درون نـهایت موجب پیدایش حس رنجیدگی و ملامت آزار دهنده‌ای مـی‌شود کـه نتیجه آن بـه دو صورت و دیگر کشی بروز مـی‌کند. (23) البته این موضع رئیس پیشین سازمان تجارت جهانی، وزیر کنونی خزانـه داری انگلستان و بسیـاری از محققین مبنی بر رابطه فقر و تروریسم با نقدهای گسترده‌ای روبرو بوده است. این کـه آیـا تروریسم واقعاً درون تنگ دستی و فقدان تحصیلات ریشـه دارد یـا نـه؟ از نظر عقلی ممکن هست بپذیریم احتمالاً درگیر شدن افرادی کـه عملاً چیزی به منظور از دست ندارند درون فعالیت‌هایی کـه به نابودی خودشان منجر مـی‌شود از بقیـه‌ی افراد بیشتر است. این شعور متعارف را مـی‌توان نتیجه مقایسه بی واسطه از تحلیل‌های پیشین از فعالیت‌های تروریستی تلقی کرد؛ بـه عنوان مثال نظریـه‌ی اقتصادی و سنتی جنایت (24) را مـی‌توان به منظور تحلیل فعالیت‌های تروریستی بـه کار گرفت. هم چنین مـی‌توان از نظریـه‌ی اقتصادی (25) به منظور تحلیل عملیـات انتحاری بهره برد، یـا بـه وضع اقتصادی فرقه‌های مذهبی «برمان» (26) به منظور تبیین مشارکت درون گروه‌های تروریستی جدا از دیگران استناد کرد. بـه کارگیری این نظریـه‌ها بـه منظور تبیین انواع تروریسم ممکن هست به غلط بـه ما بفهماند کـه این اشخاص بـه خاطر فقدان زمـینـه کافی به منظور چیره شدن بر بی عدالتی‌های اجتماعی و اقتصادی با تمایلات تروریستی بیشتر بـه شیوه‌ای خاص گرایش دارند. افرادی با فرصت‌های کمتر درون دنیـای حقوقی با دنیـای بیرونی یـا دنیـای سکولار، آمادگی بیشتری جهت ارتکاب جنایت و یـا پیوستن بـه فرقه‌های مذهبی دارند. افرادی با مجال کمتر نیز مستعدّ پیوستن بـه گروه‌های تکفیری هستند.
بررسی ذهنیت تروریستی را مـی‌توان با مروری انتقادی نسبت بـه نوشته‌های گسترده درون خصوص
«بیزاری از جنایت»، -پدیده‌ای کـه بسیـاری از عالمان آن را خیلی مرتبط بـه تروریسم قلمداد کرده‌اند (هام و کرس) - (27) آغاز کرد. بـه همـین قیـاس گلیسر و ایچ (1998) (28) بر اساس شواهد مبتنی بر تجربه گفته‌اند کـه اعدامِ بدون محاکمـه سیـاه پوستان و رشد واقعی تولید ناخالص ملی درون بین سال‌های 1938 که تا 1982 با یکدیگر وابستگی مثبت داشته‌اند. درون ضمن با بـه کارگیری اطلاعات خام گروه‌های متنفر از جنایت درون ایـالات متحده درون سال 1997 دریـافتند کـه احتمال وجود گروه‌هایی هم چون کوکلاکلن با حداقل دیپلم متوسط درون یک محله‌ی مشخص بـه طور مثبت با سهم جمعیت آن ناحیـه مرتبط بوده است. بالعکس، داده‌های جمع آوری شده بین سال‌های 1987 که تا 1995 درون شـهر نیویورک نشان مـی‌دهد کـه جنایت‌های انجام شده علیـه سیـاهان، یـهودیـان، آسیـایی‌ها و هم جنس گرایـان با نرخ بیکاری شـهر ارتباطی نداشته است. از این رو، مـی‌توان استدلال کرد کـه شواهد پژوهش‌های نسبتاً بزرگ تر وجود رابطه مستقیم بین فقدان تحصیلات و تروریسم درون ایـالات متحده را نفی مـی‌کند؛ بنابراین نبود هر گونـه رابطه معبین تنفر از جنایت و فقر یـا فقدان تحصیلات، منحصر بـه ایـالات متحده نیست. تنـها کروگر و پیشگه (1997) (29) توانستند با استدلال ثابت کنند کـه مقدار خشونت ارتکابی علیـه خارجی‌ها درون آلمان بـه تحصیلات و مـیانگین دستمزد حاصل از تولید صنعتی آن کشور ربطی ندارد.
به همـین قیـاس، بر اساس مطالعات اداره پژوهش‌های فدرال 1999 درون رابطه با ویژگی‌های جامعه شناختی ترویست‌های کشورهای مختلف این گونـه نشان مـی‌دهد کـه تروریست‌ها عموماً تحصیلاتی بالاتر از حد متوسط دارند. تعداد بسیـار کمـی از تروریست‌های غربی درس نخوانده و بی سوادند. اعضای مسن تر و سرکردگان غالباً افرادی متخصص هم چون دکتر، بانک دار، وکیل، مـهندس، روزنامـه نگار، استاد دانشگاه و مدیران مـیانی دولت بوده‌اند. این حقیقت کـه تروریست‌ها محصور بـه هیچ مرز بندی ملی نیستند از ناحیـه راسل و مـیلر (1983) (30) هم حمایت مـی‌شود. این دو کوشیدند که تا نمایی جامعه شناختی از تروریست‌های نوین ترسیم کنند. آن‌ها توانستند این مـهم را بر مبنای کار تألیفی بـه ضمـیمـه تحلیل اجتماعی اقتصادی خصوصیـات بیش از 350 تروریست را از مـیان گروه‌های فعال تروریستی درون سال‌های 1966 که تا 1976 از کشورهای آرژانتین، برزیل، آلمان، ایران، ایرلند، ایتالیـا، ژاپن، فلسطین، اسپانیـا و ترکیـه انجام دهند. آن‌ها بر اساس تحلیل همـه جانبه استدلال مـی‌کنند کـه تقریباً دو سومانی کـه به عنوان تروریست شناسایی شده‌اند افرادی با تحصیلات دانشگاهی فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد و یـا دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد هستند. هم چنین خانم «حسن» درون کتابی جالب و کنجکاوانـه (2001) (31) اخیراً نشان داده کـه در قضیـه تروریسم مدل‌های سنتی جنایت، و دین مورد استفاده قرار نمـی‌گیرد. او درون مقاله‌ای حاوی مصاحبه‌هایش با حدود 250 تروریست و هم دستانشان شاملانی کـه در عملیـات انتحاری ناکام مانده‌اند، نیز خانواده بمب گذاران متوفی وانی کـه بمب گذاران را آموزش داده‌اند و آن‌ها را بـه مأموریت فرستاده‌اند چنین گزارش داده است:
هیچ یک از آن‌ها بی سواد، بـه شدت فقیر، کوته فکر یـا افسرده نبوده‌اند. بسیـاری از آن‌ها از طبقات مـیانی جامعه بوده‌اند و از متواریـان کـه بگذریم بقیـه شغل و حقوق ماهیـانـه داشته‌اند. دو نفر از آن‌ها نیز فرزند اشخاص مـیلیونر بوده‌اند.
اخیراً تشکیک درون مورد این گمانـه کـه فقر و جهل علت اصلی تروریسم مـی‌باشد آغاز شده است. ویلگورن درون مقاله اش درون خصوص ویژگی‌های تروریست‌های هواپیما ربا درون حادثه 11 سپتامبر 2001 کـه در روزنامـه نیویورک تایمز منتشر شده مـی‌نویسد:
در مـیان آن‌ها افراد بالغ و تحصیل کرده و متخصص بودند کـه سال‌ها به منظور مطالعه و آموزش درون ایـالات متحده وقت صرف کرده بودند. (32)
غیر از او، دانیل پایپس نویسنده کتاب «صدای پای اسلام جنگ طلب» معتقد هست تروریست‌های سلفی بر خلاف تصور عامـه، از اقشار فقیر، بی سواد و حاشیـه نشین نیستند، بلکه بیشتر جوانانی تحصیل کرده از طبقات متوسط بـه بالای اجتماعی مـی‌باشند کـه محرک آن‌ها نـه مشکلات مادی معیشتی بلکه ایدئولوژی اسلام گرای جهادی است. (33)
از این لحاظ اگر جریـان تروریستی سلفی گری بـه عنوان یک شکل افراطی از عمل گرایی سیـاسی تلقی شود رابطه عمـیقش با فقر و جهل نباید تعجبی را برانگیزد.
سال‌ها پیش لرنر درون سال 1958 یعنی سالی پیش تر از این کـه گروه تروریست‌های تحصیل کرده درون کالج‌های غربی بـه سوریـه، عراق و افغانستان سرازیر شوند این پیوند ظاهراً متناقض را درون پژوهشی درباره‌ی عمل گرایی سیـاسی درون خاورمـیانـه مطرح کرد. سخن اصلی درون این مقاله این بود: «این فرض متعارف مبنی بر این کـه تروریست‌ها از مـیان ندارها هستند فاقد وجاهت منطقی است. تروریست‌ها از مـیان زیـاده خواهان برخاسته‌اند.»
این مقاله علی رغم یـافته‌های تحقیقات مـیدانی فوق و هم چنین شواهد رسانـه‌ای مبنی بر درصد بالای تحصیل کرده‌ها و مرفهین درون گروه‌های سلفی بر آن هست که نمـی‌توان بـه صورت تام عامل فقر را نادیده گرفت. کمترین تأثیر آن آماده محیطی مستعد به منظور تکثیر ویروس ترور است. اگرچه خود ویروس را اراده‌های افزون طلب فراری بـه وجود آورده باشند. درون هر صورت فقر عامل معدّه هست اما موجبه نیست. به منظور رهایی از این بحران، مـی‌بایست از عوامل بنیـادی تر سراغ گرفت.

2. تعصب و جمود فکری

به غیر از فقر و افت تحصیلات کـه زمـینـه ساز سلفی‌های تکفیری است، عامل مـهم درون مـیان آن‌ها، تعصب‌های بی پایـه مذهبی است. تعصب بـه معنای سخت گیری و از چیزی سخت حمایت است. (34) این واژه با حمـیّت مترادف هست و انسان متعصبی هست که عمل وی درون چارچوب موازین عقلی و منطقی نیست. بیشتر‌ی احساس هست تا خرد. تعصب درون طرفداری بی مورد خشم کنترل نشده و تصلّب محض بـه پاره‌ای ارزش‌های تفسیرپذیر موضوعیت مـی‌یـابد. درون تعصب فقط احساس دخیل نیست. نوعی خودخواهی و «خودبرتربینی» نیز نـهفته است. ابن خلدون تعصب را پایـه قدرت سیـاسی ذکر کرده است. بـه زعم وی گروه‌های قبیله‌ای کـه در ارتباطی احساسی - عاطفی با یکدیگرند مـی‌توانند بـه شرط وجود عاملی تهییج کننده و البته تجهیزگر درون راستای اه قدرت طلبانـه مورد استفاده قرار گیرند. مثال وی اساس حکومت‌هایی هست که درون طول تاریخ با اتکا بر این عنصر غریزی توانستند بر دیگر اقوامـی کـه ارتباطات احساسی - عاطفی بین آن‌ها کم رنگ و ضعیف شده بود غلبه کنند. حمـیت نیز بر همـین منوال واژه ا‌ی هست که از ادبیـات قرآنی گرفته شده است. قرآنانی را کـه در تعصب بی منطق از موازین عدل الهی فاصله مـی‌گیرند بـه حمـیت جاهلی تعبیر کرده است. (35) وضعیتی کـه رسالت قرآن عبور از آن و رسیدن بـه تعادل است.
به زعم نویسنده مقاله حاضر، تعصب دینی بن مایـه اصلی سلفی‌های تکفیری هست که درون جهت دسترسی بـه اه خود از هیچ گونـه جنایتی فروگذار نمـی‌کنند و این را نمـی‌توان منحصر درون اسلام دانست. همـه ادیـان چه مسیحیت، چه یـهودیت و چه بودا واجد وجهی از خود حقیقت بینی‌اند کـه متشرعین جاهل را آماده هر گونـه اقدام عمل گرایـانـه مـی‌کنند، چه انسانی و چه غیر انسانی؛ اما آنچه درون تحلیل تعصب اهمـیت دارد پایـه‌های آن یعنی جهل و دیگری تحریک هست که تکفیری‌ها را بـه سمت خشونت‌های جدید مـی‌کشاند.
مراد از جهل بی سوادی نیست. چنانچه گفته شد، تحقیقات گسترده‌ای درون رابطه با فقر، بی سوادی و خشونت ذکر شد. معیّن شد این بی سوادی و فقدان تحصیلات دانشگاهی نیست کـه منجر بـه خشونت‌های تروریستی مـی‌گردد. نظر بـه تحقیقات بـه عمل آمده بیشتر اعضای بلند پایـه و اعضای مـیانـه و بسیـاری از اعضای دون پایـه گروه‌های سلفی دارای تحصیلات دانشگاهی از کالج‌های غربی‌اند. لذا نمـی‌توان جهل را با بی سوادی مترادف دانست. یکی از راه گشاترین تحقیقات درون این زمـینـه اثر فاخر ایزوتسو با عنوان «مفاهیم دینی و اخلاقی درون قرآن» است. بـه زعم وی آنچه باعث تمایز ‌اندیشـه‌ی حیـات جاهلی از حیـات اسلام است، جهلی هست که درون مقابل آن «حلم» قرار مـی‌گیرد نـه کتابت و سواد. (36) حلم عبارت هست از صبر و متانت و نجنبیدن بی منطق احساسی درون برابر محرک‌های بیرونی. درون حلم نوعی اعتدال و حوصله قرار دارد. چنانچه قرآن از حیـات جاهلی نقل مـی‌کند مردمـی تصویر مـی‌شوند کـه به بهانـه‌های واهی و کوچک دچار برافروختگی و عصیـان مـی‌شوند. چه بسا کـه چند قبیله بـه خاطر سرایشِ شعرِ هجوآمـیز یـا کلامِ گزنده‌ی یکی از افراد قبایل، بـه جان هم افتاده‌اند و بدون ذره‌ای عاقبت اندیشی خون‌ها بر زمـین ریخته‌اند. (37)
نظر بـه تحقیقات مستشرقین، درون حیـات جاهلی پیش از اسلام، همـه عناصر یک حیـات متمدن وجود داشت. بـه نظر آن سه شاخصه کتابت و سواد، ابنیـه و آثار مدنی و تجارت کـه پایـه‌های اصلی یک حیـات متمدن محسوب مـی‌شوند درون عربستان قبل از اسلام وجود داشت. اعراب هم دارای خط و کتابت بودند، هم تجار قریش درون عرصه تجارت شرق و غرب فعال بودند و هم این کـه در عربستانِ قبل از اسلام، ابنیـه و آثار مدنی دیده مـی‌شد. ولی قرآن این حیـات را با داشتن شاخص‌های تمدن، حیـات جاهلی مـی‌خواند نـه حیـات متمدن. صفت جهل بر آن اطلاق مـی‌کند و لزوم عبور از آن را گوشزد مـی‌کند. بـه نظر مـی‌رسد درون آن حیـات جاهلی، کتابت و سواد بود ولی فهم وجود نداشت، تجارت بود ولی اثری از تسامح کـه محصول تضارب آرا و برخورد تمدن‌ها مـی‌باشد، نبود. درون آن جا مدنیّت بود، شـهر بود، اجتماع انسان‌ها وجود داشت ولی فرهنگ تعامل مدنی وجود نداشت. کافی بود شاعری شعری بسراید و ملتی درون آتش بسوزند. لذا درون این شرایط فرهنگی هست که حلم کـه جامع صفات صبر و عفو و مدارا هست وجود ندارد این جا بیشتر غریزه فرمان مـی‌دهد که تا عقل حسابگر. بـه همـین دلیل قرآن وقتی مـی‌خواهد مؤمنین غیرحلیم را تقبیح کند از صفت حمـیت و تعصب جاهلی سخن بـه مـیان مـی‌آورد. (38)
پایـه دیگر تعصب خشن، تحریک از خارج است؛ یعنی درون تعصب، جهل، واقعیتی درونی ولی تحریک، عاملی خارجی است. جهل، عنصری ناخواسته هست ولی تحریک، هدفمند و با فاعلیتی حسابگر است. تحریک عمدتاً بـه پروژه‌های سیـاسی با ملاحظه قدرت بر مـی‌گردد. حرکت‌های تروریستی خشن را نمـی‌توان جریـاناتی خود جوش تلقی نمود. معمولاً یک ذهن دوراندیش دست‌های سیـاه پشت پرده را مـی‌بیند کـه با تحریک و لمس احساسات جاهلان متعصب سعی درون پیش برد اه خود از طریقِ حرکت‌های تروریستی دارد. مورخینی کـه از آزارِ نومسیحیـان درون امپراتوری روم گزارش داده‌اند فقط بـه پایـه جهل پاره‌ای انسان‌های متعصب توجه نکرده‌اند، بلکه بیشتر نگاه‌ها را متوجه بزرگان کنیسه‌هایی کرده‌اند کـه با ظهور آیین جدید موقعیت خود را درون خطر مـی‌دیدند. بـه همـین منوال خشونت سیـاسی کـه فِرَق مذهبی علیـه یکدیگر مرتکب مـی‌شدند بیشتر دلایل مادی داشت که تا این کـه فقط متکی بر احساس باشد. ماکیـاولی وقتی کـه شـهریـار را نوشت بزرگان کلیسای روم را متهم نمود کـه با گسترش خشونت و جنگ بین ولایـات ایتالیـا باعث پاره پاره شدن وفاداری‌های ملی شده‌اند. ماکیـاولی مطامع مادی آن‌ها را مـی‌دید نـه دغدغه حقیقت را. درون بسیـاری مواضع، این خود ملاحظات قدرت نیست کـه عریـان آشکار مـی‌شود بلکه نقاب دین مـی‌زند و پشت آن پنـهان مـی‌ماند. درون این مـیان چهی بهتر از جهال متعصب بی خرد است؟ جالب هست بدانیم بسیـای از فاتحان بد نام تاریخ با ظاهر موجه و متشرع وارد کارزار قدرت مـی‌شدند. تیمورلنگ کـه هر از چندگاه با عنوان جهاد و فتح سرزمـین‌های کفر، جنگ‌های خونینی بـه راه مـی‌انداخت، حافظ قرآن بود. گفته‌اند قرآن را از اول بـه آخر و از آخر بـه اول از حفظ مـی‌خواند. تیمور خیلی متشرع بود ولی از هر شـهری کـه خارج مـی‌شد کـه مناره‌ای از سر مردم بی دفاع بـه جا مـی‌گذاشت. امروز نیز تروریست‌های تکفیری همان راهی را مـی‌روند کـه بد نامان تاریخ پیموده‌اند. سلفی گری از این حیث صرفاً متکی بر جهل نیست. تقریباً درون هر جنایت و تروری کـه این روزها درون خاورمـیانـه اتفاق مـی‌افتد دست‌های خبیث سوداگران قدرت دیده مـی‌شود. دلارهای نفتی، سرمایـه‌های ملی و نیروهای اجتماعی کـه بعضی از سرزمـین‌های عرب بـه جای این کـه در خدمت مصالح مسلمـین بـه کار بندند صرف کشتار مردان، زنان و کودکانی مـی‌کنند کـه هر روزه اخبار آن از شـهرهای بغداد و دمشق و بیروت و پیشاور و کابل مخابره مـی‌شود. درون نتیجه آنچه امروز با نام تروریسم شناخته مـی‌شود مولود هم آغوشی دو چیز است: جهل و خباثت. این خباثت همان «آنارشیست هدف مند» آمریکائی‌ها درون خاورمـیانـه هست که بهتر مـی‌تواند اه دول غربی درون منطقه خاورمـیانـه را تأمـین کند.

نتیجه گیری

هم چنان کـه گفته شد گروه‌های تکفیری راهی درون جهان اسلام به منظور حل مسائل سیـاسی گشوده‌اند کـه در تاریخ تروریسم بی سابقه بوده است. آن‌ها با گشودن فصل جدید از آدم کشی پدیده
«تروریسم نوین» را رقم زدند کـه دارای ماهیت و سازمان دهی خاصی است. علل این پدیده را مـی‌توان جهل، تعصب و بی سوادی دانست کـه به نوعی از مؤلفه‌های توسعه نیـافتگی بـه شمار مـی‌آیند. درون واقع، فقدان دموکراسی، موقعیتی را به منظور پیدایش گروه‌های تکفیری فراهم نموده که تا آنـها به منظور رسیدن بـه اه سیـاسی خویش دست بـه اسلحه برند و بر بحران عقب ماندگی کشور متبوع خویش بیفزایند. بـه همـین دلیل، شاید تنـها راه حل چنین پدیده‌ای ترویج روح تساهل دینی درون یک الگوی توسعه دینی است. تسامح کـه به معنای «به آسانی و نرمـی بای برخورد » هست آن گاه کـه با تساهل بـه معنای بخشش، ترکیب مـی‌شود ملتی رحمانی از مسلمانان فراهم مـی‌آورد و امت پیـامبر اسلام را دوباره بـه آیین سمحه و سهله باز مـی‌گرداند.

پی‌نوشت‌ها

1. استادیـار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشـه اسلامـی.
2. پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشـه اسلامـی.
3. مدرس دانشگاه آزاد اردبیل.
4. Freedman, Lawrence, "The Third World War", Survival, Vol. 43, No. 4, winter 2001, p. 61-88.
5. رک. بدی، توماس جی.، «تعریف تروریسم بین المللی؛ نگرش علمـی»، ترجمـه سید رضا مـیرطاهر، مطالعات راهبردی؛ رضا سلیمانی، «آشفتگی معنایی تروریسم»، علوم سیـاسی.
6. Garrison, Arthur H., "Terrorism. the Nature of Its History". Criminal Justice Studies, Vol. 16(1), 2003, p 41, and. Shughart, William F., "An Analytical History of Terrorism, 1945-2000", Public Choice, Vol. 128, No. 1, Spring 2006, p9.
7. Good and Evil.
8. Cosmic.
9. Tucker, David, "What"s New about the New Terrorism and How Dangerous ls It?", Terrorism and Political Violence, No. 13, Autumn 2001, p. 6; and Crenshaw, Marta, "Political Explanations", in. The Club de Madrid, Addressing the Causes of Terrorism, Madrid, Scholz & Friends, 2005, p. 15. Brinkley, David, Radical Theology as a Destabilizing aspect of the 21st Century Strategic Security Continuum, U.S. War College, Carlisle Barracks, Pennsylvania, 2006, p. 7, available at: www.dtic.mil/cgibin/GetTRDoc?AD=ADA448500&;Location=U2&doc=GeTRDoc.pdf.
Ranstorp, Magnus, "Terrorism in the Name of Religion", Journal of International Affairs, Vol. 50, No. 1, summer 1996, p.m 42.
10. Ranstorp, Magnus, "Terrorism in the Name of Religion", Journal of International Affairs, Vol. 50, No. 1, summer 1996, p.m 49.
11. Pyramid.
12. Leaderless Resistance.
13. Lesser, Ian O., "Countering The New Terrorism. Implication for Strategy", in. Countering the New Terrorism, eds. Ian O. Lesser et al, Santa Monica, Calif. RAND, 1999, p. 86; and see, beam, Louis, "Leaderless Resistance", The Seditionist, Issue 12, February 1992, also available at. www.louisbeam.com/leaderless.html.
14. Chain network.
15. Hub network.
16. All-channel network.
17. Arquilla, John & Ranfeldt, David & Zanini, Michele. "Networks, Net wars, and Information -Age Terrorism", in . countering the New Terrorism, eds. Ian O. Lesser et al, Santa Monica, Calif. RAND, 1999, PP. 49-50.
18. Transnational.
19. یوسف زین العابدین، «تروریسم، چالش ژئوپلیتیکی نوین درون جهان»، فصلنامـه سیـاست خارجی.
20. Hoffiman, "Terrorism Trends and Prospects", op.cit,p. 20-26.
21. بر خلاف این رویکرد، شرق شناسان جدید معتقدند کـه سلفی گری بیش از هر عاملی متأثر از ویژگی‌های ذاتی اسلام هست نـه نتیجه دگرگونی‌های سیـاسی و اقتصادی. سلفی گری از این نگاه پیـامد ویژگی‌های اسلام و تطبق ناپذیری آن با مدرنیسم و در نتیجه غرب گرایی است. درون این تلقی اسلام غیر قابل تغییر هست و با این افکار و پدیده‌های جدید تعارض ذاتی دارد و برای تعارض و ستیز با این پدیده‌های جدید ‌های اسلام گرایی و بنیـادگرایی شکل گرفته هست و که تا اندازه‌ای نیز مورد حمایت مسلمانان قرار گرفته است. از این رو، ‌های سلفی گرایـانـه پیش از آن کـه صرفاً یک واقعیت واکنشی و انفعالی باشند پدیده‌‌ای هست فعال کـه از متن دین و ارزش‌های دینی ریشـه مـی‌گیرد. این ‌ها درون راستای اه جهان گیرانـه اسلامـی مـی‌باشند. بنیـاد گرایی اسلامـی درون حقیقت تأیید و اثبات نظریـه برخورد تمدن‌ها است. نگاه ذات گرایـانـه بـه پدیده سلفیسم را مـی‌توان درون دو شاخه جای داد. یکی جریـان وفادار بـه نص کـه در فقه و شریعت اسلامـی ریشـه دارد مانند جریـان وهابیت درون عربستان و شاخه دیگر همان جریـان رادیکالی هست که ریشـه درون وهابیت دارد ولی کمتر بـه نص قرآن وفادار هست و عمدتاً یـا بـه دلیل عدم آگاهی از دکترین سنتی اسلام درون خود آزادی‌های قابل ملاحظه‌ای احساس مـی‌کند. سازمان القاعده، طالبان درون افغانستان و پاکستان و گروه‌های نو پدیدی مثل داعش و جبهه النصره درون ذیل آن قرار مـی‌گیرند.
22.‌ هانری بارتلی، پیشرفت و فقر، مفاهیم و دیـالکتیک آن‌ها درون تمدن‌ها و فرهنگ‌ها، درون مارک هنر و پاولی، «فقر، پیشرفت و توسعه».
23. بـه نقل از ژیلبر آشکار، جدال دو توحش، یـازده سپتامبر و ایجاد بی نظمـی نوین جهانی، ترجمـه حسن مرتضوی.
24.Becker, Gary S. (1968). "Crime and Punishment. An Economic Approach." The Journal of Political Economy 76 (2). p. 169-217.
25. Hamermesh, Daniel S. and Neal M. Soss. (1974). "An Economic Theory of Suicide." The Journal of Political Economy 82 (1).p. 83-98.
26. Berman, Eli. (2000). "Sect, Subsidy and Sacrifice. An Economist"s View of Ultra - Orthodox Jews." Quarterly Journal of Economics 115 (3). p.905-953.
27. Hamm, Mark S. (1998). "Terrorism, Hate Crime, and Antigovernment Violence. A Review af the Research." In The Future of Terrorism. Violence in the New Millennium. London SAGE. pp. 59-96.
28. Kressel. Neil J. (1996). Mass Hate. The Global Rise of Genocide and Terror, New ??? Press.
29. Krueger, Alan and Jorn-Steffen Pischke. (1997). "A Statistical Analysis of Crime Against Foreigners in Unified Germany/" Journal of Human Resources 32(1).p.1.209-82.
30. Russell, Charles and Bowman Miller. (1983). "Profile of a Terrorist." Reprinted in Perspectives on Terrorism, Wilmington, Delaware. Scholarly Resources Inc. p. 45-60.
31. Hassan, Nasra. (2001). "An Arsenal of Believers." The New Yorker, November 19. p.36-41.
32. Wilgoren, J. (2001). The Hijackers. A Terrorist Profile emerges that confounds the Experts. New York Times.
33. daniel pipes (2003): "militant Islam reach America" published by Norton compannt.
34. فرهنگ معین، ذیل واژه تعصب.
35. فتح، آیـه 26.
36. توشیـهیکو ایزوتسو، مفاهیم اخلاقی دینی درون قرآن مجید. ترجمـه فریدون بدره‌ای، ص 25.
37. محمد سعید حنایی کاشانی، «تسامح و تساهل»، نامـه فرهنگ؛ حسن بن عبدالله عسکری، معجم الفروق اللغویة، الحاوی الکتاب ابی هلال العسکری و جزء آ من کتاب السید نورالدین الجزائری.
38. فتح، آیـه 26.

منابع :
کتاب‌ها:
1. قرآن کریم.
2. نـهج البلاغه.
3. آشکار، ژیلبر، جدال دو توحش، یـازده سپتامبر و ایجاد بی نظمـی نوین جهانی، ترجمـه حسن مرتضوی، اختران، تهران 1384.
4. ایزوتسو، توشیـهیکو، مفاهیم اخلاقی دینی درون قرآن مجید، ترجمـه فریدون بدره یی، چاپ دوم: نشر فرزان، تهران 1388.
5. بارتلی،‌ هانری، پیشرفت و فقر، مفاهیم و دیـالکتیک آن‌ها درون تمدن‌ها و فرهنگ‌ها، درون مارک هنری، پاولی، فقر، پیشرفت و توسعه، ترجمـه مسعود محمدی، دفتر مطالعات سیـاسی و بین المللی، 1374.
6. البوطی، رمضان، سلفیـه بدعت یـا مذهب، ترجمـه حسن صابری، چاپ اول: آستان قدس رضوی، مشـهد 1373.
7. حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، موسسه آل البیت لاحیـاء التراث، قم 1412ق.
8. خلیل بن احمد، کتاب العین، مـهدی مخزومـی و ابراهیم سامرانی، قم 1409.
9. رابرت گر، تد، چرا انسان‌ها شورش مـی‌کنند؟، پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران 1377.
10. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، محمد سید کیلانی، تهران 1332.
11. عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیـاسی غرب، انتشارات دفتر مطالعات سیـاسی، 1383 [بی جا].
12. عسکری، حسن بن عبدالله، معجم الفروق اللغویة، قم 1412ق [بی نا].
13. علی، جواد، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، بغداد 1933م.
14. فضایی، یوسف، مناظرات امام فخر رازی، تهران 1361 [بی نا].
15. فقیـهی، علی اصغر، وهابیـان، جلد اول، انتشارات صبا، 1352 [بی جا].
16. فیروزآبادی، القاموس المحیط، جلد 3، دارالاحیـاء التراث، [بی جا، بی تا].
17. ماکیـاولی، نیکولو، شـهریـار، ترجمـه داریوش آشوری، نشر مرکز، تهران 1375.
مقالات:
1. توماس جی، بدی، «تعریف تروریسم بین المللی؛ نگرش علمـی»، ترجمـه سید رضا مـیرطاهر، مجله مطالعات راهبردی، شماره 5 و 6، پاییز و زمستان 1378.
2. چریس، برنارد، «چهار اسلام»، ترجمـه علی گل محمدی، ماهنامـه زمانـه، شماره 22، 1382.
3. حنایی کاشانی، محمد سعید، «تسامح و تساهل»، نامـه فرهنگ، شماره 28.
4. دری نورگورانی، حسن، «اقتصاد تروریسم»، فصل نامـه علمـی پژوهشی آفاق امنیت، سال پنجم، شماره 16، 1391.
5. زین العابدین، یوسف، «تروریسم، چالش ژئوپلیتیکی نوین درون جهان»، فصلنامـه سیـاست خارجی، سال بیست و یکم، شماره 3، پاییز 1386.
6. سلیمانی، رضا، «آشفتگی معنایی تروریسم»، علوم سیـاسی، سال نـهم، شماره 36، زمستان 1385.
7. سیف اللهی، سیف الله، «در تبیین توسعه و توسعه نیـافتگی»، فصل نامـه علوم اجتماعی، شماره 1 و 2، پاییز و زمستان 1370.
8. عبداللهی، احمد، «توسعه نیـافتگی و توسعه یـافتگی»، نشریـه ادبیـات و زبان‌ها، شماره 3، پاییز 1371.

منبع مقاله :
به کوشش مـهدی فرمانیـان، (1393)، کنگره جهانی جریـان های افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت، چاپ اول




[تحلیلی بر هویت جدید تروریست‌های تکفیری درون خاورمـیانـه ... هویت نداشته خاورمیانه منطقه ای که همه دشمن یکدیگرند]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sat, 19 May 2018 17:51:00 +0000



فضای مجازی ابزار یورش نظام جهانی سلطه به دیگر فرهنگ ها شده است

فضای مجازی (سایبری) و شبکه‌های ‌ای جریـان‌های تکفیری ...

نویسنده: فضای مجازی ابزار یورش نظام جهانی سلطه به دیگر فرهنگ ها شده است مسعود پورفرد (*)

مقاله حاضر با استفاده از چارچوب نظری ‌های اجتماعی جدید و نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی درون آن، فضای مجازی ابزار یورش نظام جهانی سلطه به دیگر فرهنگ ها شده است درصدد پاسخ‌گویی بـه این پرسش اصلی هست که برخی از رسانـه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی به منظور تخریب بیداری اسلامـی مردم جهان اسلام و جایگزین جریـان‌های تکفیری درون منطقه چه تهدیدها و آسیب‌های سیـاسی و اجتماعی‌ای را بـه وجود آورده‌اند.

چکیده

مقاله حاضر با استفاده از چارچوب نظری ‌های اجتماعی جدید و نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی درون آن، درصدد پاسخ‌گویی بـه این پرسش اصلی هست که برخی از رسانـه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی به منظور تخریب بیداری اسلامـی مردم جهان اسلام و جایگزین جریـان‌های تکفیری درون منطقه چه تهدیدها و آسیب‌های سیـاسی و اجتماعی‌ای را بـه وجود آورده‌اند؟ درون پاسخ بـه این پرسش این فرضیـه مطرح مـی شود کـه شبکه‌های اجتماعی مجازی، هر چند با افزایش ظرفیت‌هایی به منظور مشارکت سیـاسی و ایجاد فضای جدید به منظور تحول مفهوم و ابعاد شـهروندی، فرصت‌های مناسبی را به منظور تغییرات سیـاسی و اجتماعی درون جهان اسلام بـه وجود آورده‌اند، اما بـه همان مـیزان نیز آسیب‌های سیـاسی و اجتماعی به منظور این ‌ها بـه همراه داشته‌اند.

مقدمـه

دنیـای ارتباطات و اطلاعات، دنیـای عجیب و غریبی است. فضای مجازی ابزار یورش نظام جهانی سلطه به دیگر فرهنگ ها شده است درون هر دقیقه یک مـیلیون و هشت صد هزار «لایک» درون فیس بوک زده مـی‌شود و تنـها درون «گوگل» درون هر دقیقه دو مـیلیون نفر از این سرویس استفاده مـی‌کنند. فضای مجازی ابزار یورش نظام جهانی سلطه به دیگر فرهنگ ها شده است از سوی دیگر، درون هر دقیقه هفتاد ساعت فیلم وارد «یوتیوب» مـی‌شود و یک مـیلیون و سیصدهزار نفر درون آن زمان فیلم‌ها را مـی‌بینند یـا دانلود مـی‌کنند. (1) همـه این مسائل حاکی از این هست که شبکه‌های مجازی مـیلیون‌ها کاربر دارند کـه فوق العاده مـهم هستند. درون تبلیغ و ترویج جریـان‌های تکفیری با اینکه برخی دولت‌ها خدمات ارتباطی و اطلاعاتی، مانند سیستم‌های تلفن همراه، پیـامک‌ها و دسترسی بـه اینترنت را بـه شدت محدود کرده‌اند، ولی کاربران شبکه‌های اجتماعی مانند تویتر، فیس بوک، یوتیوب و سایر رسانـه‌ها بـه پیـام‌های جریـان‌های تکفیری بسیـار توجه مـی‌کنند و گزارش‌ها، تصاویر و فیلم‌های فراوانی از آنـها درون این شبکه‌ها بـه اشتراک گذاشته شده است. (2)
شبکه‌های اجتماعی مجازی (3)، زمـینـه مناسبی به منظور شکل گرفتن بیداری اسلامـی، بسیج و مشارکت فعال شـهروندان کشورهای عربی به منظور ساقط رژیم‌های مستبد و فاسد، گسترش آزادی بیـان و گسترش اجتماعات و دسترسی بـه اطلاعات بـه وجود آوردند کـه در تاریخ کنونی کشورهای عربی بی نظیر بوده است. (4) از سوی دیگر، تبلیغات جریـان‌های تکفیری از طریق رسانـه‌های معروف و بعضاً ناشناخته، انکارناپذیر است. (5)
علاوه بر این، افزایش تعداد کاربران این شبکه‌ها درون جهان عرب درون مقایسه با دیگر نقاط جهان، دلیل دیگری به منظور این مسئله است؛ به منظور نمونـه، درون حالی کـه تعداد کاربران اینترنت درون سراسر جهان که تا اواخر 2010 م. درون حدود دو مـیلیـارد نفر تخمـین زده شده بود، این تعداد درون شانزده کشور عربی درون همـین سال بـه مرز 45 مـیلیون نفر رسید. همچنین پیش‌بینی مـی‌شود کـه این تعداد که تا 2015 م. بـه مرز صد مـیلیون نفر برسد. طبق آخرین آماری کـه در این سال ارائه شده، حدود هفده مـیلیون نفر از مردم منطقه، از فیس بوک استفاده مـی‌کنند کـه از این تعداد، پنج مـیلیون نفر درون منطقه تحولات اخیر بـه سر مـی‌برند. (6) تویتر نیز درون کشورهای عربی طرفداران بسیـاری پیدا کرده است؛ به منظور مثال، درون اردن، سایت watwet بیش از 25 هزار هوادار دارد. (7) شبکه‌های اجتماعی مجازی نیز، کـه به طور محلی درون کشورهای عربی بـه وجود مـی‌آیند، ( مانند nowlebanon.com درون بیروت و Aranran.com, Ammon News.net, Ammannet.net viber.com درون عمان)، همگی نشان از گستردگی و تنوع شبکه‌های اجتماعی مجازی درون جهان عرب دارند.
شبکه اجتماعی یوتیوب نیز تاکنون 351 مـیلیون مخاطب درون جهان عرب بـه خود اختصاص داده است. افزون بر این، بازار رسانـه‌ای درون جهان عرب درون حال گسترش است. زیرا نیمـی از جمعیت کشورهایی مانند یمن، عربستان سعودی، اردن، مراکش و مصر، زیر 25 سال هستند کـه این جوانی جمعیت، سبب گسترش بازار مصرف رسانـه‌ای تبلیغات جریـان‌های تکفیری درون جهان عرب شده است.
در مجموع، مـی‌توان گفت تأثیر و نقش رسانـه‌ها و فناوری‌های ارتباطی درون سازمان دهی و خبررسانی درباره جریـان‌های تکفیری، انکارناپذیر هست و با توجه بـه افزایش دسترسی بـه این رسانـه‌ها و فناوری‌ها درون سراسر جهان، مـی‌توان نقش آنـها را درون منطقه تحولات اخیر بـه عنوان نمادی از نفوذ و قدرت این رسانـه‌ها مطالعه و بررسی کرد. (8) اما بـه همان نسبتی کـه شبکه‌های اجتماعی مجازی فرصت‌های ساختاری به منظور بیداری اسلامـی مردم منطقه بـه همراه آورده‌اند، آنـها را با تهدید‌های بنیـادی نیز روبه رو کرده‌اند. (9) بر این اساس، درون مقاله حاضر با تمرکز بر محیط رسانـه‌ای بـه طور خاص، بـه بررسی تهدیدها و آسیب‌های شبکه‌های اجتماعی مجازی جریـان‌های تکفیری (10) مـی‌پردازیم.
در تعریف شبکه‌های اجتماعی مـی‌توان گفت مجموعه‌ای از افراد کـه به صورت گروهی با یکدیگر ارتباط داشته باشند و مواردی مانند اطلاعات، نیـازمندی‌ها، فعالیت‌ها و افکار خود را بـه اشتراک بگذارند، شبکه‌های اجتماعی را تشکیل مـی‌دهند. شبکه‌های اجتماعی را مـی‌توان بـه دو دسته «شبکه‌های مجازی» و «شبکه‌های غیرمجازی» تقسیم کرد. شبکه‌های غیرمجازی، درون واقع شبکه‌هایی هستند کـه توسط مجموعه‌ای از افراد و گروه‌های بـه هم پیوسته درون محیط اجتماعی شکل گرفته و فعالیت مـی‌کنند. شبکه اجتماعی مجازی یـا شبکه اجتماعی اینترنتی و ‌ای، وب سایت یـا مجموعه وب سایت‌هایی هست که بـه کاربران این امکان را مـی‌دهد کـه علاقه‌مندی‌ها، افکار و فعالیت‌های خود را با یکدیگر بـه اشتراک بگذارند.
کارکرد مـهم شبکه‌های اجتماعی مجازی به منظور ‌های اجتماعی جدید، تأثیر بر افکار عمومـی و بسیج آن است. بـه گونـه‌ای کـه به واسطه این رسانـه‌ها، نوعی فضای عمومـی شکل مـی‌گیرد و بسیـاری از افراد، بدون آنکه یکدیگر را ببینند و تبادل‌نظر کنند، مانند همدیگر فکر و نیز عمل مـی‌کنند. (11)
بر این اساس، از طریق تولید پیـام، شعار و ‌اندیشـه بـه شیوه‌ای هنری و از طریق تصویر، گرافیک، صدا و موسیقی، تصورات، دست‌کاری و بسیج مـی‌شوند و در نـهایت، فعالیت سیـاسی این امکان را مـی‌یـابد کـه با زندگی روزمره آمـیخته شود. (12) درون این صورت، دیگر مانند گذشته نیـازی نیست کـه برای تبدیل افکار عمومـی بـه نیروی اجتماعی و تغییر اوضاع سیـاسی، بـه اهرمـی مانند حزب سیـاسی متوسل شد و اگر این تغییر درون افکار عمومـی پیدا شود، مردم درون بزنگاه تاریخی، خودشان راه را باز مـی‌کنند و احتیـاجی بـه اعمال نیرو، فشار و زور از طریق اهرم‌های جدا از مردم وجود ندارد. (13)
کارشناسان علوم اجتماعی نیز بـه سه تأثیر شبکه‌های اجتماعی مجازی بر ‌های جدید اجتماعی (14) (معتدل یـا افراطی) بدین صورت اشاره دارند:
1- رسانـه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مجازی ممکن هست به آگاه‌سازی، سازمان‌دهی، بسیج و درگیرسازی مدنی افراد و گروه‌های بـه حاشیـه رانده شده، جوان‌ترها و اقلیت‌های سیـاسی منجر شوند؛
2- آنـها مـی‌توانند درون اشاعه ارزش‌های سیـاسی از قبیل مشارکت، آزادی بیـان، تساهل، مظلوم‌نمایی و غیره تأثیرگذار باشند؛
3- همچنین مـی‌توانند بـه مانند تریبونی به منظور اشاعه عقاید احزاب و گروه‌های سیـاسی معترض و اقلیت، بـه تضعیف حکومت‌های اقتدارگرا کمک کنند. (15)
کاربرد شبکه‌های اجتماعی بـه جبنش‌های اجتماعی این امکان را مـی‌دهد کـه روش‌های سنتی بیـان اعتراض‌های خود مانند ‌ها، اعتراضات، شعارها و استفاده از نمادها را آسان‌تر بـه کار برند و با روش‌های نمادین جدید ترکیب کنند. بر همـین اساس، این ‌ها توانمندی بیشتری به منظور جذب طبقه جوان جامعه و شکل بـه افکار عمومـی را دارند. با کاربرد تکنولوژی اطلاعاتی ‌های اجتماعی نیـازی بـه استفاده از پوشش رسانـه‌ای جمعی ندارند. (16)
همچنین، رسانـه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مـی‌توانند سلسله مراتب ساختاری را، کـه در ‌های سنتی وجود داشت، از مـیان ببرند. درون ‌های سنتی، ساختار سلسله مراتبی با هماهنگ اه حامـیان و اعضا با اه و فراهم منابع حمایتی گسترده، ارتباط‌‌‌های اعضای با حامـیان آن را تقویت مـی‌کرد، اما درون ‌های مجازی چنین مسئله‌ای دیده نمـی‌شود. (17) موارد زیر از ویژگی‌های رسانـه‌های مجازی جدید است:
1- رسانـه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، توان کنترل دولت بر اشاعه اطلاعات و قاعده‌مند آن را کاهش مـی‌دهند؛
2- این رسانـه‌ها و شبکه‌ها سبب شده‌اند اختلاف‌های بسیـاری خارج از کنترل دولت شکل بگیرد؛
3- رسانـه‌های جدید، تریبونی به منظور بیـان اه، آرمان‌ها، تجربیـات و فعالیت‌های سیـاسی و مبارزه‌ای ‌های اجتماعی (معتدل یـا افراطی) است؛
4- رسانـه‌های جدید، باعث شکل‌گیری، انسجام و تحکیم هویت جمعی و عمومـی ‌های اجتمای مـی‌شوند؛
5- رسانـه‌های جدید بـه بسیج نیروهای بالقوه درون جهت حمایت از ‌ها منجر مـی‌شوند؛
6- پوشش رسانـه‌ای، مـی‌تواند بین ‌های و سایر عاملان سیـاسی، اجتماعی و فعالان سیـاسی پیوندهای نمادین برقرار کند؛
7- رسانـه‌ها مـی‌توانند درون ر وابط درونی ‌ها موثر واقع شوند و باعث تقویت انگیزه و روحیـه اعضا و هواداران گردند و از مرگ آنـها جلوگیری کنند. (18)
در مجموع، مـی‌توان گفت شبکه‌های اجتماعی مجازی با تأثیری کـه بر سرمایـه اجتماعی، تحول مفهوم شـهروندی و گسترش و تعمـیق فعالیت ‌های اجتماعی (معتدل یـا افراطی) مـی‌گذارند (البته با اشاره بـه آمار شبکه‌های مجازی درون ارتباط با خدمات‌رسانی بـه گروه‌های تکفیری)، زمـینـه بروز ‌های انحرافی را متأثر از ناکامـی‌ها و تعارض‌ها نشان داده‌اند؛ مثلاً درون کشور سوریـه و عراق این وضع وجود دارد. بشار اسد، بسیـار دیر فضای سیـاسی- اجتماعی سوریـه را باز کرد و نوری مالکی، سنی‌های مخالف را کمتر وارد عرصه سیـاسی- اجتماعی کرد. از سوی دیگر، آمریکا و غرب به منظور از بین بردن خط مقاومت، از نارضایتی موجود سوء استفاده د و آتش آن نارضایتی را شعله‌ور د. همچنین تلاشی کـه گروه‌های تکفیری به منظور تغییر تعادل قدرت بین عرصه عمومـی و نظام سیـاسی حاکم مـی‌کنند، نشان مـی‌دهد کـه برخی نیروها و ‌های اعتراضی موضوعیت پیدا مـی‌کنند کـه شبکه‌های مجازی درون این امر بسیـار تسهیل کننده هستند و با این امور، زمـینـه‌های لازم را به منظور ایزوله جامعه فراهم مـی‌کنند. اما حتما به این نکته مـهم نیز توجه کرد کـه در شکل گرفتن اجتماعی، اعتراض جمعی، تغییر رژیم سیـاسی یـا حتی اعتراض محدود خیـابانی، شبکه‌های اجتماعی نقش آفرینان اصلی نیستند، بلکه آنـها فقط بـه روند تسریع حوادث و گسترش و تعمـیق آنـها کمک مـی‌کنند. درون واقع، مـی‌توان گفت نقش اصلی شبکه‌های اجتماعی بر حمایت از جامعه مدنی و فضای عمومـی، تحول مفهوم و ابعاد شـهروندی است. البته عوامل بسیـاری هست کـه برای تأثیرگذاری مثبت یـا منفی شبکه‌های اجتماعی مجازی بر موفقیت یـا عدم موفقیت اعتراض‌ها یـا ‌های اجتماعی اهمـیت دارد. رهبری، ارتباط‌های بین رسانـه‌های متعارف با فعالان ‌های اجتماعی و واکنش نخبگان از عوامل مـهم تأثیرگذار بر این مسئله است. علاوه بر این، توانمندی شبکه‌های اجتماعی مجازی درون مرکزیت زدایی از فعالیت‌های سیـاسی، از مـیان برداشتن سلسله مراتب سازمانی درون ‌های اجتماعی و شکل‌به سازمان‌ها و رهبری موثر، مـی‌تواند بر موفقیت ‌های اجتماعی یـا اعتراض‌ها تأثیرگذار باشد. البته توسعه استراتژی‌ها و شیوه‌های مبارزه، فراتر از جامعه مجازی‌اند. بر این اساس، اعتراض‌ها و ‌های اجتماعی نباید تنـها بر شبکه‌های اجتماعی مجازی تکیـه کنند، بلکه حتما بتوانند از رسانـه‌های سنتی و جریـان اصلی جامعه استفاده کرده، با گروه‌های سیـاسی دیگر جامعه همکاری کنند که تا بتوانند ارتباط خود را با عموم مردم گسترش دهند.
با وجود این، همان‌گونـه کـه شبکه‌های اجتماعی مجازی با تسهیل اقدامات جمعی، شکل بـه هویت جمعی و تحول مفهوم و ابعاد شـهروندی مـی‌توانند فرصت‌های مناسبی به منظور ‌های اجتماعی بـه وجود آورند، بـه همان ترتیب مـی‌توانند آسیب‌هایی نیز بـه ‌های اجتماعی برسانند کـه در ادامـه بـه بررسی آنـها مـی‌پردازیم.

آسیب شبکه‌های اجتماعی مجازی بر ‌های اجتماعی

1- همان گونـه کـه اشاره شد، شبکه‌های اجتماعی مجازی علاوه بر آنکه امکان شکل گرفتن، توسعه هویت و اقدام جمعی را تسهیل مـی‌کنند و فرصت‌های ساختاری بسیـاری به منظور موفقیت ‌های اجتماعی فراهم مـی‌آورند، بـه همان نسبت نیز آسیب‌های جدی بـه ‌های اجتماعی مـی‌رسانند. یکی از آسیب‌های بسیـار مـهم کـه ممکن هست این رهگذر ‌های اجتماعی جدید را تهدید کند، فقدان رهبری واحد است. (19) درون واقع، مـی‌توان گفت بـه علت نبود رهبری واحد درون چنین ‌هایی (سلفی و تکفیری)، ممکن هست انگیزه پیوستن بـه آنـها کاهش یـابد.
2- ناتوانی شبکه‌های اجتماعی درون نـهادسازی سیـاسی درون نگرش افراطی، یکی دیگر از این آسیب‌هاست؛ مثلاً تویتر یـا فیس بوک، تنـها مـی‌توانند بـه شکل دهی اعتراض‌های تکفیری کمک کنند، اما توانایی برنامـه ریزی به منظور اداره حکومت یـا ایجاد نـهادهای دموکراتیک را ندارند و نمـی‌توانند از آرمان‌ها و اه مورد نظر خود دفاع کنند. افزون بر این، نمـی‌توان مدل جریـان تکفیری یـا ارزش‌های مورد علاقه آنـها را بـه هر جامعه‌ای تزریق کرد. (20)
3- همچنین، شبکه‌های اجتماعی مجازی، امکان انشعاب‌های درون گروهی درون ‌های اجتماعی را افزایش مـی‌دهند، زیرا شبکه‌های ارتباطی آنلاین، و توانمندی کنترل اطلاعات درون تکنولوژی‌های جدید، این امکان را به منظور افراد فراهم مـی‌کند کـه در اجتماعی، بیشتر بـه افراد هم‌فکر خود گرایش داشته باشند کـه این مسئله امکان افزایش انشعاب‌های درون گروهی را افزایش مـی‌دهد (21)؛ مثلاً جریـان‌های تکفیری درون سوریـه کنونی، این عیب را دارند.
4-مـی توان گفت رسانـه‌های اجتماعی بـه تنـهایی نمـی‌توانند سبب شکل گرفتن ‌های افراطی و گسترش آنـها شوند، اما نقش بسیـار مـهمـی درون حمایت از گروه‌های تندرو و ایدئولوژیک درون بلندمدت دارند، (22) بـه ویژه اینکه برخی از شبکه‌های اجتماعی کوچک، مانند وبلاگ‌ها کـه شخصی هستند، توانمندی و ظرفیت لازم را به منظور ایجاد بادوام مردمـی ندارند. (23)
در واقع، شبکه‌های اجتماعی مجازی بـه تنـهایی این قابلیت را ندارند کـه در مدت زمان محدودی، ساختار ذهنیت جوانان و اجتماع کشور را تغییر دهند و تنـها درون بلندمدت مـی‌توانند مفهوم و ایده موردنظر خود را متحول کنند.
پس از بررسی نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی درون گسترش ‌های اجتماعی، درون قسمت بعدی مقاله بـه بررسی محیط رسانـه‌ای آن و نقش شبکه‌های اجتماعی مجازی درون معرفی و گسترش این ‌های افراطی و تکفیری مـی‌پردازیم.

اطلاعات و آمار شبکه‌های تکفیری

در حال حاضر، بیش از 57 شبکه ‌ای متصل بـه جریـان تکفیری وجود دارد کـه براساس گزاره‌های اولیـه، جریـان‌های ضد وحدت اسلام، با همکاری وهابیـان و غربی‌ها، بـه راه‌اندازی شبکه‌های مجازی اقدام کرده‌اند و هدفشان تفرقه افکنی درون جهان اسلام است. (24) از جمله این رسانـه‌ها، شبکه‌های «نور»، «وصال فارسی» و «کلمـه» هستند کـه هدف عمده تأسیس آنـها، تأثیرگذاری و ایجاد تفرقه مـیان اقوام و نحله‌های مذهبی درون جهان اسلام و جذب حامـیان تفکر تکفیری است. درون این زمـینـه، شبکه‌های ضدوحدت سیـاسی دیگری، بـه زبان عربی، این شبکه‌ها را حمایت مـی‌کنند کـه عبارت‌اند از«العربیـه» شبکه آل سعود، «الحیـاة مسلسلات»، «التحریر» و «النـهار» شبکه‌های ‌ای مصر، شبکه شش مراکش، شبکه «نسمـه» تونس، «روتانا»‌ی مصر، شبکه ‌ای «روتانا»‌ی سعودی و «ال.بی.سی.» لبنان. درون این مـیان، شبکه «العربیـه» یکی از فعال‌ترین شبکه‌های ضد وحدت هست که با ورود بـه مباحث سیـاسی و نیز مذهبی، مقابله با بیداری اسلامـی را درون دستور کار خود قرار داده است. (25)
برخی از صاحبان این شبکه‌ها مانند «اقرا» و «روتانا» از یک سو درون شبکه‌های خود، مردم را بـه امور دینی دعوت مـی‌کنند و در شبکه‌های دیگرشان هنر مبتذل و انحراف‌های اخلاقی را ترویج مـی‌دهند. هدف آنـها ارائه تعریفی بدوی از اسلام و همچنین نابود فرهنگ اصیل اسلامـی است. (26)
برای نمونـه، شبکه «اقرا» شبکه‌ای بود کـه در ابتدا خود را صوفی سنی معرفی مـی‌کرد، اما نیم نگاهی بـه برنامـه‌های این شبکه، بـه ویژهانی کـه در آن برنامـه اجرا مـی‌کنند، خط مشی آن را بـه خوبی نشان مـی‌دهد: العریفی، القرنی، الغامدی، عبدالله الحامد، سلمان العودة و ... همگی از شیخ‌های سلفی و وهابی هستند کـه برخی از آن‌ها کارنامـه درخشانی نزد آل سعود، درون صدور فتواهای تکفیر و جهاد دارند. (27)
برخی شبکه‌های فارسی زبان ترویج دهنده‌ی جریـان‌های ضدشیعی با همکاری وهابیـان و سازمان «سیـا» راه‌اندازی شده‌اند کـه اعتقادات شیعی ایرانیـان را هدف قرار مـی‌دهند. بعد از آغاز بـه کار نخستین شبکه ‌ای وهابیـان بـه زبان فارسی، بـه نام شبکه «نور»، و شبکه دیگر درون ارتباط با تشدید سیـاست شیعه‌ستیزی وهابیت بـه نام‌های «وصال» و «کلمـه» راه‌اندازی شده است. هدف عمده تأسیس شبکه «وصال»، تأثیرگذاری بر مناطق عرب زبان جنوب ایران و جذب هوادار به منظور این فرقه ضاله است. همچنین، درون این شبکه برنامـه‌هایی نیز به منظور ایجاد تفرقه مـیان اقوام مختلف عرب‌زبان خوزستان تهیـه شده است، کـه بی شک این حرکت درون ارتباط با همان هدف اصلی ایجاد جنگ روانی مـیان شیعه و سنی درون داخل ایران، بـه ویژه استان‌های جنوبی و جنوب شرقی کشورمان است. (28)

سایت‌ها و وبلاگ‌های اهل سنت

بیش از 550 سایت و وبلاگ وجود دارد کـه به هر نحوی خود را با اهل سنت مرتبط مـی‌دانند. این سایت‌ها و وبلاگ‌ها کـه در موضوعات مختلف عقیدتی، اجتماعی، خبری، سیـاسی، ادبی، عرفانی و غیره هستند، همگی خود را بـه اهل سنت منتسب مـی‌دانند، کـه با توجه بـه وجود برخی تفاوت‌ها درون عقیده و مرام، لزوماً براساس مرام خود فعالیت مـی‌کنند. (29)
از بین 550 سایت و وبلاگ منتسب بـه اهل سنت، کـه با داعیـه اهل سنت فعالیت مـی‌کنند، بیش از 350 سایت و وبلاگ با تبلیغات وسیع و فعالیت مستمر، سعی درون ترویج عقاید تکفیری‌ها دارند. این سایت‌ها و وبلاگ‌ها بـه جز طرز فکر خود، هیچ عقیده‌ی دیگری را اسلامـی نمـی‌دانند و به راحتی و بدون منطق بـه جمع کثیری از مسلمانان نسبت شرک مـی‌دهند. از نظر این وبلاگ‌های تکفیری، فقط خودشان موحد هستند و تکفیر امت اسلام، چه مسلمان کنونی و چه گذشته، خواسته یـا ناخواسته درون عملکرد آنان کاملاً مشـهود هست و با هیچ گفتمان دینی دیگری سرسوزنی سازگاری ندارند و پرخاشگری و افراط‌گرایی مشخصه بارز آنـهاست. (30)
تشخیص این سایت‌ها و وبلاگ‌ها بـه چند روش صورت مـی‌گیرد:
1- مطالعه متون نوشته شده درون سایت‌ها و وبلاگ‌ها، کـه شبیـه عقاید سلفی‌های تندرو است؛
2- بررسی لینک‌هایی کـه در وبلاگ خود قرار داده‌اند (آدرس سایت‌ها و وبلاگ‌های معروف سلفی‌های تندرو را بـه وبلاگ خود پیوند کرده‌اند)؛
3-بررسی دیدگاه مسئول وبلاگ درباره رفتار و کردار سلفی‌های تندرو؛
4- نوع برخورد با علما و مشایخ اهل سنت درون قرن گذشته.
با توجه بـه اینکه وبگاه‌ها و فضای مجازی بسیـاری درون اختیـار تکفیری‌ها قرار دارد، درون این مقاله بـه مـهم‌ترین و فعال‌ترین سایت‌ها و وبلاگ‌ها مـی‌پردازیم. مـهم‌ترین گروه جهادی درون سوریـه، موسوم بـه «جبهه نصرت»، همچنان بـه همکاری خود با القاعده وفادار است. سایت «المنارة البیضاء» almanaraalbaydaa.blogspot.com) نیز درون رأس تمام مؤسسات تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی است، کـه مسئولیت انتشار اطلاعیـه‌های گروه‌های تکفیری را درون سوریـه بر عهده دارد. (31)
در شرق آفریقا، مـهم‌ترین سایت متعلق بـه گروه تکفیری «الشباب» است. (32) القاعده از مدت‌ها پیش درون شرق آفریقا، یعنی درون نایروبی، کنیـا، دارالسلام، تانزانیـا و کومور فعال بوده‌اند و در چندین حمله تروریستی نقش داشته‌اند. هم اکنون بخش‌های روستانشین مرکزی و جنوبی سومالی توسط گروه تکفیری الشباب کنترل مـی‌شود. این گروه درون فوریـه 2012م. با القاعده متحد شده است.
در شمال و غرب آفریقا، مـهم‌ترین سایت بـه گروه «القاعده مغرب» درون مراکش و «بوکوحرام» درون نیجریـه تعلق دارد. (33)
فعالیت‌های گروه سلفی تندروی القاعده درون مغرب اسلامـی، درون طول منطقه صحرا که تا مالی و نیجر، گسترش یـافته است. رهبر این گروه «ابو مصعب عبدالودود» نام دارد. درون نیجریـه نیز گروهی از تکفیریـان موسوم بـه «بوکوحرام»، کـه اعضای آن اکثراً نیجریـه‌ای هستند، بـه تدریج بـه صورت گروه جهادی درآمده‌اند کـه بیشتر جنبه بین المللی دارد.
در شرق آسیـا و حوزه اقیـانوس آرام، مـهم‌ترین سایت، متعلق بـه گروه «جماعت اسلامـی» و گروه «ابوسیـاف» است. (34) گروه جماعت اسلامـی درون منطقه اندونزی و گروه ابوسیـاف درون فیلیپین، پایگاه دو گروه از تکفیریـان هستند کـه با القاعده نیز ارتباط دارند. درون افغانستان و پاکستان مـهم‌ترین سایت متعلق بـه گروه «طالبان» و «شبکه حقانی» است. (35)
شبکه القاعده درون بدو امر درون 1988 م. درون پیشاور پاکستان تأسیس شد. مناطق قبایلی شمال غرب این کشور کـه با افغانستان هم مرز است، همچنان خط مقدم جبهه درون جنگ علیـه پیکارجویـان اسلام گراست. شبکه حقانی و سایر گروه‌های طالبان پاکستانی و اسلامـی ازبکستان نیز از متحدان القاعده‌اند. این شبکه، مانند القاعده، بعد از اشغال افغانستان توسط آمریکا، بـه نواحی مرزی شمال غرب پاکستان نقل مکان کرد.
در یمن، مـهم‌ترین سایت متعلق بـه گروه «القاعده یمن» است. (36) تاریخ شکل‌گیری القاعده درون یمن بـه قبل از سال 2000م. باز مـی‌گردد، ولی از زمانی کـه «عبدالله صالح» یمن را ترک کرد، این گروه تکفیری فعال شد. پایـه شکل‌گیری القاعده درون یمن را مـی‌توان درون ملحق شدن گروه‌های پیکارجوی یمنی با القاعده عربستان دانست.
در عراق، مـهم‌ترین سایت متعلق بـه «سازمان قاعده‌ی الجهاد فی بلاد الرافدین» است. (37) این سایت از هم پیمانان خود مانند «ارتش انصار السنـه»، «جیش الطائفه المنصوره»، «مناصروا» و «اهل السنـه»، از طریق رسانـه‌های مجازی القاعده حمایت مـی‌کند. القاعده، تشکیلات بین المللی نظامـی و بنیـادگرای اسلامـی هست که درون دوران جنگ شوروی درون افغانستان توسط «اسامـه بن لادن» درون شـهر پیشاور تأسیس شد. این سازمان درون قالب شبکه‌های نظامـی گوناگون فراملی و به عنوان سلفی تندرو و تکفیری فعالیت مـی‌کند. القاعده با آنچه تأثیرها و دخالت اهی غیرمسلمانان بر دنیـای اسلام مـی‌نامند، مبارزه کرده، بـه ظاهر به منظور گسترش اسلام درون جهان فعالیت مـی‌کند. این سازمان درون فهرست سازمان‌های تروریستی بسیـاری از دولت‌ها و سازمان‌های بین المللی، از جمله شورای امنیت ملل متحد، ناتو، اتحادیـه اروپا و ایـالات متحده قرار گرفته است.
به غیر از وبگاه‌های یـاد شده، بـه سایت‌ها و وبلاگ‌هایی با فعالیت نوسلفیـان و تکفیری‌های نوپا مـی‌توان اشاره کرد:
وبگاه «حزب اسلامـی ترکستان شرقی (ETM) » درون تحریک و جذب جوانان بـه سوی تکفیریـان درون سوریـه، وب سایت «أنصارالفاروق»، الاماره (alemarah.news.com) ، «راه جهاد » (http://alfaloja.ws/vb)، (http://alfaloja.biz/vb) ، «منتقدیـات الفلوجة »(http://alfaloja.info/vb)، (http://alfaloja.org/vb) ، «عقیده و جهاد»، (http://al-faloja1.com/vb)، (http://alfalojaweb.com/vb)، سایت «المصری الیوم»، (http://faloja.org/vb)، (http://faloja.info/vb)، سایت «پاکستانی» (http://hamariweb.com). و به نقل از «شیعه نیوز»، وبگاه‌های تروریستی وهابی و تکفیری، بـه ویژه وبگاه‌هایی مانند «شموخ الإسلام» و سایت «شبکه‌ی أنصار المجاهدین» همچنان مـهمترین منبع به منظور دست‌یـابی بـه اطلاعات درباره گروه‌های سلفی- جهادی است. جریـان «سلفی - جهادی» مؤسسات و نـهادهای اطلاعاتی و تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی چندی دارد کـه بر اساس فعالیت این گروه درون کشورهای عربی پراکنده شده است. اطلاعات و آگهی‌ها و اطلاعیـه‌های منتشر شده درون این وبگاه‌ها، بر پایـه تصمـیم‌های گرفته شده درون این گروه‌ها صورت مـی‌گیرد. (38)

اه و برنامـه‌های شبکه‌های تکفیری

تأمـین ناخودآگاه و جاهلانـه اغراض غرب درون ارتباط با اه استعمار و استکبار، یکی از اه اصلی شبکه‌های تکفیری است. غربی‌ها درون حقیقت دو نگاه بـه سلفی‌ها دارند: الف. مستشرقان نسبتاً منصف. درباره سلفی‌ها دیدگاه‌های کاملاً منفی دارند و معتقدند سلفی‌ها جهان اسلام را منشق و متفرق کرده‌اند. آنـها سلفی‌های بنیـادگرا را درون مقابل اسلام‌گراها قرار مـی‌دهند؛ ب. گروهی دیگر از غربیـان بـه سلفی‌ها نگاهی ابزاری دارند؛ بـه این معنا کـه از سلفی‌ها بـه عنوان ابزاری به منظور پیشبرد اه خود درون کشورهای اسلامـی بهره مـی‌برند؛ مثلاً ناآرامـی‌های سلفی‌ها درون عراق بـه حضور غرب مشروعیت مـی‌داد. «زرقاوی» درون ورود بـه عراق العام کرد کـه برای مبارزه با صلیبیـان مـی‌آید، اما تمام کشتارها از مسلمانان بود. گذشته از این، درون پاکستان هم هنگامـی کـه سلفی‌ها ناامنی ایجاد د، آمریکا درون آنجا حضور داشت. درون «یمن» و «عدن» هم این‌گونـه است. درون سوریـه، سلفی‌ها بـه ابزار دست غربیـان به منظور به زانو درآوردن دولت اسد تبدیل شده‌اند. درون این حال، غرب به منظور بحران زایی‌ها و نشان ننقش خود، بیشتر از سلفی‌ها بهره مـی‌برد. این جریـان بـه جای جریـان اعتقادی و مذهبی بـه جریـان سیـاسی تبدیل شده کـه در خدمت قدرت‌های بزرگ استعماری قرار گرفته (39) و در جهان اسلامـی عرب و غیرعرب، همـیشـه از منافع قدرت استعماری حمایت کرده است، کـه مخصوصاً امروز درون خاورمـیانـه، پشتوانـه محکمـی به منظور اسرائیل شده است. (40) از جمله اه و برنامـه‌های دیگر شبکه‌های تکفیری مـی‌توان بـه این موارد اشاره کرد: ترویج افکار وهابیت، ایجاد تفرقه مـیان شیعه و سنی با حمله‌های تند بـه اعتقادات مذهبی شیعیـان بـه نام اهل سنت، تعضیف اهل سنت بـه نفع افکار وهابیت، تأثیرگذاری و ایجاد تفرقه مـیان قومـیت‌ها و نحله‌های مذهبی درون جهان اسلام و جذب حامـیان تفکر تکفیری، ترویج برداشت‌های غیرعقلانی و صرفاً نقلی از روایـات و احادیث، محدود اسلام درون عبادت‌ها و اخلاقیـات و نادیده انگاشتن جنبه‌های سیـاسی آن. تخریب بزرگان شیعه و اهل سنت؛ بـه ویژه آنـهایی کـه در برابر انحراف تکفیری‌ها موضع گرفته و به افشاگری پرداخته‌اند، ترویج نوعی از اسلام صوفیـانـه و غیرسیـاسی (سکولاریسم).

هدف‌های غرب از حمایت پشت پرده از تکفیریـان

1- مدل انقلاب اسلامـی ایران بـه علت داشتن روش نظام‌مند و حاام وحدت سیـاسی درون جهان اسلام و تبلیغ و ترویج بیداری اسلامـی درون منطقه، باعث شد کـه غرب بـه فکر تبلیغ مدلی غیرنظام مند از اسلام سیـاسی باشد؛ مدلی کـه افراط، ترور، ایجاد ترس و نگرانی درون منطقه را تقویت کند و بتواند افکار عمومـی مردم جهان را درباره انقلاب اسلامـی ایران تخریب کند. از سوی دیگر، دشمنی تکفیری‌ها با مکتب تشیع، عاملی بود کـه مـی‌توانست این گروه‌های تکفیری را درون زمره مشغول تهدیدهای امنیتی ایران قرار دهد.
2- ایجاد ناامنی و ترور درون منطقه استراتژیک خاورمـیانـه، از اهی هست که گروه‌های تکفیری را بـه عنوان یکی از مـهم‌ترین ابزارهای این استراتژی درون خاورمـیانـه ایجاد کرد باعث نگرانی کشورهای منطقه از وجود سازمان تروریستی قدرت‌مندی شد کـه شاخه‌های زیـادی درون منطقه دارد. حمله آمریکا بـه افغانستان نیز یکی دیگر از مراحل این توطئه چند مرحله‌ای بود کـه باعث تقویت نفوذ و حضور آمریکا درون خاورمـیانـه شد.
3- تدبیرهای مقابله با گسترش روزافزون بیداری اسلامـی درون کشورهای اروپایی و نگرانی غرب از افزایش افرادی کـه به دین اسلام مـی‌گروند، باعث شد تخریب وجهه بین المللی اسلام درون دستور کار غربیـان قرار گیرد. درون این زمـینـه، گروه‌های تکفیری یکی از سازمان‌هایی بودند کـه متولی پیوند زدن نام اسلام با تروریسم شدند. این موضوع از سویی موجب شد سخت‌گیری‌ها و فشارها بر مسلمانان درون غرب افزایش یـابد و از سوی دیگر، پروژه‌ای روش‌مند به منظور تخریب اسلام درون اذهان عمومـی مردم کلید بخورد.
4- حضور گروه‌های تکفیری درون کشورهای منطقه، این امکان را بـه آزمایشگاهی به منظور جدیدترین سلاح‌های نظامـی آمریکایی و نیز بازاری گرم و پررونق به منظور سلاح آنان تبدیل کرده است. قدرت صنایع نظامـی درون آمریکا و نفوذ دست‌اندرکاران این صنعت درون لایـه‌های تصمـیم سازی امریکا، سبب شد این کشور با جنگ افروزی بیشتر درون منطقه و ترساندن کشورها از خطر القاعده، آنـها را بـه خرید هر چه بیشتر سلاح‌های خود متقاعد و جیب کارتل‌های تولید سلاح را سرشار از درآمدهایی کند کـه با خون مردم منطقه بـه دست آمده است. این هدف نیز با حضور گسترده سازمان‌هایی نظیر القاعده درون منطقه ممکن نبود. (41)

منابع مالی شبکه‌های تکفیری

چهار منبع اصلی درون جهان عرب، هزینـه فعالیت‌های تکفیری را تأمـین مـی‌کنند: کویت، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر. افزون بر این منابع، شخصیت‌ها، انجمن‌ها و جمعیت‌های اسلامـی درون بسیـاری از کشورهای جهان، تأمـین کننده بخش‌هایی از هزینـه‌های این جریـان هستند. (42)
کمک‌های مالی عربستان سعودی از طریق وزارت اوقاف و چندین مؤسسه و انجمن غیردولتی این کشور، کـه برجسته‌ترین آنـها «مؤسسه الحرمـین» است، بـه انجمن‌های سلفی سرازیر مـی‌شود. مؤسسه الحرمـین، بعد از حوادث یـازدهم سپتامبر منحل شد و اکنون از راه‌های غیررسمـی با عنوان «مؤسسه‌های خیریـه» اقدام مـی‌کند. (43)
همچنین، مؤسسه خیریـه «عبدآل الثانی» درون قطر از منابع مـهم قطری تأمـین مالی سلفی‌های تندرو است، کـه از سایر انجمن‌های سلفی حمایت مـی‌کند. جدیدترین گزارش‌ها نشان مـی‌دهد کـه کویت، این کشور کوچک حاشیـه خلیج فارسی، بـه اصلی‌ترین مرکز حمایت مالی از تروریسم تکفیری تبدیل شده است. بـه گزارش «تابناک»، بـه نقل از «واشنگتن پست»، بر پایـه گزارش مقامات دولت آمریکا، کویت بـه اصلی‌ترین منبع حمایت مالی از تروریست‌های وابسته بـه القاعده تبدیل شده کـه در سوریـه درون حال جنگ هستند. مدارک و اسناد نشان مـی‌دهد کـه «جمعیت احیـاء مـیراث اسلامـی» کویت، هر ساله مبالغی روانـه مناطق سنی‌نشین ایران مـی‌کند که تا در زمـینـه تبلیغ اندیشـه‌های انحرافی و حمایت از گروه‌های تروریستی، مانند « جندالله» (گروهک ریگی)، به منظور انجام عملیـات‌های تخریبی هزینـه شود. از جمله نمایندگان کویتی سلفی تندرو، کـه در عملیـات مالی نقش دارند، «ولید طباطبایی»، «خالد سلطان» و «ضیف الله بورمـیه» هستند. (44)
شایـان ذکر هست که پیوستن برخی شخصیت‌های سلفی بـه تکفیری‌ها و حمایتشان از فعالیت‌های این تشکل‌ها، سبب شد فرصت طلبان سیـاسی، مـیان جریـان سلفی و تکفیری‌ها پیوند برقرار کرده، اصطلاح «سلفی‌گری جهادی» را وضع کنند. این درون حالی هست که جریـان سلفی، جریـان فکری و عقیدتی هست و مـیان جریـان سلفی وهابی درون عربستان سعودی و تشکل‌های القاعده، تفاوت وجود دارد. با این حال، مـی‌توان گفت جریـان سلفی و هیئت‌ها و انجمن‌های سلفی، غالباً بستری مناسب به منظور ظهور گروه‌های افراطی اسلام‌گرا هستند. بـه عبارت دیگر، اگرچه نمـی‌توان این انجمن‌ها و هیئت‌ها را، کـه محرک اولیـه آنـها تصفیـه باطنی و عقیدتی اعضایشان است، بنیـادگرا و افراطی نامـید، اما وجود زمـینـه مطلق‌گرایی و تنزه‌طلبی درون این انجمن‌ها بـه معنای استعداد آنـها به منظور تبدیل شدن بـه گروه‌های خشونت‌طلب و افراطی است.

نتیجه

به نظر مـی‌رسد تعداد شبکه‌های ‌ای و سایت‌های تکفیریـان بیش از حد گسترش یـافته، کـه این امری غیرطبیعی است. آنچه اهمـیت دارد، منابع مالی این شبکه‌های رسانـه‌ای و مجازی است. درون این مـیان، نقش دو کشور عربستان سعودی و قطر، از نظر حمایت‌های علنی مالی دولتی، و نقش دو کشور کویت و امارات، از لحاظ حمایت‌های مالی غیردولتی، بسیـار مـهم است. بـه این موارد حتما کمک‌های پشت پرده آمریکا و غرب را نیز افزود. براساس اسناد تازه، «اسنودن» فاش کرده هست که سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس از شبکه‌های اجتماعی نظیر تویتر، فس بوک، فلیکر و یوتیوب، به منظور دست‌کاری اطلاعات، تبلیغات سیـاسی و همچنین برانگیختن اختلاف‌ها درون دیگر کشورها استفاده مـی‌کنند. از همـه مـهم‌تر، با بررسی اه غربی‌ها درون این تحقیق نشان داده شد کـه برنامـه‌های آنان، شکست بیداری اسلامـی و تفرقه درون جهان اسلام را تعقیب مـی‌کند. تعداد 57 شبکه تکفیری و 350 وبگاه سلفی تندرو درون جهان اسلام، بـه اضافه استفاده از شبکه‌های ‌ای دیگر و فضای مجازی (سایبری) بین المللی، همـه حاکی از نقشـه راه جریـان باطل درون جهان هست که هوشیـاری و داشتن برنامـه دقیق درون مقابل آنان را مـی‌طلبد.

پی‌نوشت‌ها:

* عضو انجمن مطالعات سیـاسی و استادیـار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشـه اسلامـی.
1- حسن روحانی، چهارمـین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات (فاوا)، ، 27 اردیبهشت 1393.
2- Beckett c. (2011). «After Tunisia and Egypt: Towards a new typolpgy of media and networked Political Change». Polis, journalism and societ think tank. Retrieved from http:// www. charliebeckett.org/?p=4033.
3- مـهسا ماه‌پیشانیـان، آسیب شناسی نقش شبکه‌های اجتماعی.
4- Ghannam, j, Social Media in the Arab Work: Leading up to the Uprisings of 2011 Center for international Media Assistance National Endowment for Democracy Washington DC available at: http:// cima.ned.org/sites/default/ files/ CIMA-Arab-Social- Media-Report 2. pdf.
5- اجتماعی واپس‌گرا یـا ارتجاعی مـی‌کوشد اوضاع را بـه وضع پیشین باز گرداند و در واقع عقربه ساعت را بـه عقب برگرداند. افادی کـه به این مـی‌پیوندند، از روندهای جاری اجتماع آشکارا ناخرسندند. اجتماعی منحرف «کوکلوکلان» (نژادپرست‌ها)، کـه مـیلیون‌ها حامـی دارند، نمونـه یک اجتماعی واپس‌گراست هدف عمده این ، باز ستاندن حقوق و آزادی‌های مدنی از سیـاهان و بازگرداندن آن‌ها بـه اوضاع پیشین است. بنابراین، گروه داعش و برخی تکفیری‌های دیگر، احتمالاً مـی‌توانند اجتماعی منحرفی باشند کـه از جهل توده‌ها استفاده مـی‌کنند و واقعاً توده‌ها نیز بـه آنـها مـی‌پیوندند؛ مانند عشایر سنی مناطق، «موصل» و «الانبار» کـه متحد داعش هستند.
6- Raoor R. (2010) "Egypt: Security Department to Monitor Fecebook and Support the Govern-ment", Global Voices, August 29. 2010.
http://advocacy global Voicesonline Org/2010/08/29 egypt-security -deparment -to-monito-facebook-and-support-the-government/ citing emarket-ing Egypt." Facbook
in Egypt... E-Marketing Insights http://www.emarketing-egypt.com/fasebook-in-Egypt-E-Mar-keting- insights/2/010 (accessen November 15. 2010)
7- George-Cosh, D. (2010). Twitter Plans Arabic Website" the National November 17 2010 http://www.thenational. ae/ business/technology/twitter-plans- arabic- website. (accessed .(ecember 7. 2010
8- مجتبی امانی، نشست تخصصی تحولات جهان اسلام، سخنرانی درون تاریخ 92/1/28 درون دفتر معاونت روابط بین المل حوزه علمـیه قم.
9- تاج الدین الهلالی، نشست بیداری اسلامـی و تحولات جهان اسلام، سخنرانی درون تاریخ 91/11/13 درون دبیرخانـه انجمن‌های علمـی حوزه علمـیه قم.
10- گرو‌های تکفیری، جزئی از فرآیند بیداری اسلامـی نیستند و شبکه‌های اجتماعی مجازی بـه همان اندازه کـه فرصت‌های ساختاری به منظور بیداری اسلامـی مردم منطقه بـه همراه آورده‌اند، آنـها را با تهدیدهای بنیـادی نیز روبه رو کرده‌اند. درون واقع گروه‌ای تکفیری، مقابل بیداری اسلامـی هستند، زیرا دو ایدئولوژی متفاوت و اه متفاوت دارند. روش گروه‌های تکفیری، افراط‌گرایی، تخریب اسلام و ضربه زدن بـه وحدت اسلامـی است، ولی خط مشی بیداری اسلامـی، قانون‌مندی، اعتقاد بـه وحدت مسلمانان و احترام بـه گفتمان رقیب مسلمان خود است. بحث عمده این بود کـه شبکه‌های مجازی بـه همان مـیزان کـه به حرکت بیداری تونس و مصر کمک کرده است، تقریباً بـه عنوان ابزار تاکتیکی به منظور گروه‌های تکفیری نیز تلقی مـی‌شود.
11-Bimber, B «the internet and Political Transformation: Populism. Community and accelerated Pluralism» Polity 31(1) 133-161. .
12-Bimber B. information and Amercan Democracy: Technology in the Evolution of Politican Power,
13- Bimber B. Flanagin A. J. & Stohl, C,. Reconceptualizing collective Action »in the contemporary Media environment», Communication Theory 15, 365-388.
14- اجتماعی، حرکتی مردمـی هست که شبکه ارتباطی منسجم و ایدئولوژی خاصی دارد و برای رسیدن بـه اه مشترک تلاش مـی‌کند و خواستار تغییرات درون جامعه است. همـه ‌های اجتماعی درون برخی از ویژگی‌ها با هم مشترک‌اند. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: هدف‌های مشترک، برنامـه‌ای به منظور تحقق این هدف‌ها و یک ایدئولوژی. هر اجتماعی، یک رشته هدف‌های کاملاً مشخص و جاافتاده دارد. آن اجتماعی کـه تغییر وضع گروهی از مردم را درون نظر دارد درون صورتی موافق خواهد بود کـه تغییراتی را کـه خواستار آن است، بـه عنوان هدف‌های خود تعیین کند. برنامـه‌هایی کـه برای رسیدن بـه این هدف‌ها وجود دارند، ممکن هست بسیـار متنوع باشند و از اعتصاب مسالمت‌آمـیز گرفته که تا آدم کشی و تخریب اموال عمومـی را درون بربگیرند. ایدئولوژی همان عاملی هست که اعضای یک را گرد هم مـی‌آورد. ایدئولوژی نـه تنـها حتما از اوضاع اجتماعی موجود انتقاد کند، بلکه حتما هدف‌های و روش‌های دست‌یـابی بـه این هدف‌ها را نیز روشن کند.
15-bob.c. the Marketing of Rebellion
16-Cerulo Karen and Janet M. Ruane Coming Together: New Taxonomies »For the Analysis of Social Relations» Sociological Inguiry 68: 398-425
17-castells. Manuel, The Information Age Vol. II: The Power of Identity.
18- Della Porte, Donatella and Mario Diani Social Movements
19-Kurzman, Charles Organizational Opportunity and Social Movement Mobilization: A Comparative Analysis of four Religious Movements Mobilization 3: 23-50 .
20-Smith, Jackie Charles Chatfield and Ron Pagnucco (eds), Transnational Scoial Movements and Global Politics Solidarity, beyond the State.
21-Goldstein, j. and Rotich, j. the Role of Digital Networked Technologies in Kenya" s 2006-2008 post-Election Crisis the Berkman Center for Technology and Society, Harvard University available at: http://cyber. law.harvard. edu/ sites/ cyber.law. harvard. edu/files/ Goldstein & Rotich -Digitally- Networked-technology -ke-nyas-Crisis. pdf.pdf
22- Shirky. C. the political Power of Social Media: Technology the Public Sphere and Political change». Foreign Affairs. January/ february http:// www.foreignaffairs.com/articcl ... al-power-of-social-media.
23- ottaway M. and Hamzawy A. Protest Movements and Politica» Change in the Arab World», Carnegie Endwowment foe international Peacd http:// edoc.bibliothek.uni-halle.de/servlets/MCRDile Node-Servlet/HALCoRe-dervate-00004912/CEIP-Ottaway-Hamzawy-Outlook-janll-ProtestMovements. pdf
24-تاریخ: 21 اسفند 1392، شناسه خبر: 34091ttp://.www.ghatreh.com
25- تاریخ: 21 آذر 1392، شناسه خبر:
http:// www.tasnimnews.com219516
26- تاریخ: 5 فروردین 1393، شناسه خبر: 69902http://www.shianews.com
27-www.shianews.com
28-پایگاه خبری «ادیـان نیوز»، تاریخ انتشار: 1392/5/16، شناسه خبر: 1226702.
29- www.rezvansunni.blogfa.com
30-نک: وبلاگ «راه سنت»، وضعیت نگران کننده فضای مجازی اهل سنت، ص 10.
31- نک: www. bbc. co. uk/persian موضوع: «پراکندگی فعالیت‌های شبکه القاعده درون جهان».
32- نک:www. bbc. co. ukوhttp:// www.afghanistan. fi/ index. pho?p=fs. dari. pages.politics. war
33-Agnence france-Presse (AFP) agencynews. موضوع، «شمال و غرب آفریقا».
34-نک: jomhornews .com/doc/report/fa/49748 و www.bbc.co.uk موضوع «فعالیت‌های شبکه القاعده درون شرق آسیـا».
35- نک:www.darvoa.com/newspaper/1441098.html و www.afghanistan.fi و www.taliban-hagani-terrorist black-list.
36- نک:Agence France-presse (AFP): agencynews، موضوع: «القاعده یمن» - و http://tkg.af/dari/World news/13286
37-موضوع «بازی القاعده درون عراق»، www.bbc.co.uk/persian
38-www.shia-news.com
39- براساس اسناد تازه، «اسنودن» فاش هست که سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیس از شبکه‌های اجتماعی نظیر تویتر، فیس بوک، فلیکر و یوتیوب به منظور دست‌کاری اطلاعات، تبلیغات سیـاسی و همچنین برانگیختن اختلاف درون دیگر کشورها استفاده مـی‌کنند (www.yic.ir/fa/news)
40- tahlil88.blogfa.com/post
41-http://www.tvshia.com
42- عبدالغنی عماد، الحرکات الاسلامـیه فی لبنان.
43- هفته نامـه پنجره، پایگاه اینترنتی پنجره (www.panjerehweekly.com) شماره صفر، 1387.
44- نک: بخش عربی تابناک www.tabnak.ir

منابع تحقیق :
1- امانی، مجتبی، نشست تخصصی تحولات جهان اسلام، سخنرانی درون تاریخ 92/1/28 درون دفتر معاونت روابط بین الملل حوزه علمـیه قم.
2- روحانی، حسن، چهارمـین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات (فاوا)، 27 اردیبهشت 1393.
3- عماد، عبدالغنی، الحرکات الاسلامـیه فی لبنان، دارالطلیعه، بیروت 2006م.
4- ماه پیشانیـان، مـهسا، آسیب شناسی نقش شبکه‌های اجتماعی، انتشارات انقلاب اسلامـی، تهران 1391.
5- هلالی، تاج الدین، «نشست بیداری اسلامـی و تحولات جهان اسلام»، سخنرانی درون تاریخ 91/11/13 درون دبیرخانـه انجمن‌های علمـی حوزه علمـیه قم.
6- Bimber B "the internet and Political Transformation: Populism. Community and Accelerated Pluralism» Polity 31(1) 133-161 1998.
7- Bimber B. Flanagin A. J. & Stohl C. Reconnectutilizing collective Action in the Contemporary Media Environment ,Communication Theory 15, 365-388. 2005.
8- Bimber B. information and American Democracy: Technology in the Evolution of Politician Power, new York Cambridge University Press. 2003.
9- Bob C. the Marketing of Rebellion New york: Cambridge University press. 2005.
Castells. Manuel, The Information Age Vol ii: The Power Of Identity. Oxford/ Cambridge MA: Blackwell. 1997.
10- Creole Karen and Janet M. Rune Coming Together: New Taxonomies For the Analysis Of Social Relations Sociological Injury 68: pp. 398-425,1998.
11- Della Porte, Donatella and Mario Dianna Sccial Movements Oxford/ Cambridge MA: Blackwell. 1999.
12- Gahanna, j, «Social Media in the Arab Work: Leading up to the Uprisings of 2011», Center for international Media Assistance National Endowment for Democracy Washington DC 2011.
13- George-Cush D.« Twitter Plans Arabic Website», the National November 17 2010 thenational. ae/ business/technology/twitter-plans- arabic- website. accessed december 7. 2010.
14- Kurzman, Charles Organizational Opportunity and Social Movement Mobilization: A Comparative Analysis of four Religious Movements Mobilization 3: 23-50 1998.
15- Smith, Jackie Charles Chatfield and Ron Pagnucco (eds) Transnational Social Movements and Global Politics Solidarity, beyond the State. Syracuse NY: Syracuse University Press 1997.
16- afghanistan. fi
17- bbc. co. uk/persian
18- charliebeckett.org
19- cima.ned.org
20- cyber. law harvard.edu
21- darivoa.com
22- edoc.bibliothek.uni.halle.de
23- emarketing-egypt.com
24- foreignaffairs.com
25- france agence.com
26- ghatreh.com
27- jomhornews.com
28- panjerehweekly.com
29- rezvansunni.blogfa.com
30- shianews.com
31- tabnak.ir
32- tahlil88.blogfa.com
33- tasnimnews.com
34- tkg.com
35- tvshia.com

منبع مقاله :
فرمانیـان، مـهدی؛ (1393)، مجموعه مقالات کنگره جهانی «جریـان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، جلد هفتم» (بی م)، قم: دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (ع))، چاپ اول




[فضای مجازی (سایبری) و شبکه‌های ‌ای جریـان‌های تکفیری ... فضای مجازی ابزار یورش نظام جهانی سلطه به دیگر فرهنگ ها شده است]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 30 Jul 2018 06:46:00 +0000



بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا

ارکان سیـاسی اندیشـه های داعش؛ از امامت که تا تکفیر و جهاد ...

در این مقاله تلاش شده هست تا بر مـهمترین ابعاد رازآلود فکری داعش، بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا براساس منابع این گروه، پرتوی افکنده شود. بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا درون این راستا، مفاهیم «امامت»، «بیعت»، «وطن»، «تکفیر»، «هجرت» و «جهاد» کـه اصلی ترین مقوم های افعال گروه تکفیری و تروریستی داعش هستند، درون آن مورد بررسی قرار گرفته است.

 منصور براتی*

اگرچه دولت اسلامـی یـا داعش مدت هاست درون صدر اخبار و مطبوعات جهان قرار دارد، اما بسیـاری از ابعاد این گروه همچنان رازآلود و نامکشوف باقی مانده است. بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا فرمانده عملیـات ویژه ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا «مایکل ناگتا»، درون اواخر سپتامبر ۲۰۱۴ اعتراف کرد کـه ائتلاف ضدداعش هنوز کـه هنوز هست از درک این سلفی عاجز مانده و البته شکست داعش، درون گروه شناختن کامل آن است. وی همچنین درباره ایدئولوژی داعش افزود: بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا «به هیچ عنوان نمـی توان گفت ایده مرکزی این گروه را شکست داده ایم، ما حتی آن را درست متوجه نشده ایم.» نوشتار حاضر سعی دارد بر ایدئولوژی دولت اسلامـی پرتو جدیدی بیفکند. تاکنون پژوهشگران و اندیشمندان مختلفی از زوایـا و با اتخاذ رویکردهای گوناگونی بـه این پدیده پرداخته اند؛ درون هنگام بررسی بسیـاری از پژوهش‌های انجام شده پیرامون دولت اسلامـی این گروه، نخست، یک اندیشـه و ایده نوین نسبت بـه دیگر گروه های اسلامگرا است، اما برخی دیگر از منابع داعش را یک اجتماعی با اهی ویژه دانسته اند و سرانجام برخی متفکران با اشاره بـه ساختارمندی دولت اسلامـی وجوه دولت مند آن را برجسته ساخته اند؛ درون نوشتار حاضر سعی خواهیم کرد کـه بر مـهمترین ابعاد رازآلود فکری داعش، براساس منابع این گروه، پرتوی بیفکنیم. درون این راستا، مفاهیم «امامت»، «بیعت»، «وطن»، «تکفیر»، «هجرت» و «جهاد» کـه اصلی ترین مقوم های افعال گروه تکفیری و تروریستی داعش هستند مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

به نظر مـی رسد عمده ترین دلیل رازآلود باقی ماندن دولت اسلامـی، نادیده گرفتن گذشته آن است؛ شناخت کامل و بسنده این بیش و پیش از هر چیز درون گرو شناختن تبار آن است. این گروه درون سال ۲۰۰۶ تأسیس شد، اما چند سال بعد درون خلال سال های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ کـه فتوحات این بـه اوج رسید، جهان درون بهت و حیرت شدیدی فرو رفت و به نظر مـی رسید داعش بـه یک بار بـه صورت یک مجموعه تروریستی کامل از آسمان بر زمـین افتاده است. جهان از گذشته این گروه اطلاع چندانی نداشت. تنـها وقتی درون آوریل ۲۰۱۳ جامعه توحید و جهاد بـه «دولت اسلامـی عراق» تغییر نام داد توجه های بین المللی بیش از پیش بـه آن جلب شد؛ جهان دریـافت کـه دولت اسلامـی عراق چیزی بیشتر از صرف شعبه عراقی القاعده است. سپس موسم سیطره بر سوریـه فرارسید و دولت اسلامـی عراق ضمن معرفی خود بـه عنوان دولت اسلامـی عراق و شام وجوه دیگری بر هویت خود افزود. درون مرحله بعدی این گروه با افزایش نیروهای و منابع خود بـه فعالیت هایش درون عراق شدت بیشتری بخشید و تا ژوئن ۲۰۱۴ بر بیشتر مناطق سنی نشین شمال عراق را بـه مسلط شد و در نـهایت نیز اعلام کرد کـه خلافت عظمای اسلامـی را احیـا کرده است؛ بـه این ترتیب عراق و شام نقطه عزیمت جاه طلبی های مرزی داعش بود.

در شماره نخست نشریـه دابق بـه یکی از مفاهیم اساسی درون اندیشـه سیـاسی گروه دولت اسلامـی پرداخته‌شده کـه در سنت اندیشـه سیـاسی اهل سنت دارای مابه ازایی قابل‌توجه است. مفهوم امامت درون حالی درون اندیشـه سیـاسی شیعی بـه معنای خاص سیـادت و پیشوایی خاص دینی – سیـاسی  منصوص درون خصوص ائمـه شیعی هست که درون اندیشـه سیـاسی سُنی حدود و ثغور آن به‌صرف پیشوایی سیـاسی محدود مـی‌شود. البته گفتنی هست مفهوم «امام» درون این مجموعه بارها به منظور فقها و بزرگانی کـه مورد احترام گروه دولت اسلامـی هستند به‌کاررفته است؛ احمد ابن حنبل، تقی الدین ابن تیمـیه، ابوالاعلی مودودی، محمد ابن عبدالوهاب، ابوبکر البغدادی و بسیـاری دیگر متصف بـه صفت امام شده اند، چه اینکه مفهوم امام درون فقه اهل سنت بـه معنای پیشوای دینی و علما نیز بارها و بارها به‌کاررفته است، اما حالت مصدری این مفهوم، یعنی امامت بـه معنای ضابطه‌مند‌تری بـه کار مـی‌رود و پیشوایی توامان سیـاسی را تداعی مـی‌کند.

امامت

در این شماره از فصلنامـه دابق اما درون مقاله‌ای با عنوان «امامت از آن ملت ابراهیم است» سعی شده از دو مفهوم مـهم «امامت» و «ملت ابراهیم» به‌عنوان زیربنای فقهی و سیـاسی به منظور اثبات لزوم حرکات داعش بـه نحوی پسینی استفاده شود. از یک‌سو مفهوم امامت از مـیان مسلمانان رخت بر بسته و از سوی دیگر مفهوم ملت ابراهیم تحت تأثیر حاکمـیت دولت‌های ملی و ناسیونالیسم کاذب بـه فراموشی سپرده‌شده است. دابق درون این مقاله با اشاره بـه استعاره مسئولیت چوپان درون قبال دسته خود، امام سیـاسی را نیز بـه همان صورت درون برابر دسته و ملت خود مسئول مـی‌داند: «عبدالله ابن عمر از پیـامبر (ص) نقل مـی‌کند کـه هر همچون چوپان هست و هر چوپانی درون برابر دسته خود مسئول است. امام نیز همچون چوپان و در برابر دسته خود مسئول». این حدیث بی‌درنگ یـادآور این حدیث نبوی است: «کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، فَالأمـیرُ الَّذی عَلَی النّاسِ راعٍ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الرَّجُلُ راعٍ عَلی اَهل بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْهُمْ وَ المَرْأهُ راعِیَهٌ عَلی بَیْتِ بَعْلِها وَ وَلَدِها وَ هِیَ مَسْئُولَهُ عَنْهُمْ وَ الْعَبدُ راعٍ عَلی مالِ سَیِّدِهِ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَنْهُ، اَلا کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ ...؛ همـه شما نگهبان و مسئول [عملکرد و رفتار] یکدیگر هستید. حاکمان نگهبان مردم و [نسبت بـه عملکرد مدیریتی خود و رفتارهای مردم] مسئول اند. مرد نگهبان [خانواده اش] و [نسبت بـه رسیدگی امور زندگی خانواده [مسئول است. و زن نگهبان [اموال زندگی] منزل همسر و [مراقب تربیت] فرزندانش هست و [نسبت بـه رسیدگی بـه امور خانـه و شوهرداری و تربیت فرزندان] مسئول است. و غلام (خدمتکار) نگهبان اموال صاحب و مولایش و [نسبت بـه حفظ و مصرف صحیح آن] مسئول است. بعد آگاه باشید همـه شما نگهبان و [نسبت بـه رفتارهای مدیریتی خود و عملکرد]انی کـه تحت نظر شما هستند مسئولید».

طبق این روایت مسئولیت هر راعی نسبت بـه رعیتش مطلق است. یعنی هم خداوند درون قیـامت از عملکرد او نسبت بـه رعیتش سؤال مـی‌کند و هم رعیت حتما از راعی سؤال کند و مطالبات خویش را مطرح سازد. به‌این‌ترتیب حدیث نقل‌شده از عبدالله ابن عمر، درواقع تهمـید کننده مقدمـه‌ای به منظور روشن ساختن اهمـیت امامت و التزام بـه امام درون جامعه اسلامـی است. سپس بـه این نکته اشاره مـی‌شود کـه امروزه نـه دیگر مسلمانان پیرو امامـی کمربسته بـه اجرای شریعت هستند و نـه مفهوم ملت ابراهیم درون زندگی مسلمـین نقشی دارد: «ملت ابراهیم بـه مفهومـی تزئینی مبدل شده و برای از مـیان برداشتن این شرایط لازم هست مسلمانان بـه امامـی واحد اقتدا کنند و پیرامون یک محور گرد آیند که تا قانون خدا درون زمـین جاری شود. تضعیف مفهوم امامت نیز درون روی آوردن بـه ایده گمراه‌کننده سکولاریسم ریشـه‌دارد.»

سپس درون فرازی کوتاه دستوراتی کـه خداوند بـه حضرت ابراهیم (ع) درون مورد رسالت وی و هدایت مردم اشاره‌ شده است. با توجه بـه مضامـین استفاده‌شده درون این فراز و نیز اشاره‌ای کـه پس‌ازآن درون خصوص مصداق امامت اصیل شده، این حس بـه خواننده منتقل مـی‌شود کـه نویسنده مقاله کلیـه موارد تشریح شده به‌عنوان وظایف حضرت ابراهیم را بـه دولت اسلامـی هم تسری مـی‌دهد؛ درون پایـان این مقاله نتیجه‌گیری مـی‌شود: «همان‌طور کـه از متن آیـه مشخص است، امامت از آن ملت ابراهیم (ع) هست و اینکه هراز این امامت روی‌گردانی کند، از بخشی از این ملت بزرگ روی‌گردانی کرده هست و بر هر دانشمند و فقیـهی کـه از ملت ابراهیم تبعیت مـی‌کند، واجب هست علیـه امامت دولت اسلامـی سخن نگوید و در پی تضعیف یـا نابودی آن نباشد و بر آنـهاست کـه بدانند دولت اسلامـی – کـه خداوند بـه آن وعده فتح و اتحاد و استقرار مذهب بر روی زمـین را داده هست – امامت بی‌چون‌وچرا برعهده دارد. بنابراین، هردر قلمرو آن از اقتدارش سرپیچی کند مرتد شناخته مـی‌شود و مـی‌توان بعد از اتمام حجت با وی جنگید.»

بیعت

در شماره پنجم فصلنامـه دابق کـه در محرم 1436.ق منتشر شده نیز به منظور دومـین بار این مفهوم به‌کاررفته است. اصلی ترین مقاله این شماره کـه طرح روی جلد را نیز بـه خود اختصاص داده با عنوان «حفظ و توسعه» سعی مـی‌کند با اشاره بـه بیعت تعداد زیـادی از عشیره‌های جزیره العرب، سینای مصر، یمن، لیبی و الجزایر، گروه دولت اسلامـی را درون آستانـه گسترش و تثبیت خود نشان دهد. سپس نامـه مفصلی کـه این گروه به منظور خلیفه ارسال داشته اند آورده شده است. درون این نامـه با استناد بـه دیدگاه ابن حزم اندلسی، بـه نقد ایده لزوم برخورداری از رأی موافق سراسر بلاد اسلامـی به منظور انعقاد امامت گفته‌شده که: «در پاسخ بهانی کـه مـی‌گویند امامت بدون رضایت اشراف و عقلای امت معتبر نیست، حتما گفت چنین عقیده‌ای باطل است؛ زیرا گذشته از اینکه دسترسی بـه چنین اشخاصی اصولاً غیرممکن و در توان هیچ نیست، هزینـه غیرقابل محاسبه‌ای هم دارد. درون حالی کـه خداوند منان راضی نیست کـه هیچ متحمل هزینـه‌ای شود کـه در توانش نیست. چه اینکه الله مـی‌گوید: وَ ما جَعَلَ عَلَيْکُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبيکُمْ إِبْراهيمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمينَ.

به‌این‌ترتیب با اتخاذ یک تفسیر حداقلی و کم‌پهنا از مکانیزم های انعقاد امامت، ضمن اینکه بر رسیدن بیعت‌نامـه‌های مختلف از مناطق مختلف اسلامـی تأکید مـی‌کند که تا نشان دهد دولت اسلامـی از مشروعیت گسترده‌ای برخوردار است، این بیعت را شرط لازم به منظور انعقاد امامت نمـی‌داند و آن را نـه دلیلی بر مشروعیت خلیفه بلکه دقیقاً درون راستای این قاعده ارزیـابی مـی‌کند کـه وقتی یک امام جامع‌الشرایط به منظور خلافت مسلمـین باانگیزه‌های فراگیر ندا درون مـی‌دهد، دیگر امرا و نیز مسلمانان سراسر جهان حتما با او بیعت کرده و پیرامونش جمع شوند.

همچنین درون شماره سیزدهم دابق کـه در ربیع‌الآخر 1437 منتشر شده هست مـی‌توانیم به منظور آخرین بار واژه امامت را ببینیم. این شماره بیشتر بـه شیعیـان کـه در ادبیـات دولت اسلامـی «رافضه» خوانده مـی‌شوند مـی‌پردازد. درون سرمقاله این شماره با عنوان «رافضه از ابن سبأ که تا دجال» بـه نقد و تخطئه تشیع پرداخته مـی‌شود و بارها بـه اندرزهایی کـه ابن تیمـه داده بود ارجاع مـی‌شود. درون یک قسمت این مقاله شیعیـان با یـهودی‌ها مقایسه مـی‌شوند: «رافضه درون شدت خیـانت ورزی بـه اسلام بـه یـهود پهلو مـی‌زند. همچنان کـه یـهودیـان امامت را تنـها شایسته داود و خاندانش مـی‌دانند، رافضه نیز امامت را بـه علی (رضی الله عنـه) و آل او محدود مـی‌کنند». همچنین درون صفحه بعدی این فصلنامـه گفته مـی‌شود کـه لفظ رافضه نخستین بار به منظور پیروان «زید ابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابی‌طالب» بـه کار رفت کـه امامت ابوبکر، عمر و عثمان را انکار مـی‌د.

بنابراین درون مجموع بـه نظر مـی‌رسد مقایسه نظام معنایی اهل سنت کلاسیک درون باب «امامت» درون مقایسه با شبکه معنایی موردنظر دولت اسلامـی که تا حدودی متفاوت است؛ کـه این تفاوت‌ها از یکسو برآیند محظورات و مقدورات زمانـه و از سوی دیگر نتیجه احتجاجات فقهی است. درون حالی کـه نظام معنایی کلاسیک اهل سنت درون باب امامت (قطع‌نظر از رجولیت و شرایط تبصره گونـه ی محدود بـه شرایط خاص)، تحت تأثیر مفاهیم 8 گانـه «خلافت»، «کتاب»، «شورا»، «حل و عقد»، «تغلب»، «حاکم»، «بیعت» و «قریش» است. اندیشـه دولت اسلامـی درون خصوص امامت را 8 مفهوم «ملت ابراهیم»، «ادعای امامت»، «ظهور و بروز»، «فراگیری و عمومـیت»، «بیعت محدود»، «تغلب»، «حاکم» و «نسب قریشی» محدود مـی‌سازد.

دارالاسلام و دارالکفر

بیشتر گروه‌ها و فرقه های ریشـه‌دار درون سنت اندیشـه و فقه اسلامـی، مناسبت وثیقی با مفاهیم مدرن وطن ندارند و عمدتاً تقیسم بندی دوگانـه دارالاسلام – دارالکفر را مطمح نظر قرار مـی‌دهند. اما درون نمونـه‌های مـهمـی از اندیشمندان و سیـاستمداران اسلامگرا را نیز مـی‌توان یـافت کـه اندیشـه خود را بر مدار برداشت جدید از وطن استوار کرده اند. درون شماره اول فصلنامـه دابق بـه مسلمانان جهان آغاز دوره‌ای جدید از عزت و سروری مسلمانان بشارت با اعلام احیـای خلافت درون رمضان 1435 داده مـی‌شود و سپس سخنانی از ابوبکر البغدادی به منظور طرح مسائلی جدید آورده شده است: «ای مسلمـین امروز جهان بـه دو اردوگاه تقسیم‌شده و اردوگاه سومـی وجود ندارد. یک‌سو اردوی اسلام و ایمان و سوی دیگر کفر و تزویر. درواقع اردوگاه مسلمانان و مجاهدان سراسر جهان درون برابر یـهود و صلیبیون و متحدان آنان و نیز دیگر ملل و نحل کفرآلود، کـه همگی توسط آمریکا و روسیـه رهبری شده و توسط یـهودیـان بسیج مـی‌شوند».

به‌عبارت‌دیگر دولت اسلامـی درباره مفهوم دارالاسلام بـه همان سنت رایج اسلامـی متوسل مـی‌شود کـه هر جا دولتی با حاکمـیت مسلمانان برقرار باشد را دارالاسلام خوانده و هر جا زیر نگین غیرمسلمانان هست دارالکفر نامـیده مـی‌شود. البته درون سنت اسلامـی لزوم اجرای طابق و نعل بـه نعل شریعت توسط حکومت به منظور اینکه یک سرزمـین‌ دارالاسلام خوانده شود و یـا دارالکفر چندان موضوعیت نداشت و معیـار تعیین‌کننده مسلمان بودن حکام و قاطبه مردم ساکن بود، اما درون نظر دولت اسلامـی، معیـار دارالاسلامـی بودن بسیـار تنگ پهنا مـی‌شود و از مفهوم موسع دولت مسلمانان بـه «دولت خلافت و کارگزاران مستقیم آن» دگرگون مـی‌شود. از سوی دیگر همچنان کـه پیشتر درون توضیح مفهوم هجرت گفته شد حرکت جغرافیـایی مستتر درون برداشت داعشی از این مفهوم تصوری از نوعی ملیت جدید را ایجاد مـی‌کند کـه در آن ملیت (به معنای مدرن کلمـه) منظور نشده، نژاد، تبار، قومـیت و اتنیک رنگ مـی بازد و تنـها و تنـها تبعیت از دولت اسلامـی و قرار گرفتن و زندگی درون مرزهای آن وطنیت آن را شکل مـی‌دهد.

هجرت و جهاد و تکفیر

در حالی کـه هریک از مفاهیم جهاد، هجرت و تکفیر تاریخ و پیشینـه مخصوص بـه خود را درون طول حیـات اسلام و اسلام سیـاسی داشته اند، اما درون فقه دولت اسلامـی به‌عنوان نماینده نسل چهارم سلفیـه این مفاهیم دارای جایگاهی ویژه هستند و در کنار یکدیگر معنایی کامل‌تر بـه دست مـی‌دهند؛ دولت اسلامـی از این سه گانـه به منظور تبلیغ،ب مشروعیت و مقبولیت و نیز توجیـه خشونت‌های خود استفاده مـی‌کند. باور گروه دولت اسلامـی درباره قاعده «جهاد – هجرت – تکفیر» که تا حدود زیـادی مشابه دیدگاه وهابیون است. البته گفتنی هست در دیدگاه گروه‌هایی از سلفی ها پیشتر هجرت و تکفیر بـه یکدیگر گره‌خورده بود و نظام معنایی مرتبطی را تشکیل مـی‌داد منتهی درون ادبیـات سلفی های وهابی و نیز دولت اسلامـی این عنصر سومـی (جهاد) نیز بـه آن افزوده‌شده و ضلع جدیدی پیدا مـی‌کند.

اگرچه گروه‌های سلفی بیش از هر دیگری درون باب مفهوم جهاد تحت تأثیر بازخوانی و تفسیر سید قطب از مواضع ابن تیمـیه هستند، دیگربار ابن تیمـیه نخستینی هست که درون رهگیری مفهوم جهاد بـه دیدگاه‌های او برمـی‌خوریم. از سوی دیگر ابن تیمـیه درون کنار سید قطب و محمد ابن عبدالوهاب یکی از سه فردی هست که بیشترین مـیزان استناد درون نشریـات داعش را بـه خود اختصاص داده است. وی دریکی از آثار خود با اشاره بـه آیـه 216 سوره بقره (کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ آن تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ آن تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ) بـه این نتیجه مـی‌رسد کـه جهاد عملی، بر نماز، روزه و حج نیز تقدم دارد. از نظر وی ویژگی واقعی یک انسان نـه درون ریـاضت و تقوای فردی بلکه درون جهاد بروز پیدا مـی‌کند. ابن تیمـیه بـه سه دلیل جهاد را سودمند مـی‌داند و معتقد هست که حتما به آن عمل کرد:

اول این‌که جهاد نـه‌تنـها بـه شخص شرکت کننده درون جهاد (مجاهد) بلکه بـه سایرین نیز چه ازنظر مذهبی و چه ازنظر احساسی فایده مـی‌رساند. دوم این‌که جهاد از همـه عبادت‌ها برتر است. جهاد بیشتر از هر عمل دیگری عشق و پرستش بندگان نسبت بـه خداوند را نشان مـی‌دهد.انی نیز کـه در جهاد شرکت مـی‌کنند درهرصورتی پیروزی را بـه دست مـی آورند؛ یـا پیروز مـی‌شوند و یـا بـه شـهادت رسیده و به بهشت مـی‌روند کـه خود پیروزی بزرگ‌تری است، سوم این‌که همـه موجودت حتما زندگی کرده و در نـهایت بمـیرند و جهاد وسیله‌ای هست که انسان‌ها مـی‌توانند با استفاده از آن بـه بهترین وجهی بمـیرند و سعادت هر دوجهان خود را بـه دست آورند. علاوه بر این شـهادت آسان ترین راه مردن است.

از سوی دیگر اما دو مفهوم هجرت و تکفیر درون ادبیـات برخی گروه‌های سلفی جدید درون حدفاصل یکدیگر قرارگرفته و در ارتباط با یکدیگر دارای معنی هستند. به‌گونـه‌ای کـه در آثار سید قطب دو مرحله به منظور جهاد برشمرده مـی‌شود؛ مرحله نخست کـه شامل ترک دیـار و فراهم زمـینـه‌ها و مقدمات پیروزی بر حاکم جور و طاغوت هست «استضعاف» یـا «یثرب المعاصر» نامـیده مـی‌شود. مرحله دوم اما تمکن مجاهد مورد ارزیـابی هست و لذا «تمکین» نامـیده مـی‌شود شامل بازگشت مجاهد بـه جامعه خود و تلاش به منظور اصلاح و تغییر جامعه است. درواقع سیره پیـامبر (ص) منظور نظر هست که درون مرحله نخست جامعه خود را ترک کرده و راه هجرت به‌سوی یثرب را درون پیش گرفت. آنچه مستفاد مـی‌گردد اینکه مطمح نظر سلفیون دست پایین‌تر پیـامبر بـه هنگام مواجه اولیـه با کفار درون مکه هست که درون مفهوم استضعاف متبلور مـی‌شود. از سوی دیگر مفهوم تمکین نیز باایـاننده تغییری هست که به‌واسطه هجرت، درون ظرفیت‌ها و توانمندی‌های مجاهد بـه وجود مـی‌آید و او را واجد و برخوردار از لوازم اجرای جهاد و اصلاح جامعه مألوفش مـی‌کند.

همچنین تکفیر درواقع انکار قطعیـات و مسلمات دین، کفر است. کـه در اندیشـه و سیره برخی اندیشمندان و گروه‌های سلفی بـه ملزومات مبارزه و جهاد به منظور تثبیت توحید به‌حساب مـی‌آید. درون این مـیان اما مورد خاص سازمان التکفیر و الهجره درون مصر این دو مفهوم را به‌طور نظام‌مند و منقحی درون کنار یکدیگر بـه کار گرفت. این سازمآن‌که جماعت المسلمـین نیز نامـیده مـی‌شد، توسط «شکری احمد مصطفی» پایـه‌گذاری شد هجرت را لازمـه هر فرد مسلمان و مقدمـه جهاد مـی‌دانست، از سوی دیگر نیز مرحله بعدی هجرت را به منظور اصلاح جامعه، تکفیر طاغوت معرفی کرد. ازاین‌رو مـی‌توان گفت درون همـه این ادوار اگرچه دو مفهوم هجرت و تکفیر همپوشانی بیشتری داشته اند، اما توسط مفهوم جهاد بـه یکدیگر پیوند خورده اند. درواقع هدف اصلی از هجرت و تکفیر، قیـام بـه جهاد است. به‌این‌ترتیب اگرچه مفهوم دو مفهوم «هجرت» و «تکفیر» ارتباط بیشتر و روشن‌تری دارند اما به‌زعم نگارنده مـیانجیگری مفهوم جهاد نیز درون این مـیان قابل استنباط هست و جالب آنکه بیش از همـه گروه‌های دیگر دولت اسلامـی (که مورد علاقه پژوهش حاضر است) این پیوند را از حالت پنـهانی و ضمنی به‌صورت تصریحی و الزامـی درمـی‌آید.

پیش از دولت اسلامـی اما، وهابیت مفاهیم جهاد، هجرت و تکفیر را درون کنار هم بـه کار گرفت و از هریک به‌طور جداگانـه و نیز مجتمع با یکدیگر کارکردهای جالب‌توجهی به منظور فرمانبردار ساختن اتباع خود استفاده کرد. علمای وهابیت رسمـی درون قرن بیستم، از سازوکارهای سه گانـه فوق به منظور تحکیم قلمرو سیـاسی بهره گرفتند. هجرت، تکفیر و جهاد مفاهیم مذهبی اند کـه سرسپردگی جمعیت و کنترل کامل حوزه عمومـی را تضمـین مـی‌د. جالب هست که همـین مفاهیم قدیمـی کـه دولت را تقویت کرده اند، درون سال های اخیر به منظور محکوم و حتی برانداختن دولت بـه کار گرفته‌شده اند.

* منصور براتی، دانشجوی دکترای اندیشـه سیـاسی درون دانشگاه تهران است.

مسئولیت محتوای مقاله بر عهده نویسنده هست و اساس نیوز، تحلیل های ارائه شده را الزاما رد یـا تأیید نمـی کند.(منبع: وکاله انباء التقریب)

منبع: اساس نیوز




[ارکان سیـاسی اندیشـه های داعش؛ از امامت که تا تکفیر و جهاد ... بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 01 Jul 2018 09:29:00 +0000



بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا

جماعت تبلیغ - اطلس > جریـان ها - مقالات - مرکز جامع پژوهش ...

تبلیغی جماعت، بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا از پرنفوذترین و فراگیرترین های اسلامـی معاصر. بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا درون 1305ش / 1926 مولانا محمدالیـاس (متوفی 1323ش / 1944) این را بـه منظور تبلیغ اسلام، از منطقه ای بـه نام مـیوات درون نزدیکی دهلی آغاز کرد 

تبلیغی جماعت، از پرنفوذترین و فراگیرترین های اسلامـی معاصر. بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا درون 1305ش / 1926 مولانا محمدالیـاس (متوفی 1323ش / 1944) این را بـه منظور تبلیغ اسلام، از منطقه ای بـه نام مـیوات درون نزدیکی دهلی آغاز کرد و بتدریج درون سراسر هند و بعدها شبه قاره و حتی سایر کشورها گسترش یـافت، بـه گونـه ای کـه امروزه درون جهان شناخته شده هست (مسعود، 2000 الف، ص 3ـ31؛ گابوریو، ص 121ـ 138؛ نیز رجوع کنید بـه مندویل، ص 16).

تبلیغی جماعت همانند بسیـاری از ها و حرکت های مسلمانان هند درون دوران استعمار انگلیس، ریشـه درون حرکت اصلاح طلبانـه و احیـاگرانـه شاه ولی اللّه دهلوی دارد کـه هم زمان با آغاز سقوط قدرت سیـاسی مسلمانان درون هندوستان ظهور کرد (عزیز احمد، ص 15ـ16؛ موثقی، ص 192ـ193). بعد از آنکه انگلیسی ها قیـام مردم هند را کـه متأثر از حرکت پیروان شاه ولی اللّه بود (رجوع کنید بـه موثقی، ص 189ـ214)، درون 1273/ 1857 سرکوب د، اغلب علمای مسلمان از مبارزه مستقیم با استعمار دست کشیدند و به رفع انحطاط داخلی پرداختند؛ از جمله محمدقاسم نانوتوی مکتب مذهبی دئوبند را درون 1284 تأسیس کرد و به دنبال آن شبکه ای از مدارس مذهبی زیرنظر علمای این مکتب درون بسیـاری از مناطق هندوستان بـه وجود آمد (عزیز احمد، ص 20؛ نیز رجوع کنید بـه دئوبندی). ندوه العلماء لکهنو نیز مدرسه مـهم دیگری بود کـه در 1312 بنیـانگذاری شد (عزیز احمد، همانجا). این دو مرکز مذهبی بـه عنوان دنباله شاه ولی اللّه زمـینـه ساز بسیـاری از تحولات بعدی شدند (رجوع کنید بـه موثقی، ص 214).

مولانا محمد الیـاس درون مکتب دئوبند تربیت یـافت (د.اسلام، چاپ دوم، ذیل مادّه) و در 1335 درون پی فوت پدر و برادرش، مسئولیت مکتب پدرش را درون بَستی نظام الدین بـه عهده گرفت. از این زمان بـه بعد او با واقعیت های جدیدی روبرو شد کـه تحولاتی اساسی درون افکارش ایجاد کرد (رجوع کنید بـه ادامـه مقاله ). بستی نظام الدین درون ورودی منطقه مـیوات قرار داشت و پدر و برادر الیـاس بـه جذب جوانان مـیواتی توجه ویژه ای داشتند. اهالی مـیوات، معروف بـه «قوم مـیو »، از دیرباز بـه اسلام گرویده بودند (ندوی، ص 70ـ80)، اما بـه دلیل آمـیختگی زیـاد با پیروان آیین هندو فاصله زیـادی با اسلام داشتند و در عمل بیشتر بـه هندوها شبیـه بودند ( > مسافران ایمان <، مقدمـه، ص XXXV-XXXIV، بـه نقل از پاولت ).

الیـاس از اوضاع نابسامان مـیوات آگاهی نسبی داشت، ولی بعد از استقرار درون مدرسه پدرش بـه عمق آن پی برد (ممتاز احمد، 2001). درون ابتدا او نیز معتقد بود کـه آموزش مسائل دینی بـه جوانان مـیواتی حتما از طریق مدارس ادامـه پیدا کند، اما با توجه بـه گستردگی انحطاط و عقب ماندگی درون جامعه مـیوات، تنـها یک مدرسه و آن نیز درون خارج از مـیوات را کافی ندانست و با وجود مشکلات بسیـار، درون مدت کوتاهی بیش از صد مدرسه درون سراسر مـیوات تأسیس کرد. چندی بعد با توجه بـه تجربه گذشته و همچنین عملکرد خود درون مـیوات، بـه این نتیجه رسید کـه این نظام آموزشی فقط امکان اصلاح و تعلیم فردی را فراهم مـی سازد، درون حالی کـه وسعت انحطاط و نابسامانی، نیـازمند اصلاح و تعلیم جمعی است. همچنین پی برد کـه نظام مدرسه ای رایج، افرادی را پرورش مـی دهد کـه به اصلاح عمومـی توجه ندارند و پس از فراغت از تحصیل معمولاً بـه دنبال شغلی به منظور امرار معاش مـی روند (ندوی، ص 245). الیـاس تعلیم دینی عامـه و همچنین پیراستن جامعه اسلامـی از بدعتها و عناصر التقاطی را نیـازمند حرکتی عمومـی مـی دانست. او به منظور ایجاد این حرکت، روشی ابداع کرد کـه در قالب تبلیغی جماعت ظهور یـافت (همان، ص 237ـ241).

این جماعت درون اوضاع آشفتة سیـاسی و اجتماعی جامعة مسلمانان هند بعد از پایـان جنگ جهانی اول ظهور کرد. درون آن زمان مـیان رهبران مذهبی و سیـاسی مسلمانان هند تفرقه وجود داشت. عده ای حفظ منافع مسلمانان را درون رویـارو نشدن با انگلیسیـها مـی دیدند و برخی طرفدار مبارزه با انگلیسیـها بودند. گروهی، هندوها را نیز خطر جدّی به منظور مسلمانان مـی دانستند و عده ای درون مبارزه با استعمار انگلیس بر همکاری با هندوها تأکید داشتند (رجوع کنید بـه هاردی، ص 252ـ259).

در این شرایط، رجال مذهبی و سیـاسی مختلف به منظور سامان بخشیدن بـه اوضاع مسلمانان هند تلاش د. مولانا محمد الیـاس نیز دوری از دین را عامل همـه بدبختیـه ای مسلمانان مـی دانست و معتقد بود کـه باید تمام توان را به منظور تبلیغ دین بـه کار بست و تا زمانی کـه دینداری درون مـیان مسلمانان عمومـیت پیدا نکند، نباید هیچ گونـه فعالیت دیگری، از جمله فعالیت سیـاسی، صورت گیرد (ندوی، ص 249ـ250). او معتقد بود کـه اصلاح و پیشرفت از طریق بـه دست گرفتن حکومت، شیوه پیـامبر اسلام نبود، بلکه پیـامبر از روش اصلاح فردی استفاده نمود. او نیز همـین روش را آموزه بنیـادین تبلیغی جماعت قرار داد (مسعود، 2000 ب، ص 86 ـ87). وی همچنین فعالان تبلیغی جماعت را رسماً از داشتن گرایش فرقه ای برحذر مـی داشت. روشی کـه او به منظور تبلیغ دین ابداع کرد، مبلّغان را موظف مـی نمود کـه از هرگونـه مشاجره با مخاطبان خودداری کنند و حتی با تحمل توهین و ناسزا کار دعوت و تبلیغ خود را ادامـه دهند. بدین ترتیب او با تبیین مفهوم و روش خاص تبلیغ، کار خود را آغاز کرد و موفقیت های بسیـاری بـه دست آورد (ندوی، ص 235ـ 241). او معتقد بود کـه تبلیغ حتما مانند روزگار پیـامبر اکرم بـه صورت فردی باشد و رسانـه های جدید نباید درون امر تبلیغ واسطه قرار گیرند (رامان، 2001 الف ).

الیـاس تبلیغ اصول اساسی اسلام را درون مـیان مردم مـیوات آغاز نمود و پس از مدتی از مـیان همـین مردم جماعت هایی تشکیل داد و آنـها را درون داخل و خارج از مـیوات به منظور تبلیغ دین اعزام کرد. درون این کار ابتدا واحدهای سیـارِ حداقل ده نفره سازماندهی مـی شد و سپس این واحدها کـه «جماعت» نامـیده مـی شدند، به منظور تبلیغ دین با برنامـه ای مشخص بـه مناطق مختلف اعزام مـی شدند (ممتاز احمد، 1998، ص 173). هر جماعت بعد از رسیدن بـه مقصد خود، درون یکی از مساجد آنجا مستقر مـی شد و تبلیغ را درون قالب برنامـه ای ساده آغاز مـی کرد. این برنامـه مشتمل بر پانزده نکته بود کـه بعداً درون این شش اصل خلاصه شد:

1) کلمـه طیّبه (شـهادتین: بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا لااله الااللّه، محمد رسول اللّه ). طبق این اصل هر مسلمان حتما بتواند کلمـه طیّبه را بـه عربی درست بخواند و همچنین از معنی و مفهوم آن آگاهی پیدا کند و در زندگی عملی خود لوازم آن را رعایت کند (بُلندشـهری، ص 12ـ37؛ مسعود، 2000 الف، ص 21ـ24).

2) نماز. مسلمان حتما نماز را از هر جنبه بدرستی یـاد بگیرد و این وظیفه را طبق دستور اسلام بجا آورد (بلندشـهری، ص 16ـ20؛ مسعود، 2000 الف، ص 21ـ22).

3) علم و ذکر. مسلمان حتما دستورهای اسلام را فراگیرد. هم چنین درون زبان او حتما ذکر خدا همواره جاری گردد و بهترین شکل آن این هست که توجه بنده درون همـه حال بـه سوی خدا باشد (بلندشـهری، ص 20ـ26؛ مسعود، 2000 الف، ص 22).

4) اکرام مسلمان. درون اصول شش گانـه تبلیغی جماعت، این اصل دارای جایگاه ویژه ای هست و علاوه بر زندگی عادی، رعایت این اصل درون طی مسافرت های تبلیغی اهمـیت خاصی دارد. بدین ترتیب کـه از یک سو احترام و رعایت حقوق هم سفران، تأثیر عمـیقی بر روی فرد فرد اعضای جماعت مـی گذارد و از سوی دیگر رعایت این اصل درون جریـان کار تبلیغ، مبلّغان را ملزم بـه تحمل توهین ها و ناسزاها مـی کند. این اصل دارای جنبه اجتماعی است، اما پنج اصل دیگر جنبه فردی دارند. از دیدگاه بزرگان جماعت اگر درون امر تبلیغ این اصل رعایت نگردد، ممکن هست هزاران فتنـه ایجاد شود (بلندشـهری، ص 26ـ30؛ مسعود، 2000 الف، ص 22ـ23).

5) اخلاص نیت (تصحیح نیت ). بر مسلمان فرض هست که درون انجام هرگونـه عمل، فقط رضایت خداوند را درون نظر داشته باشد و از تصور هرگونـه سود دنیوی پرهیز نماید (بلندشـهری، ص 30ـ34؛ مسعود، 2000 الف، ص 23).

6) تفریغ وقت (برای تبلیغ). هر مسلمان حتما قسمتی از وقت خود را به منظور فراگرفتن احکام دین و آموزش آن بـه دیگران بگذارد. تبلیغ دین از طریق تفریغِ (خالی ) وقت تحقق پیدا مـی کند کـه لازمـه آن «خروج » است، یعنی خارج شدن از خانـه و قرار گرفتن درون یکی از جماعت ها به منظور تبلیغ درون دیگر مناطق (بلندشـهری، ص 34ـ37؛ مسعود، 2000 الف، ص 23ـ24).

این اصول شش گانـه معمولاً «تبلیغی نصاب » (برنامـه آموزشی تبلیغ ) نیز نامـیده مـی شود (رجوع کنید بـه مسعود، 2000 ب، ص 82 ـ 83). منبع اصلی این اصول کتاب فضائل اعمال نوشته مولانا محمدزکریـا، برادرزاده و داماد الیـاس، هست که بـه زبان اردو نگاشته شده است. بزرگان تبلیغی جماعت بـه همـه فعالان جماعت خواندن این کتاب را توصیـه مـی کنند. بعداً الیـاس اصل «ترکِ لایعنی » را نیز اضافه کرد کـه فعالان جماعت را از فعالیت های بیـهوده برحذر مـی داشت (مسعود، 2000 الف، ص 24). بزرگان جماعت بر رعایت نکات دیگری مانند اطاعت از امـیر جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابیدن تأکید کرده اند («شش اصل تبلیغ »).

پس از درگذشت محمد الیـاس، تنـها پسرش مولانا محمف، امـیر جماعت گردید (مسعود، 2000 الف، ص 12ـ 13). درون آن زمان فعالیت های مسلم لیگ به منظور تشکیل کشور مستقل پاکستان به منظور مسلمانان بـه اوج خود رسیده بود. یوسف خط مشی پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضع گیری درمورد این تحول مـهم دور نگاه دارد. او کـه در زمان پدرش تجربیـات وسیعی درون زمـینـه تبلیغب کرده بود، درون زمان امارت خود به منظور گسترش فعالیت های تبلیغی درون شبه قاره و دیگر کشورهای جهان تلاش های جدّی بـه عمل آورد (گابوریو، ص 121ـ 138). بعد از وفات وی درون 1344ش، مولانا انعام الحسن امـیر جماعت شد. با تلاش های انعام الحسن درون دورة امارت سی ساله اش، تبلیغی جماعت بـه ی جهانی تبدیل گردید. گفته اند کـه در زمان یوسف نیز طراح فعالیتهای فراملی انعام الحسن بود. بعد از فوت انعام الحسن درون 1374ش درون دهلی، امـیری به منظور جماعت تعیین نشد و ادارة امور جماعت بـه شورایی واگذار گردید. اعضای این شورا مولانا اظهارالحسن (عموی محمد الیـاس )، مولانا زبیرالحسن (فرزند انعام الحسن ) و مولانا سعدالحسن (فرزند محمف ) بودند، اما درون برخی منابع از مولانا زبیرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن، امـیر پیشین جماعت، بـه عنوان امـیر جدید جماعت نام شده هست (مسعود، 2000 الف، ص 18، 20).

یکی از وظایف اصلی مبلّغان جماعت بعد از ابلاغ پیـام، آماده ساختن مخاطبان به منظور «خروج» است. مدت خروج نسبتاً اختیـاری هست و فرد بنا بـه امکان مـی تواند سه روز درون هفته، چهل روز درون سال (چله ) یـا حداقل چهار ماه درون تمام عمر، بـه منظور تبلیغ خروج نماید ( «خروج به منظور چله»؛ حافظ نیـا، ص 238ـ 239). خروج را مـی توان هسته اصلی تبلیغی جماعت شمرد. همچنین یکی از معیـارهای اصلی ارزیـابی کار جماعت ها، تعداد افرادی هست که بـه دعوت خروج پاسخ مثبت مـی دهند (مسعود، 2000 ب، ص 106؛ کوپل، ص 193، 198). بـه عقیده الیـاس، این روش تبلیغ مبنی بر خروج، زمـینـه را به منظور تحمل سختی ها و تقویت خصوصیـات اخلاقی و روحانی فرد آماده مـی کند (ندوی، ص 252). این روش درون گسترش و تداوم کار تبلیغی جماعت نقش اساسی داشته هست (مسعود، 2000 الف، ص 27).

سران تبلیغی جماعت هیچ شرطی به منظور شرکت فرد درون فعالیتهای جماعت و تبلیغ دین قایل نشده اند و افراد عادی نیز مـی توانند حتی با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نیست قبل از اعزام، آموزش خاصی ببینند. تنـها شرط شرکت درون فعالیتهای تبلیغیِ جماعت، آشنایی با اصول شش گانة آن هست که معمولاً با توجه بـه نظام گسترش زنجیره ای جماعت، از قبل صورت مـی گیرد (همان، ص 24ـ 28). درون انتخاب مخاطب نیز جماعت پایبند بـه اصول خاصی نیست. جماعت درون مورد فعالیت های تبلیغی زنان برنامـه مشخصی ندارد، با این حال زنان نیز دربرخی از فعالیت ها بویژه اجتماعات تبلیغی شرکت مـی نمایند (متکاف، 1996).

سران تبلیغی جماعت تأکید مـی کنند کـه مسلمانان ظاهر خود را بـه ظاهر پیـامبر اکرم و صحابه ــ آن گونـه کـه خود ترسیم مـی کنند ــ شبیـه کنند و لذا ظاهر مبلّغان جماعت را مـی توان بدین گونـه بـه تصویر کشید: لباس بسیـار ساده معمولاً با رنگ سفید، پیراهن بلند و گشاد، شلوار گشادی کـه لبه آن بالاتر از قوزک پا قرار مـی گیرد، سرِ پوشیده با کلاه یـا عمامـه مخصوص، ریش بلند و معمولاً سبیل های تراشیده، و حمل لوازم خواب بر روی شانـه ها و ساک بـه دست با ظرف هایی به منظور غذا خوردن و آشپزی هنگام سفر تبلیغی (رجوع کنید بـه خان، ص 5 ـ6).

برخی اصول کـه رهبران جماعت بر آن تأکید دارند، این هاست: نفی دخالت درون سیـاست؛ خودسازی از طریق ریـاضت بـه عنوان پیش شرط تبلیغ؛ دیگرسازی انفرادی بـه روش وعظ؛ قایل بودن بـه نقش ایمان؛ نفی اختلاف بین فرق اسلامـی و پرهیز از طرح مسائل تفرقه انگیز؛ آزادی حضور علاقه مندان بـه برنامـه های جماعت از کلیـه فرق اسلامـی؛ احساس تکلیف نسبت بـه سرنوشت کفار؛ پرهیز از تجمل گرایی؛ نفی استفاده از رسانـه ها و وسایل ارتباطی جدید (حافظ نیـا، ص 229ـ230).

یکی از ویژگی های مـهمـی کـه تبلیغی جماعت را بـه لحاظ ساختاری از دیگر گروه های مذهبی و سیـاسی متمایز مـی سازد، فقدان مقررات یـا آیین نامـه مدون درون این جماعت هست (دایره المعارف جهان اسلام آکسفورد، ذیل مادّه). هم چنین این جماعت با وجود گسترش عظیم فعالیت های خود، مدعی هست که هیچ گونـه تشکیلات رسمـی بـه وجود نیـاورده است، البته به منظور اداره امور مـهم، بزرگان جماعت از طریق م غیررسمـی، امـیر مرکزی را بـه صورت مادام العمر تعیین مـی نمایند و او نیز شورایی به منظور م درون موارد ضروری برمـی گزیند. درون هر کشور یک امـیر تعیین مـی شود کـه وی امرا را تعیین مـی کند. جماعتی کـه برای تبلیغ اعزام مـی شوند نیز از بین خود امـیری انتخاب مـی کنند (همانجا؛ مسعود، 2000 الف، ص 28ـ30).

سران تبلیغی جماعت از دایر دفتر درون مناطق مختلف خودداری مـی کنند (مسعود، 2000 الف، ص 28؛ قس مندویل ص 143، 146، کـه از دوایر مرکزی تبلیغی جماعت درون اروپا درون شـهرهای یورکشر و دیوزبری گزارش داده و گفته هست که این دوایر کار هماهنگی و اعزام هیئت های تبلیغی جماعت را بـه سراسر دنیـا انجام مـی دهند). آنـها مسجد را مرکز فعالیت هایشان مـی شناسانند. ادعا مـی شود کـه در این مساجد هیچ گونـه تشکیلات اداری وجود ندارد و هرمـی تواند بـه عضویت جماعت درآید و هرگاه اراده کند جماعت را ترک گوید (مسافران ایمان، ص XXVI ).

مولانا الیـاس مخالف استفاده از هرگونـه نوشته درون امر تبلیغ بود و معتقد بود کـه روش عملی بـه طرز مؤثری مـی تواند درون اذهان تحول ایجاد کند. با وجود این، جماعت نوشته های برخی افراد را تأیید کرده و از آنـها استفاده مـی کند، مثل حیـات المسلمـین اثر مولانا اشرف علی تانَوی و تعلیم الاسلام از مفتی کفایت اللّه و آثار مولانا محمد زکریـا (مسعود، 2000 ب، ص 80). درون برگزاری اجتماعات مـیلیونیِ جماعت نیز رسانـه ها هیچ گونـه فعالیتی ندارند (حافظ نیـا، ص 233ـ234) و حتی اطلاعیـه ای به منظور دعوت مردم بـه شرکت درون این اجتماعات چاپ نمـی کنند، بلکه از روش شفاهی استفاده مـی نمایند (خان، ص 62).

امروزه هند و پاکستان و بنگلادش، پایگاه های اصلی جماعت اند «درسی از جماعت »، که تا جایی کـه این جماعت درون جهان بـه نام « تبلیغی شبه قاره» شناخته شده است. بزرگترین اجتماعات سالانـه جماعت نیز درون همـین سه کشور برگزار مـی شود. اغلب جماعت های تبلیغی از همـین سه کشور بـه دیگر کشورهای جهان مـی روند و در آن کشورها نیز هسته های اصلی تبلیغی جماعت را اتباع مـهاجر همـین سه کشور تشکیل مـی دهند (ممتاز احمد، 2001).

یکی از برنامـه های مـهم جماعت برگزاری اجتماعات بزرگ است. درون این گونـه اجتماعات علاوه بر مرور عملی اصول شش گانـه، به منظور فعالیت های تبلیغی آینده برنامـه ریزی مـی شود. شرکت درون این اجتماعات اهمـیت خاصی دارد و اغلب، مقامات بلند پایـه دولتی و شخصیت های مذهبی و سیـاسی نیز درون مراسم «آخرین مناجات » شرکت مـی نمایند. تعداد شرکت کنندگان درون مراسم آخرین مناجات درون بنگلادش درون اول فوریـه 2000 بـه سه مـیلیون تن رسید. اولین تجمع بزرگ تبلیغی جماعت درون 1320ش / 1941 با شرکت 000، 25 تن درون مـیوات برگزار شد (خان، ص 17). بعد از استقلال پاکستان، درون این کشور نیز مرکز تبلیغی درون منطقه ای بـه اسم رائیوند درون سی کیلومتری شرق شـهر لاهور درون ایـالت پنجاب بـه وجود آمد. درون این مرکز علاوه بر اجتماعات ادواری، تجمع سالانـه بین المللی تبلیغی جماعت نیز برگزار مـی شود. اولین اجتماع تبلیغی جماعت درون پاکستان ، دو سال بعد از استقلال آن (1949) درون همـین محل برگزار شد (حافظ نیـا، ص 220ـ226). تعداد شرکت کنندگان درون تجمع سالانـه رائیوند معمولاً بیش از یک مـیلیون تن، تقریباً از سرتاسر دنیـا بوده است. این مراسم بعد از حج، دومـین اجتماع بزرگ مسلمانان بـه شمار آمده هست (رامان، 2001 الف ). تجمع اخیر این مرکز درون ششم نوامبر 2000 بـه مدت سه روز برگزار شد و آخرین مناجات را مولانا زبیرالحسن انجام داد «تجمع تبلیغی درون رائیوند با دعا بـه پایـان مـی رسد»

در بنگلادش مرکز تبلیغی جماعت ابتدا درون یکی از مساجد داکا بود (گابوریو، ص 127) و نخستین اجتماعات درون همـین مسجد برگزار مـی شد، اما درون 1346ش / 1967 مرکز تبلیغی درون شـهر صنعتی تونگی درون سی کیلومتری داکا بـه وجود آمد و سرزمـینی بـه وسعت 150 جریب درون کنار شرقی رود توراج به منظور آن اختصاص یـافت. که تا فوریـه 2000 تعداد شرکت کنندگان درون تجمع سالانـه این مرکز، کـه به زبان بنگلادشی «بشّوا اجتماع » (اجتماع بین المللی ) نامـیده مـی شود، تقریباً بـه دو مـیلیون تن رسید کـه چند هزار تن از آنـها از هشتاد کشور دیگر جهان درون آنجا شرکت مـی د «کنگره تبلیغی با مناجات به منظور صلح جهان پایـان مـی یـابد». بشّوا اجتماع درون سال 2000 نیز با همـین کیفیت برگزار شد و در پایـان این تجمع تقریباً یک هزار جماعت (هر جماعت حداقل ده تن) به منظور اعزام بـه نقاط مختلف دنیـا (خروج) بـه منظور تبلیغ تشکیل گردید. یکی از ویژگی های این اجتماع، مراسم ازدواج ها بـه طور دسته جمعی هست که بدون شرایط سنگین مرسوم (جهیزیـه و مـهریـه و...) انجام مـی شود. درون سال های اخیر تعداد این گونـه ازدواج ها بـه نود مورد رسیده است.

جماعت درون کشورهای آسیـای جنوب شرقی، بویژه اندونزی و مالزی و برمـه، نیز فعالیت های گسترده ای دارد و در مناطق مسلمان نشین فیلیپین و تایلند، هدف و فعالیت های آنان را احیـای مذهبی مـی دانند «دایره المعارف جهان اسلام آکسفورد »، همانجا؛ گابوریو، ص 129). علاوه بر آن درون افغانستان و ترکیـه و ژاپن و کشورهای افریقای شرقی، از جمله کنیـا و اوگاندا و تانزانیـا و زامبیـا و موزامبیک، این جماعت فعال هست (رجوع کنید بـه گابوریو، ص 127ـ130).

در مناطق سنّی نشین ایران نیز این جماعت فعالان بسیـار دارد و آنان بـه مرکز تبلیغی رائیوند درون پاکستان رفت و آمد مـی کنند. درون اجتماع سال 1373ش درون رائیوند، حدود پانصد تن از ایران شرکت د (حافظ نیـا، ص 243). بسیـاری از مسلمانان قاره افریقا نیز درون برنامـه های جماعت شرکت مـی کنند (رجوع کنید بـه ابراهیم موسی، ص 206ـ221). درون مـیان کشورهای اسلامـی، جماعت کمترین نفوذ را درون منطقة خاورمـیانـه دارد و اعراب بندرت از آن استقبال کرده اند. درون اروپا و امریکا نیز جماعت از طریق اصول شش گانـه خود، مسلمانان را به منظور داشتن ارتباط مستمر با دین ترغیب مـی نماید. درون انگلستان فعالان جماعت از تشکیلات منسجمـی برخوردارند. تجمع جماعت درون اروپا و امریکا برنامـه ای هست که درون آن بیشترین تعداد مسلمانان آن مناطق جمع مـی شود (رجوع کنید بـه رامان، 2001 الف؛ > مسافران ایمان <، ص 121ـ239؛ رضا، ص 29ـ30).

تبلیغی جماعت مدعی هست که هیچ مذهب و عقیدة اسلامـی خاصی را تبلیغ نمـی کند و اصول شش گانة آن حاوی مشترکات مذاهب اسلامـی است. این ادعا مشابهت بسیـاری با تفکر شاه ولی اللّه مبنی بر تلفیق مذاهب اسلامـی دارد، اما فعالان جماعت بـه لحاظ عقیدتی از مکتب دئوبند پیروی مـی کنند و همانند دئوبندیـها مخالف اموری مانند تکریمِ اولیـا و رفتن بـه زیـارتگاه ها مـی باشند. سنّی های بَریلوی کـه از مـهم ترین مخالفان تبلیغی جماعت اند («دایره المعارف جهان اسلام آکسفورد»، همانجا)، معتقدند کـه این جماعت مروّج عقیده دئوبندی و وهابی اند. درون این زمـینـه بـه شواهدی چون ملاقا ت های محمد الیـاس و دیگر بنیـانگذاران تبلیغی جماعت با سلطان نجد و دیگر مقامات آنجا جهتب موافقت به منظور ادامـه کار تبلیغی استناد مـی شود (قادری، ص 91ـ92). موضع شاه ولی اللّه دهلوی درقبال تشیع خصمانـه بود، اما تبلیغی جماعت اغلب مخالفت آشکاری نسبت بـه این مذهب نشان نداده است، با این حال بسیـاری از افراد و گروه هایی کـه تفکر ضدشیعی دارند، مانند اعضای جمعیت العلمای اسلام پاکستان، پیوسته با جماعت ارتباط دارند و فعالان جماعت نیز درون انتخابات مختلف پاکستان معمولاً بـه همـین حزب رأی مـی دهند ( «دایره المعارف جهان اسلام آکسفورد»، همانجا). از موارد عمده انتقاد برانگیز درون کار این گروه اینـهاست: روش جماعت به منظور تبلیغ، احترام پیـامبرگونـه بـه مولانا الیـاس، گرایش های فرقه ای، نظام مرموز مالیـاتی، شرکت ن درون امور سیـاسی و جهادی و اعتقادشان بـه نقش محدود زنان درون جامعه (برای مطالعه بیشتر درون مورد هریک از این مقولات رجوع کنید بـه مسعود، 2000 ب، ص 90ـ107)، هم چنین اینکه این جماعت بـه جای قرآن و حدیث، اصول شش گانـه را اساس کار تبلیغی قرار داده و به نوعی دین را درون این اصول خلاصه نموده است، علما و مدارس مذهبی را کم اهمـیت جلوه مـی دهد، با مبلّغانی کم اطلاع و بر اساس احادیث ضعیف عمل مـی کند و با استناد بـه همـین احادیث ضعیف روش خود را توجیـه مـی نماید. خط مشی جماعت مبنی بر دوری از سیـاست نیز همسو با خواسته های دشمنان اسلام پنداشته شده هست (امـیرعلی، ص 5 ـ7).

تبلیغی جماعت از اوایل تأسیس خود را از امور سیـاسی دور نگه داشت و مدعی هست که هنوز این روش را ادامـه مـی دهد (رجوع کنید بـه مندویل، ص 17، 116، 130؛ هاشمـی، ص 104)، با این حال برخی از فعالان جماعت توانسته اند بـه مناصب مـهم دولتی دست یـابند. مثلاً ذاکر حسین رئیس جمـهور اسبق هند (1346ـ 1348 ش / 1967ـ1969) از فعالان جماعت بود و اولین مأموریت تبلیغی درون لندن بـه رهبری وی صورت گرفت (قادری، ص 150؛ گابوریو، ص 128). درون پاکستان تبلیغی جماعت، بـه دلیل غیرسیـاسی بودن، به منظور فعالیت درون مـیان نیروهای مسلح با هیچ مانعی روبرو نیست. بویژه درون زمان ضیـاءالحق، جماعت از طریق فعالیت های تبلیغی نفوذ بسیـاری درون مـیان نظامـیان پیدا کرد («دایره المعارف جهان اسلام آکسفورد»، همانجا). برخی از افسران عالی رتبه ارتش کـه از فعالان جماعت بـه حساب مـی آیند، مسئولیت های مـهمـی درون دولت های مختلف داشته اند (رامان، 2001 ب ). محمد شریف، پدر نواز شریف نخست وزیر اسبق پاکستان، نیز از فعالان مـهم جماعت است. نواز شریف درون زمان نخست وزیری (1376ـ 1378 ش / 1997ـ1999) گاهی جلسات تبلیغی را به منظور اعضا و دیوان سالاران عالی رتبه دولت خود برگزار مـی کرد. محمد رفیق تارِر، رئیس جمـهور پیشین پاکستان، نیز کـه از فعالان قدیمـی جماعت است، بـه کمک نواز شریف بـه این مقام رسید. درون دیگر کشورها نیز چنین مواردی کم و بیش مشاهده مـی شود؛ مثلاً شواهدی وجود دارد دالّ بر اینکه مقامات سیـاسی عالی رتبه چچن درون فعالیت های جماعت شرکت داشته اند (رجوع کنید بـه رامان، 2001 الف ).

بنا بـه این موارد، این دیدگاه وجود دارد کـه گرچه تبلیغی جماعت بـه طور مستقیم نقشی درون امور سیـاسی ندارد، بـه صورت غیرمستقیم از اعضای ورزیده خود به منظور رسیدن بـه مقامات سیـاسی مـهم حمایت مـی نماید.

در مورد منابع مالی تبلیغی جماعت نیز بسیـاری سؤالات مطرح هست (قادری، ص 105ـ111)، زیرا از یک سو فعالیت های گسترده و اجتماعات مـیلیونی جماعت از نیـاز بـه منابع کلان مالی حکایت دارد و از سوی دیگر جماعت مدعی هست که خود فعالان جماعت همـه هزینـه ها را تأمـین مـی کنند (همان، ص 110).

نویسنده: سید قندیل عباس




[جماعت تبلیغ - اطلس > جریـان ها - مقالات - مرکز جامع پژوهش ... بهترین پاور پوینت های پنج تن ال ابا]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 08 Jul 2018 00:24:00 +0000



پاسگاه گدار ناهوک

عبدالمالک ریگی - اطلس > شخصیت ها > تکفیری - مقالات - مرکز ...

عبدالمجید ریگی مشـهور بـه عبدالمالک ریگی درون سال 1361در زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان درون طایفه موسوم بـه ریگی بـه دنیـا آمد. پاسگاه گدار ناهوک او کـه مدرسه نرفته هست چند سالی درون پاکستان درون یکی از حوزه های علمـیه مشغول بـه تحصیل بوده است. پاسگاه گدار ناهوک با اخراج از مدرسه بـه اقدامات اعتراضی روی آورد.

عبدالمجید ریگی مشـهور بـه عبدالمالک ریگی درون سال 1361در زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان درون طایفه موسوم بـه ریگی بـه دنیـا آمد.[1] او کـه مدرسه نرفته هست چند سالی درون پاکستان درون یکی از حوزه های علمـیه مشغول بـه تحصیل بوده است.[2] با اخراج از مدرسه بـه اقدامات اعتراضی روی آورد. درون نوزده سالگی اسلحه درون دست گرفت و مدعی شد مـی خواهد حقوق قوم بلوچ و مذهب اهل سنت را بگیرد[3] او بعدها مسئولیت رهبری گروهگ تروریستی جند الله را بر عهده گرفت  و با انجام اقدامات تروریستی جان صدها نظامـی و غیر نظامـی راگرفت وامنیت  منطقه شرق کشور را کاملادر معرض خطر قرار داده بود. اتهامات وی عبارتند بودند از : پاسگاه گدار ناهوک «قاچاق مواد مخدر، پاسگاه گدار ناهوک آدم‌ربایی و قتل برخی از مردم عادی و نظامـیان ایرانی بـه ویژه اعضای سپاه پاسداران». او درون سال 1389در تاریخ 30خرداد درون تهران  اعدام شد. [4]

 اندیشـه ها و عملکردها:

خود وی درون اعترافاتش بیـان داشته هست که سرویس های اطلاعاتی امریکا بـه او قول همـه گونـه مساعدت و همکاری را داده‌اند و حتی او چند بار با سران و نمایندگان ویژه دولت امریکا دیدار داشته است.[5]. او از تمامـی حمایت های امریکا و نیروهای اطلاعاتی آنـها برخوردار مـی شده است.[6].

در کارنامـه این شرور لیست بلندی از اقدامات جنایتکارانـه دیده مـی شود کـه روی هر مجرمـی را سفید کرده هست به اختصار لیستی از اقدامات وی را ارائه مـی کنیم:

1. حمله بـه کاروان انتقال رئیس جمـهور درون تاریخ 29/9/84

2. حمله بـه پاسگاه مرزی گدار ناهوک سراوان درون تاریخ 12/10/84

3. اسارت سه تبعه ترکیـه 25/10/84

4. حادثه تاسوکی و قتل بیش از 22 مسافر بی گناه 25/12/84

5. حملات پراکنده بـه غیر نظامـیان

6. حمله بـه اتوبوس حامل نیرو های سپاه و قتل و زخمـی بیش از بیست نفر 25/11/85

8. چندین مورد انفجار های صوتی و ایجاد ترس و وحشت درون بین مردم

9. ایجاد درگیری مسلحانـه درون مدرسه علمـیه و قتل چندین نفر

10 چندین فقره ترور شخصیت ها و روحانیون منطقه

11. چندین مورد حمله بـه هنگ مرزی نیروی انتظامـی

12. حمله انتحاری بـه مسجد شیعیـان درون تاریخ 7/3/87[7]

دستگیری وی نیز اتفاق منحصر بـه فرد و پیروزی تامـی به منظور سیستم اطلاعاتی ایران درون عرصه بین المللی محسوب مـی شود.

پی نوشت:

[1]. گروهک وی درون پیـامـی کـه در پی اعدام عبدالمالک تحت عنوان «اطلاعیـهٔ مقاومت مردمـی ایران (جندالله) پیرامون اعدام عبدالمالک ریگی» صادر نمود وی را متولد سال ۱۳۶۱ در زاهدان دانسته است.

ویکیپدیـا

http://www2.irna.ir/en/news/view/menu-273/8812030116104455.htm

[2]. به نقل از سایت خبری ایرانا

http://www2.irna.ir/en/news/view/menu-273/8812030116104455.htm

[3]. ویکیپدیـا

http://www2.irna.ir/en/news/view/menu-273/8812030116104455.htm

[4]. سخنگوی وزارت امور خارجه جمـهوری اسلامـی ایران؛

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8601200607

[5]. فیلم اعترافات ریکی

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=87712

[6]. فیلم اعترافات ریکی

http://www.tabnak.ir/fa/pages/?cid=87712

[7]. سنقل از سند رسمـی  دادگاه محاکمـه ریگی

 

 




[عبدالمالک ریگی - اطلس > شخصیت ها > تکفیری - مقالات - مرکز ... پاسگاه گدار ناهوک]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 01 Aug 2018 09:14:00 +0000



سوء تفاهمات با اصلاح قانون انتخابات از بین می رود

آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری و راهکارهای مقابله با آن، از ...

پژوهش حاضر، سوء تفاهمات با اصلاح قانون انتخابات از بین می رود بـه آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری از منظر مقام معظم رهبری درون سه عرصه: سوء تفاهمات با اصلاح قانون انتخابات از بین می رود باورها، حوزه اخلاق و رفتار، پرداخته هست و بـه تناسب، راه کارهای برون رفت از آسیب‌های جریـان‌های تکفیری از منظر رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. 

نویسنده: علیرضا دانشیـار(1)

چکیده:

پژوهش حاضر، بـه آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری از منظر مقام معظم رهبری درون سه عرصه: باورها، حوزه اخلاق و رفتار، پرداخته هست و بـه تناسب، راه کارهای برون رفت از آسیب‌های جریـان‌های تکفیری از منظر رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. سوء تفاهمات با اصلاح قانون انتخابات از بین می رود درون سطح باورها و اعتقادات، جریـان‌های تکفیری، از توحید و شرایر مفاهیم دینی، درک ناقص و بدعت آمـیز و غیرعقلانی دارند. سوء تفاهمات با اصلاح قانون انتخابات از بین می رود درون حوزه آسیب اخلاقی، مـهم ترین خصوصیت آنـها، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی هست که منجر بـه دوری از حقیقت و بی تقوایی و سقوط درون ورطه رذیلت و تباهی شده است. درون سطح رفتاری، درون جنبه فردی مـهم ترین ویژگی جریـان‌های تکفیری را مـی‌توان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نـهایت جنایت و خونریزی را نام برد و در جنبه رفتار اجتماعی، مـهم ترین ویژگی آنان را مـی‌توان ایجاد کننده تفرقه مـیان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ، تقویت کننده دشمنان اسلام را نام برد.
به تناسب، راهکارهای برون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریـان‌های تکفیری، درون دو عرصه فکری - فرهنگی و سیـاسی ارائه شده است. درون عرصه راهکارهای فکری- فرهنگی به منظور مقابله با جریـان‌های تکفیری، امت اسلامـی حتما به تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامـی، تفاهم بر سر مشترکات مـیان شیعه و اهل سنت، پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن و بازگشت بـه قرآن و فهم دقیق رویکردهای قرآنی درون جلوگیری از تفرقه و اتحاد دنیـای اسلامـی را اشاره نمود. از جمله راهکارهای سیـاسی مـی‌توان بـه تقویت همگرایی و وحدت مـیان مسلمـین و لزوم شناخت و طرد دشمن را اشاره نمود. کـه با شناخت نقاط آسیب‌ها و یـا بـه کار بستن راه کارهای همسازگرایـانـه و همگرایـانـه درون دو زمـینـه فرهنگی و سیـاسی مـی‌توان ریشـه جریـان‌های تکفیری را درون جهان اسلام خشکاند.
کلید واژگان:

آسیب شناسی، جریـان‌های تکفیری، باورها، اخلاق، رفتار، راهکارها.
مقدمـه:

مسئله تکفیر بـه یکی از موضوعات بغرنج و غده چرکین درون پیکره جهان اسلام بدل شده است. درون مورد چرایی و پیدایی پدیده تکفیر، عوامل مختلفی عنوان شده هست که شاید بتوان درون کنار عوامل سیـاسی- اجتماعی عامل عقیدتی- فرهنگی تأثیرگذار بر این گروه‌ها را بیشتر از سایر عوامل برجسته نمود. البته سیر اقدامات و جنایت‌های این گروه‌ها با ادعای دینی، چنان انزجاری درون بین مسلمـین از سنی و شیعه پدید آورده کـه در باور هچ نمـی‌گنجد کـه این گروه‌ها تحت تأثیر جریـان‌های عقیدتی باشند. با این وجود، حتما یـادآور شد کـه این گروه‌ها بـه شدت از نوعی عقاید پالایش نشده و انحرافی تأثیرپذیری درون مرحله عملکرد و رفتار خشونت آمـیز و جنایتکارانـه و متأسفانـه درون برخی موارد درون قالب‌های دینی نمود یـافته است. درون مورد جریـان‌های تکفیری حتما یـادآور شد کـه این جریـان‌ها یک سیر تاریخی را پشت سر گذاشته و مرحله کنونی بازتابی از مراحل تاریخی است. مراحل و سیر تاریخی کـه به نظر مـی‌رسد این گروه‌ها متأثر از آنـها هستند عبارتند از: الف. عقاید ابن تیمـیه و محمد بن عبدالوهاب و تا حدودی خصلت انقلابی این گروه‌ها، تحت تأثیر برخی از جریـان‌های و افکار مصری نیز مـی‌باشد. البته حتما یـادآور شد کـه افکار و عقاید نادر گروه‌های تکفیری، مطابق با هیچ یک از مذاهب اصیل اسلامـی اعم از سنی و شیعه نیست بلکه رگه‌های عقاید این گروه‌ها را مـی‌توان درون تاریخ نیز مشاهده کرد از آن جمله مـی‌توان خوارج را نام برد کـه با جریـان‌های تکفیری تشابهاتی دارند. بعد از فتنـه خوارج، تاریخ اسلامـی مسلمـین، درون دوران‌ها و مراحل گوناگون شاهد مذاهب و ‌های عدیده‌ای شد. درون رأس این ‌ها، فرقه‌ای هست که از تکفیر عموم مسلمانان و نسبت آنان بـه شرک پروایی ندارد. درون عرصه جهان امروز نیز موج تکفیر بـه پدیده همگانی و شمشیر چیره‌ای بدل شده هست که برخی آن را بـه روی مخالفان عقیدتی و مذهبی خویش بیرون مـی‌کشند و در این زمـینـه بـه افراط گرای، خشونت و جنایت و تباهی و فساد انگیزی درون جهان اسلام کشانده شده‌اند. این‌اندیشـه تکفیر هست که چهره اسلام را درون جهان کنونی زشت جلوه داده و مسلمانان را تضعیف و آنان را بـه ملت‌هایی ناسازگار و گروه‌هایی پراکنده بدل کرده است. (2)
ویژگی‌های مـهم جریـان‌های تکفیری، گناه قلمداد اعمال حسنـه مسلمانان، تکفیر مسلمانان بـه خاطر ارتکاب گناه و مباح دانستن خون و اموال آنـها بـه همـین علت، تعصب شدید، دشمنی سخت با علی (علیـه السلام) و خاندانش، اخذ بـه ظاهر الفاظ قرآن و سنتی بدون رعایت تفسیر و بدون لحاظ مبانی عقلی و اصولی، بدعت دانستن هر چیزی کـه در قرآن و سنت نیـامده است، تقدس ظاهری و کوشا بودن درون عبادات، کافر پنداشتن بقیـه مسلمانان بـه جز خودشان و تطبیق آیـاتی از قرآن کـه در شان کفار و مشرکان نازل شده بود بـه مسلمانان، سر جنگ داشتن با بقیـه مسلمانان درون حالی کـه با کفار و مشرکان
کاری ندارند. درون نـهایت همـه چیز را مستقیماً با خدا مرتبط دانستن و نیز عواملی نظیر دعا، شفاعت، توسل، ترس و... را مختص خدا دانسته و واسطه قرار یکی از مخلوقات صالح خداوند را شرک و کفر مـی‌دانند. (3)
بنابر مطالب پیش گفته، این تحقیق تلاش دارد بـه ارزیـابی و آسیب شناسی گروه‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری بپردازد. و از سوی دیگر، بـه راهکارهای برون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریـان تکفیری نیز خواهد پرداخت. چارچوب نظری بحث، با استفاد از روش «تحلیل متنی» محتوای بیـانات مقام معظم رهبری، بـه آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون سه بعد عقیدتی، اخلاقی و رفتاری و در نـهایت، راه کارهای پیشنـهادی از سوی رهبر انقلاب، خواهد پرداخت. درون این سال‌ها و حتی پیش از آغاز مسائل و مشکلات منطقه‌ای نظیر قضایـای سوریـه، رهبری همواره خطر جریـان‌ها و عوامل ایجاد کننده «تکفیر سایر مسلمانان» را گوشزد کرده و از خطرات ناشی از تفرقه و جدایی بین مسلمـین هشدار داده‌اند. از این رو، سؤال اصلی پژوهش حاضر عبارت هست از مـهم ترین آسیب‌ها و موانع جریـان‌های تکفیری و راهکارهای مقابله با پدیده تکفیر از منظر رهبری، چیست؟ کـه بعد از تببین مفاهیم درون دو قسمت: یک . آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری (آسیب‌های عقیدتی، اخلاقی و رفتاری) دو، راه کارهای بیرون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریـان‌های تکفیری، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تبیین مفاهیم:

یک، تکفیر:

واژه تکفیر درون دو معنای لغوی و اصطلاحی بـه کار رفته است: درون معنای لغوی، بـه معنای «حکم بـه بی دینیی دادن» و معنای عرفی آن طرد هست و درون مباحث اسلامـی یکی از مفاهیم بسیـار بحث برانگیز است. درون معنای اصطلاحی مـی‌توان دو برداشت ویژه و مـهم را درون نظر گروه‌ها و جریـان‌هایی کـه به نوعی مسئله تکفیر را مطرح مـی‌کنند، متصور شد:
الف. اولین معنای تکفیر، بیشتر معنایی سیـاسی پیدا کرده هست که از آراء و نظریـات سید قطب قابل استنتاج است. درون این معنا، رهبران کنونی جهان اسلام مرتدند، چرا کـه آنان درون معرض عقاید صلیبیـان، کمونیست‌ها یـا صهونیست‌ها قرار گرفته و به ابراز فساد فرهنگی مبدل شده‌اند. آنان با دور شدن از اسلام، تشکیلات دولتی را به منظور غیراسلامـی جامعه بـه کار مـی‌گیرند و مسلمانان واقعی را بـه اقلیتی کوچک تبدیل کرده‌اند. آنان با نفی حاکمـیت خداوند بـه گناه رده (ارتداد) آلوده گشته‌اند. جاهلیت دنیوی و نوین آنان کارآمدتر و بنابر این از جاهلیت قبل از اسلام کـه ابتدای تر بود، خطرناک تراست. این حاکمان از افراد بی ایمان بدترند، زیرا به منظور وفادار ماندن بـه اصول اسلام فرصت داشته‌اند، ولی بـه آن پشت کرده‌اند. آنان بافت اخلاقی جامعه را فاسد، و نـهادهای دینی را غیر دینی کرده‌اند، مردم را با استفاده از الگوهای ملی گرایـانـه استثمار نموده‌اند. تکفیر آنان به منظور غیر مشروع تبعیت از آنان و تعیین «کافران داخلی» بـه عنوان اولین هدف جهادی کـه طاغوت را از مـیان بر مـی‌دارد، ضروری و لازم است. بـه همـین دلیل، اولویت‌های ‌های اسلام گرا حتما دوباره تعیین شود. مبارزه با دشمن خانگی به منظور در دست گرفتن حاکمـیت، حتما بر جنگ با دشمنان دورتر ارجحیت داشته باشد. این مفهوم تکفیر به منظور مجاز شمردن خشونت بر ضد رهبران دولتی بـه کار مـی‌رود.
سید قطب (1285-1345ش/1906-1966) کـه احتمالاً قدرتمندترین حامـی تکفیر است، بـه ویژه از تدوین این موضع حمایت کرد؛ به منظور مثال گروه جهاد، «تکفیر» را فقط درباره «حاکمان کافر» بـه کار مـی‌برد: همان گونـه کـه در تک نگاری محمد عبدالسلام فرج با عنوان جهاد الفرضیة الغائبة از آن جانب داری شده است. گروه جهاد، ترور این حاکمان و گرفتن قدرت از آنان را یک فریضه مـهم دینی مـی‌داند. دسته دیگر از این گروه‌ها چون الجماعة الاسلامـیة، تکفیر را درباره دولت و نظام‌های اجتماعی بـه کار مـی‌برند و به افراد مسلمان اطلاق نمـی‌کنند. بعضی از گروه‌های اسلامـی مانند اخوان المسلمـین با مفهوم تکفیر مخالف‌اند. درون نزد آنان تکفیر یک «انحراف نظری» هست که بـه «انحراف عملی» منجر مـی‌شود. (4)
ب. معنای دیگر «تکفیر» را مـی‌توان درون عقاید گروه‌های تندرو از قبیل، التکفیر و الهجره، جند الله، کـه به نظر مـی‌رسد این‌ها هم از عقاید قطب، مودودی، ابن تیمـیه، ابن کثیر و محمد بن عبدالوهاب متأثرند، این گروه‌ها، مثل التکفیر و الهجر، تکفیر را درون کل جامعه بـه کار مـی‌برند و با هجرت بـه انگیزه آمادگی جهت جهاد نـهایی، از جامعه «جاهل» جدا مـی‌شوند. آنان معتقدند مسلمانانی کـه ندای گروه را شنیده ولی بـه آن ملحق نمـی‌شوند، کافرند. بسیـاری از رهبران آنان از قبیل حسن الهضیبی (متوفی 1977م)، یوسف العظم و یوسف القرضاوی تکفیر مسلمانان را رد کرده و آن را عقیده‌ای مـی‌دانند کـه غلو، تحجر و تعصب نشانـه آن است. رهبران دیگری چون سلیم البهنساوی بر این باورند کـه گروه‌های اسلام گرای خشونت طلب، نگرش قطب را بد تعبیر کرده‌اند و به ضوابط اسلامـی درون جوامع مسلمان کنونی توجه ننموده‌اند. از این دیدگاه، درک خشونت طلب‌ها درباره فوریت خطرهایی کـه اسلام را از درون تهدید مـی‌کند اغراق آمـیز هست و روی آوردن آنان بـه خشونت بی حاصل بوده است. درون نزد اخوان المسلمـین، تکفیر و طرد مسلمانان موجب فتنـه مـی‌شود و چه بسا بـه شکاف درون امت اسلامـی بینجامد و فقط بـه دشمنان اسلام سود برساند.
اخوان المسلمـین بر این باور هست که دولت و جامعه اسلامـی حتما اصلاح شوند ولی آنـها را مستحق تکفیر نمـی‌دانند جماعت دینی نیز با تکفیر بـه معنای دلیل منطقی جهت خشونت مخالف است. رهبران این جماعت عقیده دارند کـه این مفهوم نمایـانگر الحاد هست و جوامع مسلمان را متزلزل مـی‌کند. آنان، هم چنین بر این باورند کـه نظریـه پردازان «جاهلیت قرن بیستم درون اصل «خوارج قرن بیستم» هستند. از نظر علما، اسلام، تکفیر مسلمانانی را کـه ایمان خود را اعلام کرده و آداب دینی را بـه جا مـی‌آورند، جایز نمـی‌شمارد. آنان هم چنین تأکید مـی‌کنند کـه عواقب تکفیر بسیـار جدی است، زیرا بـه قتل رساندن فرد، مصادره اموال او و منع از خاکسپاری او بـه آداب اسلامـی را ایجاب مـی‌کند. درون این خصوص، علما سه استدلال، درون قالب سؤال‌های تأکیدی، درباره تکفیر مطرح مـی‌سازند. اول این کـه چهی این حق را دارد که تا فردی را کـه مـی‌گوید بـه اسلام اعتقاد دارد کافر بداند؟ دوم این که، تفکیر براساس چه ملاک دینی استوار شده هست ؟ سوم آن کـه چه درجه‌ای از تخصص درون فقه بـه فرد قدرت این تشخیص را مـی‌دهد کـه آیـا فرد مسلمان دیگری از مرز ایمان و بی ایمانی عبور کرده هست یـا خیر؟ (5)
دو. واژہ «سلفیـه»:

مفهوم دیگر نیـازمند توضیح «سلفیـه» است، کـه در برخی موارد باعث اشتباه و تسامح درون قلمداد ‌ اندیشـه سلفیت با تکفیری مـی‌شود درون حالی کـه صرف تشابه برخی از افکار دلیل نمـی‌شود کـه پنداشته شود کـه جریـان‌های سلفیـه همان جریـان‌های تکفیری هستند. از سویی، هرکدام از این جریـان‌ها و حتی تکفیری‌ها و نیز وهابی‌ها خود را سلفی و پیرو سلف مـی‌پندارند. سلفی گری روشی هست که بـه تفسیر تحت اللفظی متون دین متوسل مـی‌شود و به سنت آغازین صحابه پیـامبر (صلی الله علیـه و آله و سلم) مراجعه مـی‌کند. از سوی دیگر، درون مـیان مسلمانان سنی درون مورد این کـه سلف صالح کیست اختلاف نظر وجود دارد و برخی آنان را شامل نسل اولیـه همراهان پیـامبر و برخی دامنـه شمول را که تا سه نسل بعدی پیـامبر گسترش مـی‌دهند. (6) درون حالی کـه سلفیـه را مـی‌توان بـه چند شاخه تقسیم نمود:
یک. برخی ریشـه سلفی گری را بـه آثار علمای قرون مـیانـه باز مـی‌گردانند، کـه مدعی تفسیر ظاهری و تحت اللفظی متون دینی بودند؛ بـه ویژه داعیـه‌های اولیـه بازگشت بـه قرآن و سنت نبی کـه با احمد بن حنبل، ابن تیمـیه و شاگردانش مرتبط است. (7)
دو. سلفی گری بـه منزله یک صفت، اصطلاحی مدرن هست که سابقه آن بـه ‌های اصلاح گرای قرن نوزدهم بـه ویژه ‌های مرتبط با افکار محمد عبده و سید جمال الدین اسدآبادی بر مـی‌گردد.
با این تفکیک مـی‌توان فرق بین دو سلفی گری را بـه وضوح مشاهده نمود. سلفی گری کـه جریـان‌های تکفیری و برخی گروه‌های تندرو وهابی ادعا مـی‌کنند از نوع اول بوده و با سلفی گری کـه محمد عبده و شاگردانش (سلفی گری مدرن) اشتراک چندانی ندارد. محمد عبده و شاگردانش نوعی سلفی گری اصلاح طلبانـه و مدرنیستی را تبلیغ مـی‌کرد؛ درون حالی کـه وهابیت نوعی سلفی متعصبانـه، متحجرانـه و در قالب تکفیر سایر مسلمانان بـه دنبال پالایش عمل دینی و اجرای شریعت بود. سلفی گری مدرن حاصل مواجهه با غرب و حاصل تلاش به منظور پیشرفت بود. درون قرن بیست و یکم مـیانانی کـه خود را سلفی مـی‌نامند بر سر تعریف سلفی بودن مباحثات تندی جریـان دارد.
سه. آسیب شناسی:

آسیب درون لغت: بـه معنای آزار، گزند، درد، صدمـه و... آمده است. (8) اما آسیب شناسی، شاخه‌ای از پزشکی هست که بـه منشأ، ماهیت، علت و سیر بیماری‌ها مـی‌پردازد و از علم پزشکی بـه سایر علوم سرایت کرده است. (9) آسیب شناسی درون این بحث متوجه جهان اسلام است. جهان اسلام درون اینجا، همچون پدیده‌ای هست که دچار آفت، آسیب و بیماری از سوی جریـان‌های تکفیری شده هست و از حالت مطلوبیت دور شده هست و به منظور رسیدن بـه کمال و سلامت یک پدیده حتما منشأ، ماهیت، علت و سیر آسیب و بیماری را، شناسایی و راه کارهایی به منظور رسیدن بـه شرایط مطلوب، مورد بررسی و اجرا قرار گیرد.
یک. آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری:

در بحت حاضر آسیب شناسی جریـان‌های تكفیری درون سه حوزه از دیدگاه مقام معظم رهبری بررسی مـی‌شود:
الف. آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون حوزه باورها و اعتقادات؛
ب. آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون حوزه اخلاق؛
ج. آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون حوزه رفتار؛
الف. آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون حوزه باورها و اعتقادات:

قبل از این کـه به آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری از دیدگاه رهبری بپردازیم ناچاریم بـه برخی از مـهمترین جریـانات عقیدتی تأثیرگذار بر این جریـان‌ها اشاره کنیم که تا درک آسیب شناسی این جریـان‌ها راحت تر صورت پذیرد. درون علت یـابی تأثیرپذیری درون سطح باورها و اعتقادات، مـی‌توان رگه‌هایی از افکار ابن تیمـیه را درون گروه‌های تکفیری مشاهده نمود. اکثر محققانی کـه درباره گروه‌های تف و نیز وهابیت مطالعه کرده‌اند متفق هستند کـه در جایگاه ریشـه یـابی افکار این گروه‌ها، هیچ را نمـی‌توان یـافت کـه به‌اندازه ابن تیمـیه اهمـیت داشته باشد. ابن تیمـیه مردی سرسخت درون عقاید خود، تندخو درون برابر مخالفان فکری، متعصب خصوصاً بـه شیعیـان (تا جایی کـه به همـین دلیل فضایل حضرت علی (علیـه السلام) را انکار مـی‌کند.) ماجراجو، جنجالی و خود باور، بود بـه طوری کـه جز آراء و نظریـات خودش، هیچ نظر دیگری را قبول نداشت. او عقل را سبب ضلالت و گمراهی مـی‌دانست و فقط بـه ظواهر الفاظ قرآن و حدیث نبوی و فتاوای صحابه اکتفا مـی‌کند. (10)
از شخصیت‌های مـهم تاریخی دیگری کـه بر این گروه‌ها تأثیر گذار است، مـی‌توان بـه «محمد بن عبدالوهاب» اشاره کرد. اوی بود کـه افکار و عقاید ابن تیمـیه را بـه مرحله عمل درآورد. او با مطالعه آثار ابن تیمـیه، مباحث نظری اش را بـه حیطه عمل وارد نمود. ویژگی اقدامات و افراط گرایی او عبارتست از: اکتفا ن بـه صرف دعوت، دست بردن بـه شمشیر کـه آن را امر بـه معروف و مبارزه با بدعت نامـیدند، تخریب قبور، ضریح‌ها و زیـارتگاه‌ها، قبور مشخص و...، توسعه مصداق بدعت و شرک و مـهم تر از همـه، گسترش دامنـه تکفیر مسلمانان، از شاخصه‌های مـهم این تفکر، تکفیر مسلمانان و تشبیـه آنان بـه کفار جهال و مشرکان است. این حکم عامـی هست که شامل همـه مسلمانان شده و به جز خود آنان، هیچ استثنایی نمـی‌شناسد. محمد بن عبدالوهاب حتی مسلمانان معتقد بـه شفاعت، زیـارت و... را از کفار و یـهود بدتر مـی‌داند. (11)
ویژگی محوری تأثیرگذار بر رفتار و عملکرد وهابیت و نیز گروه‌های تکفیری کـه در توسعه مفهوم کفر و شرک اثر گذاشته است؛ برداشت اشتباه از مفهوم «توحید» مـی‌باشد. وهابیت درون تلقی درست از مفهوم «توحید» دچار خطا شده هست و تفسیر نادرستی از توحید الوهی و توحید ربوبی ارائه مـی‌دهند. درون کنار این مسئله، تعصب و عدم قبول قول و نظر دیگران، درون تشدید اقدامات آنان اثر گذاشته و آنان را از مسیر حق منحرف ساخته هست و تطبیق مصادیق توحید و شرک را درون نزد آنان مشتبه ساخته است. درون متون وهابیت هیچ واژه‌ای به‌ اندازه «توحید» و «شرک» بـه کار نرفته است؛ توحید، موضوع محوری مذهب وهابیت است، بـه گونـه‌ای کـه محمد بن عبدالوهاب آن را همان دین اسلام و دین الله مـی‌شمرد. (12)
علمای وهابیت معتقدند کـه توسل بـه غیر خدا، زیـارت قبور و نماز خواندن درون مکانی کـه قبر پیش روی انسان باشد، مخالف توحید بوده و لازمـه توحید آن هست که بـه غیر از خدا توسل نشود و از غیر او استمداد نگردد، اگر چه پیـامبر اسلام باشد چرا کـه توسل، شفاعت و زیـارت قبور از سنت پیـامبر و سلف صالح نرسیده و قرآن نیز این عقیده را شرک مـی‌داند. (13) درون نـهایت «تکفیر مسلمانان» یکی از مـهم ترین اصول مذهبی وهابیت مـی‌باشد. تکفیر مسلمانان دیگر و هر مسلمانی کـه با عقیده آنان هم رأی نباشد. به منظور روشن تر شدن نظر وهابیون، سخنانی از محمد بن عبدالوهاب را مـی‌آوریم او درون جایی اعتقادش را چنین بیـان مـی‌کند:
کسانی کـه متوسل بـه غیر خدا مـی‌شوند، همگی کفار و مرتد از اسلام هستند، و هری کـه کفر آنان را انکار کند، یـا بگوید کـه اعمالشان باطل هست اما کفر نیست، خود حداقل فاسق هست و شـهادتش پذیرفته نیست و نمـی‌توان پشت او نماز گزارد. درون واقع دین اسلام جز با برائت از اینان و تکفیرشان صحیح نمـی‌شود. انسان با ظلم از اسلام خارج مـی‌شود و به فرموده قرآن: (انَّ الشِّركَ لَظُلمٌ عَظِیمٌ) (14) این کـه به ما مـی‌گویند ما مسلمـین را تکفیر مـی‌کنیم، سخن درستی نیست، زیرا ما جز مشرکین را تکفیر نکرده ایم... . (15)
وی درون جای دیگری اعتقادش را چنین بازگو مـی‌کند:
مشرکین زمان ما، گمراه تر از کفّار زمان حضرت رسول (صلی الله علیـه و آله و سلم) هستند، بـه دو دلیل: اول آن که: کفار، انبیـا و ملائکه را درون زمان راحتی و آسایش مـی‌خواندند، اما درون هنگام شدائد دین خود را به منظور خدا خالص مـی‌نمودند. ...دوم آنکه: مشرکین زمان ماانی را مـی‌خوانند کـه هم طراز عیسی و ملائکه نیستند. اکنون زمـین از شرک اکبر کـه همان عبادت بت‌هاست پر شده: آمدن کنار قبر نبی، آمدن کنار قبر صحابی مانند طلحه و زبیر رفتن کنار قبر فردی صالح، خواندن آن‌ها هنگام سختی و نذر به منظور آن‌ها همـه از جنس پرستش بت‌هاست کـه انسان را از اسلام خارج مـی‌کند... بعد براستی کـه اینان مرتد بوده و خون مالشان حلال است. (16)
بنابر مطالب پیش گفته، بـه طور قطع و یقین مـی‌توان گفت کـه «جریـان‌های تکفیری» بخش‌های عمده تغذیـه فکری و عقیدتی خود را از وهابیت تندرو و ملهم از افکار ناصحیح ابن تیمـیه و محمد بن عبدالوهاب مـی‌گیرند. مسئله توحید و فهم ناقص جریـان‌های تکفیری از آن، بـه صورت جدی درون دیدگاه مقام معظم رهبری مورد توجه و آسیب شناسی قرار گرفته است. ایشان مسئله تاریخی «تخریب قبور ائمـه بقیع» را درون راستای ترویج و توسعه تکفیر سایر مسلمانان مورد اشاره قرار مـی‌دهند و جریـان‌های تکفیری کنونی را از نظر عقیدتی دنباله رو جریـان‌های وهابی و تکفیری گذشته مـی‌دانند:
تلخی دیگری کـه وجود دارد، این هست که درون مـیان مجموعه‌ی مسلمانان و امت اسلامـیانی پیدا شوند کـه با افکار پلید و متحجر و عقب مانده و خرافی خود، تجلیل از بزرگان و برجستگان و چهره‌های نورانی صدر اسلام را شرک بدانند، کفر بدانند؛ واقعاً این مصیبتی است. اینـها همانانی هستند کـه گذشتگانشان قبور ائمـه (علیـه السلام) را درون بقیع ویران د. (17)
مقام معظم رهبری فکر، عقیده و روح حاکم بر این جریـان‌ها را با صفاتی همچون «باطل»، «پلید» و «بداندیش» معرفی مـی‌کنند، عمق کج‌اندیشی و خلاف عقل و مروت این گروه‌ها که تا جایی پیش مـی رود کـه هتک حرمت بـه ساحت بزرگان و مکان‌های مقدس را جزء وظایف دینی مـی‌شمارند و اگر جرأت و توانایی داشتند بـه قبر پیـامبر (صلی الله علیـه و آله و سلم) هم رحم نمـی‌د:
... آن روز کـه در دنیـای اسلام، از شبه قاره هند گرفته که تا آفریقا، علیـه این‌ها قیـام د، اگر این‌ها جرأت مـی‌د، قبر مطهر پیغمبر را هم ویران مـی‌د، با خاک یکسان مـی‌د. ببینید چه فکر باطلی، چه روحیـه‌ی پلیدی، چه انسان‌های بداندیشی، احترام بـه بزرگان را اینجوری بخواهند نقض کنند و هتک کنند و این را جزو وظائف دینی بشمرند! درون آن وقتی کـه این‌ها بقیع را ویران د، این را بدانید؛ سرتاسر دنیـای اسلام علیـه اینـها اعتراض کرد. عرض کردم؛ از شرق جغرافیـای اسلام- از هند- که تا غرب جغرافیـای اسلام، علیـه این‌ها بسیج شدند. (18)
عدم تعمق و به کار نگرفتن خرد و عقل، زمانی عمق فاجعه را زیـاد مـی‌کند کـه این گروه‌ها ابزار دست سرویس‌های جاسوسی انگلیس و آمریکا مـی‌شوند و به تعبیر رهبری «اطاعت و عبودیت و خاکساری درون مقابل طواغیت زنده را شرک و کفر نمـی‌پندارند:
این‌ها بـه عنوان اینکه این کارها پرستش است، این اقدام‌های خبیث را مـی‌کنند! رفتن سر قبر یک انسانی و طلب رحمت به منظور او از خدای متعال، و طلب رحمت به منظور خود درون آن فضای معنوی و روحانی، شرک است؟ شرک این هست که انسان بشود ابزار دست سیـاست‌های اینتلجیت سرویس انگلیس و سی. آی. ‌ای آمریکا و با این اعمال، دل مسلمانان را غمدار کند، آزرده کند. اینـها اطاعت و عبودیت و خاکساری درون مقابل طواغیت زنده را شرک نمـی‌دانند، احترام بـه بزرگان را شرک مـی‌دانند! خود این، یک مصیبتی است. جریـان تکفیری خبیث کـه امروز درون دنیـای اسلام بـه برکت برخی از منابع مادی، متأسفانـه پول و امکانات هم درون اختیـار دارند، یکی از مصائب اسلام است... .
دامنـه تأثیرگذاری افکار و‌ اندیشـه‌هایی کـه از عربستان سعودی و به خصوص از عقاید مسموم وهابیت نشأت گفته از مرزهای کشورهای اسلامـی فراتر رفته هست از پاکستان، افغانستان، چچنستان، جاکارتا، سوریـه و ... کـه نوع شدید جریـان‌های تکفیری کـه با اعمال خشونت آمـیز و افکار و عقاید پالایش نشده درون کشور سوریـه دست بـه جنایت‌های هولناک و در عراق بـه اعمال تروریستی روی آورده‌اند، بـه عنوان مثال، جریـانی شبیـه جریـان‌ها و گروه‌های تکفیری امروزی درون مصر با عنوان «التکفیر و الهجره» با رهبری فردی بـه نام «شکری مصطفی» شکل گرفته بود، عقاید آنان عبارت بود: از پنـهان عقاید که تا زمانی کـه بتوانند قدرت را درون دست بگیرند. از سوی دیگر، تکفیر جامعه که تا پس از آن بتوانند بـه نبرد و مبارزه با آن بپردازند. (19)
مـهم ترین خطر و انحراف افکار گروه‌هایی نظیر التفکیر و الهجره و نیز جریـان تکفیری درون دوران کنونی این هست که مشکل جوامع اسلامـی را «دشمن خارجی» از یـهود و... نمـی‌دانند بلکه با کافر و جاهل دانستن جوامع مسلمـین با آن بـه مبارزه بر مـی‌خیزند. بـه همـین علت، وقتی قضات نظامـی درون وقت محاکمـه از شکری مصطفی درباره این کـه اگر «نیروی یـهود» بـه مصر حمله کند، نظر شما چیست؟ شکری مصطفی درون پاسخ گفت:
«اگر یـهودیـان یـا هردیگری بـه مصر حمله کنند، ما نباید درون صفوف ارتش مصر با آنـها بـه جنگ بپردازد بلکه برعباید بـه محل امن بگریزد.» (20)
این درون حالی هست که این گروه‌ها بـه راحتی درون مواجهه با مسلمانان، آنان را بـه بهانـه‌های واهی بـه قتل مـی‌رسانند. (21)
بنابر مطالب پیش گفته، یکی از آسیب‌های ریشـه‌ای جریـان‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری درون سطح عقاید و باورها مـی‌باشد. عقاید و باورهایی کـه پایـه ریز رفتار خشن گروه‌ها و جریـان‌های تکفیری شده است.
ب. آسیب شناسی جریـانـهای تکفیری درون سطح اخلاق:

از آسیب‌ها و مشکلات جریـان‌های تکفیری کـه به نحو قابل ملاحظه‌ای درون نحوه عملکرد این گروه‌ها تأثیرگذار است. عامل اخلاقی مـی‌باشد. مـی‌توان گفت درون کنار عامل یـا عوامل دیگری از جمله فرهنگی، عقیدتی، سیـاسی و روانی، بر این جریـان‌ها تأثیرگذار است. از نظر خصلت‌های فردی- روانی کـه به شدت بر جریـان‌های تکفیری اثرگذار است. مـی‌توان بـه روحیـه متعصب و بیزاری شدید فرد تکفیری اشاره نمود. بیزاری فرد تکفیری منجر بـه دور شدن از جامعه و پیوستن او بـه سازمان‌ها و گروه‌های مبارزه‌ای مـی‌شود. از سوی دیگر، کمال نابهنگام و دگماتیسم، یکی از مشکلات دیگری هست که از نظر روانی فرد تکفیری بـه آن گرفتار هست و درون مراحل نخستین، نوعی سخت گیری شدید درون عقاید و خودداری از وارد ارزش‌های جدید است. درون کنار این موارد، نوعی احساس پستی درون مـیان گروه‌های تکفیری دیده مـی‌شود کـه نتیجه مستقیم بیزاری و ناتوانی آنـها درون یـافتن جایگاه اجتماعی درون جامعه است. سوء ظن شدید و دیدگاه توطئه آمـیز نیز بخشی از مشکلات و آسیب‌های اخلاقی فرد متعصب و تکفیری را تشکیل مـی‌دهد. این جریـان‌ها بی اعتمادی و سوء ظن شدید نسبت بـه سایر مسلمانان داشته و آنان را دارای مقاصدی بدخواهانـه مـی‌دانند. (22)
از منظر رهبر انقلاب، ویژگی‌ها و عواملی کـه در سطح اخلاقی- فردی جریـان‌های تکفیری مورد توجه قرار گرفته هست و بـه نوعی با مطالب پیش گفته، همپوشانی دارد و به نحو قابل ملاحظه‌ای این ویژگی‌ها درون گروه‌های تکفیری مشاهده مـی‌شود؛ عبارتند از:
الف. جهالت و ناآگاهی درون کنار سطحی نگری و «خبث باطن» از مـهم ترین عوامل گسترش پدیده تکفیر است. تکفیر و ناآگاهی درون کنار تحجر و نارضایتی و انزجار از سایر مسلمانان و «خباثت درونی» بـه ویژه اگر بـه ناآگاهی و جهل مرکب آمـیخته باشد و شخص جاهل باورش این باشد کـه داناست. رهبری درون این زمـینـه، بـه توصیف گروه‌های تکفیری پرداخته‌اند:
این گروه‌های تکفیری نادان- حقیقتاً مناسب ترین صفت به منظور این‌ها نادانی است، اگرچه درون آنـها خباثت هم هست، اما جهالت مـهمترین
خصوصیت این‌هاست- این‌ها را بایستی ما که تا آنجایی کـه مـی‌توانیم، ارشاد کنیم؛ مردم را از این‌ها بترسانیم. (23)
ج. بدگمانی بـه دیگر مسلمانان و حمل آنان بر بدترین و دورترین محمل‌ها، تکفیری‌ها بیشتر با عینک تیره بدگمانی بـه دیگران مـی‌نگرند و دیگران درون نگاه آنان همـیشـه سیـاه هستند کـه هیچ حقی ندارند و هیچ نقطه روشن و انگیزه هدایتی درون ایشان وجود ندارد. مقام معظم رهبری درون توصیف این گروه‌ها آن را دارای «فکر باطل»، «روحیـه‌ی پلید» و «انسان‌های بداندیش» معرفی کرده‌اند. (24)
د. بدفهمـی و کج فهمـی، مقصود از بدفهمـی یـا کج فهمـی آن هست که شخص از درک متون دینی یـا عرفی کـه آن گونـه است، ناتوان باشد چه رسد بـه درک ابعاد و مقصدهای آن‌ها. از این رو فهم نادرست بـه عوامل زیر بر مـی‌گردد: 1. سست‌اندیشی و نگاه سطحی بـه دین 2. نداشتن آگاهی کامل از دین و نقش آن درون زندگی 3. نداشتن معیـارهای فقهی درست نداشتن تسلط کافی بر قواعد و معیـارهای تفسیری، حدیثی و نیز فقهی، اصولی و نیز عدم تشخیص و عدم شناخت شیوه درست استنباط و عمل مـی‌باشد. از ویژگی گروه‌های تکفیری این هست که فاقد دیدگاهی کامل درباره اسلام از نگاه عقیدتی و قانون گذاری و درباره نقش اسلام درون زندگی و موقعیت انسان درون جهان بینی هستند. درون این باره رهبری مـی‌فرمایند:
... علما و روشنفکران اسلام بنشینند و منشور وحدت اسلامـی را تنظیم کنند؛ منشوری تهیـه کنند که تا فلان آدم کج فهم متعصب وابسته‌ی بـه این، یـا فلان، یـا آن فرقه‌ی اسلامـی، نتواند آزادانـه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم بـه خروج از اسلام کند؛ تکفیر کند... . (25)
ج. آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون سطح رفتار:

یکی از وجوه مـهم دیگر، آسیب شناسی رفتاری گروه‌ها و جریـان‌های تکفیری است. این جنبه، بـه شدت مرتبط با آسیب شناسی درون حوزه عقیده و اخلاق است. مـهمترین ویژگی جریـان‌های تکفیری درون دو جنبه فردی و جمعی قابل ذکر است:
الف. درون جنبه فردی مـهم ترین ویژگی جریـان‌های تکفیری را مـی‌توان ستیزه جویی، خشونت، فساد انگیزی، ترور و در نـهایت جنایت و خونریزی، (26) از آسیب‌های رفتاری جریـان‌های تکفیری شمرده مـی‌شود. علاوه بر ویژگی‌های فوق، جریـان‌های تکفیری دارای افراط گرایی دینی و سخت گیری درون اجرای حدود و احكام و نیز ناشکیبایی درون تحمل عقاید سایر مسلمانان هستند کـه مـی‌توان ویژگی‌های فردی دیگری نظیر نداشتن معیـار درست، لجاجت، سخت گیری بر خویشتن و دیگران و حماقت و شتابزدگی را بـه موارد فوق اضافه نمود. از سوی دیگر، رفتار ستیزه جویـانـه با سایر مسلمانان و تکفیر آنان درون اثر اعتقاد بـه این کـه عقاید غیر خودی و مخالف با عقیده آنان «گمراه»، «مشرک» یـا «کافر» هستند. (27) درون این باره رهبری معتقدند کـه تحجر و خشونت و ترور این جریـان‌ها همراه با سکوت مجامع بین المللی است:
حمایت صریح از تروریسم، خب ملاحظه مـی‌کنید درون همـین قضایـای منطقه،انی هستند کـه جگر طرف را از اش درون مـی‌آورند و جلوی دوربین تلویزیون‌ها گاز مـی‌زنند، قدرت‌های اروپایی هم مـی‌نشینند درون اروپا، منتها احتیـاط مـی‌کنند و نمـی‌گویند ما بـه او کمک مـی‌کنیم، مـی‌گویند ما بـه این جبهه‌ی معارض کمک مـی‌کنیم؛ اینجوری هست دیگر یعنی صریح از تروریسم، آن هم تروریسم خشن، وحشی، سبع، این‌ها حمایت مـی‌کنند. (28)
ب. درون جنبه اجتماعی (امت اسلامـی و در جامعه بین المللی) مـهم ترین ویژگی جریـان‌های تکفیری عبارتند از:
الف. مخالفت با عقلانیت و نوگرایی، جریـان‌های تکفیری درون مـیان ملل مسلمان و سایر ملل، جریـان‌هایی کاملاً مخالف با عقلانیت و نوگرایی و همراه با خشونت طلبی و جنایتکاری شناخته مـی‌شوند. (29)
ب. ایجاد کننده تفرقه مـیان مسلمانان (همان) رهبری با اشاره بـه رفتار این گروه‌ها درون اختلاف افکنی بین مسلمـین اشاره مـی‌کنند کـه اختلاف درون ذات مذاهب همـیشـه وجود داشته و این مشکلی بـه وجود نمـی‌آورد. مشکل زمانی آغاز مـی‌شود کـه اختلاف عقیدتی بـه اختلاف روحی، رفتاری و به درگیری و ستیزه گری منجر شود کـه جریـان‌های تکفیری کنونی بـه شدت درون حالی اختلافی پراکنی و ستیزه جویی و فساد گری درون امت اسلامـی هستند. (30)
از سویی دیگر، رهبری حمایت مالی برخی از کشورها درون «تهدید»، «تکفیر»، «ترور و بمب گذاری» و «ریختن خون مسلمانان» را درون راستای برافروختن کینـه‌ها و اختلاف‌ها بر مـی‌شمارند. کـه هدف آنان از بین بردن یکپارچگی امت اسلامـی هست در حالی کـه همکاری درون فقه، تاریخ و حدیث طبیعی و اجتناب ناپذیر است. (31) نمود اقدامات و کارهای تکفیری درون راستای اختلاف افکنی بین مسلمـین را مـی‌توان مواردی را اشاره کرد بـه عنوان مثال: معطل گذاشتن جوامع اسلامـی، (32) ترویج افراط گری انحرافی و تکفیر بـه نام اسلام و به شریعت (همان)، خشنودی دشمنان اسلام (همان) و خطر بازار را جریـان‌های کفیری تلاش به منظور بدبینی مسلمـین از شیعه و اهل سنت، نسبت بـه یکدیگر را مـی‌توان اشاره کرد، درون این باره رهبری معتقدند:
حضور نیروهای تکفیری کـه امروز متأسفانـه درون برخی از نقاط منطقه فعالند، خطر بزرگشان این نیست کـه بیگناهان را مـی‌کشند، آن هم جنایت است، بزرگ است؛ اما خطر بزرگ این هست که دو گروه شیعه و سنی را نسبت بـه هم بدبین مـی‌کنند؛ این خیلی خطر بزرگی است؛ جلوی این بدبینی را حتما بگیریم. (33)
ج. نابود کننده تمدن و فرهنگ (فرهنگ و تمدن اسلامـی و غیر اسلامـی) محسوب مـی‌شوند. مقام معظم رهبری درون تبیین آسیب و موانع و چالش‌های رفتاری کـه جریـان‌های تکفیری درون سه زمـینـه اجتماعی بـه وجود مـی‌آورند؛ معتقدند:
«سلفی گری»... اگر بـه معنای تعصب و تحجر و خشونت مـیان ادیـان یـا مذاهب اسلامـی ترجمـه شود، با نوگرائی و سماحت و عقلانیت- کـه ارکان تفکر و تمدن اسلامـی‌اند- سازگار نخواهد بود و خود باعث ترویج سکولاریزم و بی دینی خواهد شد. (34)
از این رو، رهبری معتقدند کـه جریـان سلفی- تکفیری منجر و باعث ترویج سکولاریزم مـی‌شوند از آن رو کـه هیچ عقل سلیمـی تعصب، تحجر و خشونت را بر نمـی‌تابد چه درون داخل امت اسلامـی و چه درون سایر ملل و ادیـان و الگوی اسلام تکفیری یک خطر برای‌اندیشـه ناب اسلامـی محسوب مـی‌شود، چرا کـه چهره‌ای غیرواقعی و کاذب و دروغین و زشت از اسلام بـه تصویر مـی‌کشد.
د. تقویت کننده دشمنان اسلام: این جریـان‌ها بـه شدت از سوی سرویس‌های جاسوسی آمریکا و انگلیسی و رژیم صهیونیستی تقویت مـی‌شوند:
سرویس‌های جاسوسی آمریکا و اسرائیل پشت سر این گروه‌های افراطی و تکفیری هستند، ولو عوامل و پیـاده نظامشان هم خبری ندارند کـه پشت سر قضیـه چیست؛ اما رؤسایشان مـی‌دانند... . (35)
مقام معظم رهبری درون آسیب شناسی جریـان‌های بـه ظاهر اسلامـی تکفیری کـه مطلوب آمریکا و انگلیس هستند بـه تعارض رفتار و عملکرد این جریـان‌ها با مشی و رفتار اسلامـی- قرآنی اشاره مـی‌کنند، جایی کـه جریـان‌های تکفیری دست آشتی بـه سوی آمریکا دراز مـی‌کنند و رژیم صهیونیستی را تحمل مـی‌کنند درون حالی درون درون امت اسلامـی جنگ‌های قبیله‌ای و مذهبی راه مـی‌اندازند بـه تعبیر رهبری «اشداء علی المؤمنین و رحماء با کفار» هستند کـه بر عکس‌اندیشـه ناب قرآنی است. (36) رهبری اشاره مـی‌کنند کـه هیچ شکی وجود ندارد کـه جریـانی کـه مسلمانان را بـه مسلمان و کافر تقسیم کند و مسلمان‌ها را بـه جان یکدیگر بیـاندازد برنامـه ریزی دستگاه‌های جاسوسی دولت‌های استکباری است:
... امروز درون دنیـا، تحریکات ایمانی و عقیدتی به منظور به جان هم‌انداختن مسلمانان، بـه وسیله‌ی دست‌های استکباری انجام مـی‌گیرد. یک عدهّ ای، عده‌ّای را تکفیر مـی‌کنند؛ عدهّ‌ای علیـه عدهّ‌ای دیگری شمشیر مـی‌کشند؛ برادران بـه جای همکاری با یکدیگر و گذاشتن دست درون دست یکدیگر، علیـه برادران دست درون دست دشمنان مـی‌گذارند! جنگ شیعه و سنی بـه راه مـی‌اندازند و تحریکات قومـی و طائفی را لحظه بـه لحظه افزایش مـی‌دهند... . (37)
از این رو، دشمنان اسلام بـه خاطر این کـه موجودیت رژیم غاصب صهیونیستی بـه خطر نیفتد، بـه حمایت و راه‌اندازی جریـان‌های تکفیری‌ها پرداخته‌اند کـه تمامـی مسلمـین درون تیررس این جریـان‌ها قرار دارند. (38)
دو. راهکارهای برون رفت از آسیب‌ها و مشکلات جریـان‌های تکفیری

بعد آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری درون سه عرصه اعتقادات، اخلاقی و رفتار، بـه تبیین راهکارهای برخورد با جریـان‌های تکفیری از دیدگاه مقام معظم رهبری خواهیم پرداخت. را درون مورد جریـان‌های تکفیری، رهبری تأکید مـی‌کنند کـه جریـان‌های تکفیری از پایگاه اجتماعی و جایگاه مردمـی درون دنیـای اسلام برخوردار نیستند، چرا کـه در جریـان تخریب قبور ائمـه بقیع، دنیـای اسلام از «شرق جغرافیـای اسلام که تا غرب آن» علیـه آنان قیـام و اعتراض کرد. (39)
برای برون رفت از خطر جریـان‌های تکفیری، راهکارهایی از دیدگاه مقام معظم رهبری برجسته شده هست که مـهم ترین آن، درون دو عرصه ظهور و بروز داشته هست که عبارتند از: الف. راهکارهای فکری- فرهنگی ب. راهکارهای سیـاسی.
الف. راهکارهای فکری- فرهنگی:

یک. تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامـی:

برای برخورد با جریـان‌های معاند و تکفیری و خلاف موازین عقل و شرع «تقریب مذاهب» کارآترین روش به منظور رفع سوء تفاهمات و سوء برداشت‌هاست. واقعیت آن هست که اختلافات درون هسته مذاهب قابل رفع و رجوع نیست اما امکان گفت و گو درون جهت حل اختلاف درون آرا و نظرات فقهی وجود دارد. (40) درون این زمـینـه مقام معظم رهبری مـی‌فرمایند:
ما از آغاز با توجه بـه این مکر شیطانی، همواره اصرار بر وحدت فرق مسلمـین داشته و کوشیده ایم این فتنـه گری را خنثی کنیم و بحمدالله با تفضل الهی توفیقات فراوان نیز داشته ایم، کـه یکی از آخرین آن‌ها، تشکیل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامـی است... . (41)
تقریب مذاهب فرصتی به منظور تقویت تبادل نظر مـی‌باشد و به مذاهب اسلامـی کمک مـی‌کند که تا پیـام خود را انتشار دهند و به هم‌اندیشی با یکدیگر به منظور انتقال‌اندیشـه و تبادل نظر درون مسائل اجتماعی، فقهی، عقیدتی و سیـاسی مبادرت نمایند. تقریب مذاهب؛ موجب مـی‌شود کـه مذاهب اسلامـی بـه عنوان یک نظام گفتاری، با بهره گیری از نمادهای زبانی، موجب اتصال حلقه‌های بـه هم پیوسته و تنظیم روند حرکت‌اندیشـه اسلامـی شوند. از این رو تقریب مذاهب، وسیله‌ای ارتباطی به منظور شکل گیری و تحول فکرى و گستره‌ای به منظور رشد و پختگی و منطقی شدن، قلمداد مـی‌گردد. از سوی دیگر، تقریب مذاهب موجب وارد شدن نخبگان فکری جهان اسلام بـه یک متن اسلامـی مـی‌گردد بـه نوعی کـه به رغم تفاوت‌های مذهبی، نوعی رابطه بینا متنی، بینا گفتمانی و بینا ذهنی مـیان آنان برقرار مـی‌شود کـه زمـینـه‌ای به منظور تعامل افکار و آشنا سازی دیگران با‌اندیشـه‌ها و بنیـان‌های فکری و ارزشی خود درون عین شناخت رویکردها و بنیـان‌های ارزشی با سایر مذاهب و فرهنگ‌ها مـی‌انجامد و موجب اهتمام بـه پدیده‌های همچون مشارکت، تعاون، صلح، همکاری، مردم سالاری، باورمداری، اعتقادگرایی، اخلاق محوری و ... مـی‌گردد و به طرفداران مذاهب اسلامـی چگونـه گفتن و چگونـه ارتباط برقرار را بر اساس تعامل دو سویـه مـی‌آموزد. و موجب دستیـابی بـه وفاق جمعی و تلاش به منظور وصول بـه اجماع نظر بر سر اصول و قواعد عمل جمعی عام درون جهان اسلام مـی‌شود. (42)
از راه کارهای پیشنـهادی مقام معظم رهبری درون ارتباط با تقریب مذاهب و گفت و گو، درون راستای مقابله با خطر جریـان‌های تکفیری، توجه بـه فریضه الهی- سیـاسی حج است.
از منظر رهبری، کنگره عظیم حج مـی‌تواند درون کم فاصله‌ها، بیگانـه پنداری مسلمانان و نیز درون تبلور معنای اخوت و برادری مؤثر واقع شود و منجر بـه دفع و از بین رفتن جریـان‌های تکفیری مـی‌شود. (43)
موضوع دیگری کـه رهبری درون امتداد فریضه حج و نتایج آن، درون راستای عدم رشد و نمو جریـان‌های تکفیری یـادآوری مـی‌کنند، «تبادل فرهنگ اسلامـی ناب مـیان مسلمانان» است. تقویت گفت و گو درون حج، یعنی درون مکان‌ها و زمان‌هایی کـه ولو بـه صورت ظاهری همـه مسلمانان بـه یک شکل درون مـی‌آیند. درون این زمـینـه ایشان معتقدند:
یک نکته‌ی اساسی دیگر کـه باز نقطه‌ی قوت حج هست و مایـه‌ی اقتدار حج است، این هست که فرهنگ اسلامـی ناب مـیان مسلمانان تبادل پیدا کند، تجربیـات اسلامـی مـیان مسلمان‌ها تبادل پیدا کند. (44)
با تبادل فرهنگ ناب اسلامـی مـیان مسلمانان جریـان‌های تکفیری مجال ظهور و بروز نخواهند یـافت.
دو. تقویت تفاهم و گفت و گو و پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب اسلامـی:

رهبر انقلاب درون کنار تقویت تقریب مذاهب اسلامـی راهکارهای دیگری را درون راستای «تفاهم» و «گفت و گو» پیشنـهاد مـی‌دهند و همواره توصیـه و تأکید بـه دوری و پرهیز از اختلاف افکنی‌های فکری- عقیدتی مـی‌کنند و یـادآور مـی‌شوند کـه نمودهای اختلاف افکنی از جمله توهین و تخریب سایر مذاهب حتما متوقف شود و نیز حتما به نوعی از تفاهم بین مذاهب اسلامـی از جمله شیعه و اهل سنت رسید:
... علمای شیعه و سنی با هم جلسه بگذارند، تفاهم کنند، با هم حرف بزنند. ما کارهای مشترکی داریم... یک امور مشترکی وجود دارد؛ یک دردهای مشترکی هست کـه درمان‌های مشترکی دارد. عالم شیعه درون بین مردم خود، عالم سنی درون بین مردم خود نفوذ دارند؛ از این نفوذ استفاده کنند، این مشکلات مشترک را برطرف کنند. (45)
رهبری بـه برخی از مصادیق «شیعه ستیزی» و نیز «سنی ستیزی» درون راستای اختلاف انگیزی بین مسلمـین اشاره کرده و به مسلمانان توصیـه مـی‌کنند کـه فریب روش‌های دشمنان اسلام را نخورند:
در بعضی از کشورهای اسلامـی مثل ریگ پول مـی‌ریزند به منظور این کـه در بین سنی‌ها اجتماع ضد شیعه درست کنند. این از این طرف ؛ از آن طرف هم بـه یک گوینده‌ی بـه اصطلاح شیعی پول مـی‌دهند کـه در تلویزیون، بـه نام شیعه، ام المؤمنین عایشـه را متهم کند، قذف کند، اهانت کند. روش‌ها این‌هاست. شما درون مقابل این روش‌ها چه کار مـی‌کنید؟ سنی چه کار مـی‌کنی؟ شیعه چه کار مـی‌کنی؟ از کارهای این‌ها گول نخوریم. اختلاف به منظور آن‌ها بیشترین و بزرگ ترین نعمت است. (46)
راهکار رهبری درون ارتباط با مقابله با ترفند دشمنان اسلام درون خاموش آتش نزاع‌های مذهبی را «بالا بردن آگاهی و بینش» اسلامـی و به کارگیری عقل و خرد را درون این زمـینـه پیشنـهاد مـی‌دهند کـه این مـهم از طریق نویسندگان، روشنفکران، نخبگان فکری، فرهنگی و سیـاسی قابلیت بـه روز دارد. (47)
سه. بازگشت بـه قرآن و فهم آن با مـیزان عقل و خرد:

مقام معظم رهبری بـه یکی از راه کارهای کلیدی درون حل مسائل جهان اسلام و برون رفت از مشکلاتی نظیر جریـان‌های تکفیری اشاره مـی‌کنند:
ما مسلمان‌ها حتما قرآن را، اسلام را درست بفهمـیم و با مـیزان عقل و خرد خودمان و با راهنمایی‌اندیشـه‌ی بشری و اسلامـی، بـه اعماق تعالیم پیـامبر اسلام و این پیـام‌ها برسیم. وقتی از پیـام اسلام غفلت کردیم، کـه قرآن کریم فرمود: (وَقَالَ الرَّسُولُ یـا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا) (48). وقتی قرآن را مـهجور کردیم، بـه مفاهیم قرآن درست نگاه نکردیم، مجموعه‌ی مفاهیم قرآنی را کـه یک منظومـه‌ی کامل به منظور زندگی انسان است، درست ندیدیم، آن وقت لغزش پیدا مـی‌کنیم، و نیروی خرد ما هم نمـی‌تواند فهم درستی از مفاهیم قرآنی پیدا کند. (49)
یکی از راهکارها درون زمـینـه مقابله با تفرقه انگیزی، دقت و بازگشت بـه قرآن هست که از منظر رهبری «دنیـای اسلام تشنـه حقایق قرآن است.» و قرآن «راه سلامت»، «راه عزت» و «امنیت روانی» و «سبک زندگی درست» را بـه انسان‌ها یـاد مـی‌دهد. (50) رهبری اشاره مـی‌کنند کـه قرآن بنا بـه آیـه (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا) (51) آحاد مسلمانان را بـه وحدت دعوت کرده است. و از سویی نقطه مقابل این آموزش قرآنی، آموزش استعماری هست که اختلاف مـیان مسلمانان را پدید مـی‌آورد. (همان) درون زمـینـه اختلاف مـیان مسلمانان کـه خلاف منطق قرآنی هست مـی‌فرمایند:
یکی از دستورهای قرآن این هست که آحاد امت اسلامـی با یکدیگر متحد باشند... اختلاف مـیان مسلمانان یک عده، یک عده‌ی دیگر را تکفیر کنند، لعن کنند، خود را از آن‌ها بری بدانند. این چیزی هست که امروز استعمار مـی‌خواهد؛ به منظور اینکه ما با هم نباشیم... . (52)
چهار. لزوم هوشیـاری نخبگان و بزرگان علمـی- فرهنگی درون آگاه سازی امت اسلامـی:

از سویی دیگر، مقام معظم رهبری به منظور برون رفت از مشکلات جریـان‌های تکفیری بـه بزرگان علمـی، روشنفکران و بزرگان سیـاسی درون جهان اسلام توصیـه مـی‌کنند کـه به «آگاه سازی» و محکوم جریـان‌های تکفیری بپردازند:
این‌ها اگر چنان چنان چه بـه وسیله‌ی مسلمان‌ها بـه طور کامل محکوم نشوند و بزرگان علمـی و بزرگان روشنفکری و بزرگان سیـاسی وظیفه‌ی خودشان را درون مقابل این‌ها انجام ندهند، این فتنـه‌ها بـه اینجاها منحصر نمـی‌ماند؛ بلایی بـه جان جامعه‌ی اسلامـی مـی‌افتد و روز بـه روز این آتش توسعه پیدا مـی‌کند. حتما جلوی این فتنـه‌ها را بگیرند؛ چه از طرق سیـاسی، چه از
طرق فتواهای دینی، چه از طرق مقاله‌های روشنگر نویسندگان و روشنفکران و نخبگان فکری و سیـاسی درون دنیـا. (53)
از منظر رهبری جریـان‌های تکفیری به منظور جهان اسلام بـه مثابه سم هستند کـه باید از بدنـه جهان اسلام خارج شوند:
امروزانی هستند کـه سلاحشان تکفیر است؛ ابائی هم ندارند کـه بگویند ما تکفیری هستیم؛ این‌ها سم‌اند. خب، این سم را حتما از محیط اسلامـی خارج کرد... . (54)
ب. راه کارهای سیـاسی:

یک. تقویت همگرایی و وحدت مـیان مسلمـین:

مسئله وحدت اسلامـی یکی از راه کارهای اساسی درون برخورد با خیلی بسیـاری از مشکلات جهان اسلام هست که بـه صورت ویژه‌ای از منظر رهبری بررسی شده است. ادبیـات مقدس اسلام (قرآن و سنت)، مشحون از مفاهیمـی هست که با تصریح و تلویح، مسلمانان را دعوت و امر بـه وحدت مـی‌نماید و از تجزیـه و تفرق هراسانیده و پرهیز مـی‌دارد. (55)
توجه بـه ادبیـات همساز گرایـانـه و همگرایـان از آن رو اهمـیت دارد کـه جریـان‌ها و گروه‌های تکفیری دقیقاً خلاف رویکرد قرآن و سنت بر تفرقه و ناهمسازگری و گسست امت اسلامـی تلاش مـی‌کنند. از این رو، رهبری با درک ضرورت «اتحاد و اتفاق بین مسلمـین» و وحدت را «فریضه فوری» به منظور امت اسلامـی مـی‌شمارند:
امروز اتحاد و اتفاق بین مسلمانان، یک فریضه‌ی فوری است. ببینید از جنگی و اختلاف چه مفاسدی بـه وجود مـی‌آید؛ ببینید درون دنیـای اسلام، تروریسم کور بـه بهانـه‌ی اختلافات مذهبی، چه فجایعی بـه راه مـی‌اندازد؛ ببینید. با این اختلافاتی کـه بین ما مسلمانان بـه وجود آوردند، رژیم صهیونیستی غاصب چه نفسی راحتی مـی‌کشد... . (56)
از سوی دیگر، رهبری توصیـه مـی‌کنند کـه باید از اختلافات جزئی سلیقه‌ای و عقیده‌ای عبور و بنابر نص قرآنی امت واحده تشکیل داد:
نیـاز مـهم دیگر دنیـای اسلام اتحاد است؛ حتما از اختلافات جزئی، اختلافات سلیقه ای، اختلافات عقیدتی عبور کرد و امت واحده تشکیل داد: (ؤنَ هذِهِ أُمَتِکُم أُمَهً وَحِدَهً وَ أَنَا رَبُکُم فَاعبُدون). (57)
درباره، این راه کار، رهبری، وحدت را بـه معنای «تکیـه بر مشترکات» گرفته و تأکید مـی‌کنند کـه مشترکات درون بین مسلمان از موارد اختلافی بیشتر است:
وحدت بـه معنای تکیـه‌ی بر مشترکات است. ما مشترکات زیـادی داریم؛ مـیان مسلمانان، مشترکات بیش از موارد اختلافی است؛ روی مشترکات حتما تکیـه کنند. (58)
بعد از این کـه رهبری راه کار وحدت را درون زمـینـه پیشگیری از اختلافات فرقه‌ای و مذهبی توصیـه مـی‌کنند. تکلیف آگاهی سازی را متوجه سه گروه نخبه اجتماعی درون جهان اسلام مـی‌دانند: نخبگان سیـاسی، نخبگان علمـی- دانشگاهی، نخبگان دینی، درون این زمـینـه ایشان معتقدند:
تکلیف عمده هم درون این مورد بر دوش نخبگان است؛ چه نخبگان سیـاسی، چه نخبگان علمـی و چه نخبگان دینی. (59)
در مورد نخبگان دینی رهبری معتقدند:
علمای دنیـای اسلام مردم را از تشدید اختلافات فرقه‌ای و مذهبی برحذر بدارند. (60)
در مورد نخبگان علمـی دانشگاهی معتقدند:
دانشمندان دانشگاهی، دانشجویـان را توجیـه کنند و به آن‌ها تفهیم کنند کـه امروز مـهم ترین مسئله درون دنیـای اسلام وحدت است. اتحاد بـه سمت هدف‌ها؛ هدف استقلال سیـاسی، هدف استقرار مردم سالاری دینی، هدف پیـاده حکم الهى درون جوامع اسلامـی؛ اسلامـی کـه دعوت بـه آزادی مـی‌کند، اسلامـی کـه انسان‌ها را دعوت بـه عزت و شرف مـی‌کند؛ این امروز تکلیف است، این وظیفه است. (61)
مقام معظم رهبری درون راستای راه کارهای پیشنـهادی به منظور تحقق وحدت و پرهیز از تفرقه تکلیفی را کـه متوجه نخبگان سیـاسی هست را چنین مـی‌شمارند:
نخبگان سیـاسی هم حتما بدانند عزت و شرف آن‌ها با تکیـه‌ی بـه مردم و آحاد ملت‌ها است، نـه با تکیـه بـه بیگانگان، نـه با تکیـه بهانی کـه از بُن دندان با جوامع اسلامـی دشمنند... . (62)
رهبر انقلاب، درون راستای راه کارهای مقابله با جریـان‌های تکفیری، توصیـه بـه مسئولین کشورها را درون راستای راهکارهای عملی مدنظر داشته و در هر فرصتی مشکل و آسیب ناشی از جریـان‌های تکفیر را گوشزد مـی‌کنند. مـی‌توان بـه جریـان سفر سلطان قابوس و نخست وزیر پاکستان نواز شریف، اشاره نمود کـه راه کارهای مقابله با جریـان‌های تکفیری و خطر آنان درون کنار سایر مسایل مورد بررسی قرار گرفت. حضرت آیت الله خامنـه‌ای درون دیدار با نواز شریف نخست وزیر پاکستان گروه‌های تكفیری را خطری به منظور همـه مسلمانان اعم از شیعه و سنی دانستند کـه اگر با گروه‌های تکفیری مقابله نشود، آنـها صدمات و ضربات بیشتری بـه دنیـای اسلام خواهند زد. (63) رهبر انقلاب اسلامـی درون دیدار با سلطان قابوس پادشاه عمان نیز یکی از مسائل خطرناک درون منطقه را دخالت مسائل دینی، فرقه‌ای و مذهبی درون اختلاف‌های سیـاسی کشورها دانستند و افزودند: متأسفانـه با حمایت برخی کشورهای منطقه، یک گروه تکفیری شکل گرفته کـه با همـه‌ی گروه‌های مسلمان درگیر است، اما حامـیان این جریـان حتما بدانند کـه این آتش، دامان آنـها را نیز خواهد گرفت. (64)
از این رو، یکی از راه کارهای سیـاسی کـه از منظر رهبری انقلاب، مورد توجه قرار گرفته هست توصیـه بـه سران کشورها درون راستای مقابله با عوامل مختل کننده وحدت اسلامـی مـی‌باشد کـه جریـان‌های تکفیری نمونـه‌ای از آن است. درون کنار توصیـه بـه سران و نخبگان سیـاسی، رهبری عموم مسلمانان اعم از شیعه و سنی را خطاب قرار داده و به آنان نیز توصیـه مـی‌نمایند کـه با عوامل مختل کننده وحدت مقابله کنند:
مسلمان‌ها حتما با هر عامل مخالف وحدت و ضد وحدت مقابله ند؛ این یک تکلیف بزرگ به منظور همـه‌ی ما است؛ هم شیعه حتما این را قبول کند، هم سنی حتما قبول کند، هم شعبه‌های گوناگونی کـه در مـیان شیعیـان و در مـیان سنی‌ها وجود دارد این را حتما بپذیرند. (65)
دو. دشمن شناسی

«دشمن شناسی» یکی از شاخصه‌های اصلی و جزء کانونی ترین و اساسی ترین شناخت‌ها محسوب مـی‌شود کـه در رأس شناخت‌ها قرار دارد و برای مقابله با جریـان‌های تکفیری حتما به شناسایی دشمن حقیقی مسلمانان پرداخت:
... دنیـای اسلام امروز احتیـاج دارد بـه شناختن حقیقی جبهه‌ی دشمن امّت اسلامـی؛ دشمنانمان را بشناسیم، دوستانمان را بشناسیم. گاهی دیده شده هست که مجموعه‌ای از ما مسلمان‌ها با دشمنان خودمان هم دست شدیم به منظور زدن دوستان خود، به منظور زدن برادران خود! خب، این بـه ما لطمـه مـی‌زند، این امّت اسلامـی را دچار آشفتگی مـی‌کند، دچار ضعف مـی‌کند؛ این ناشی از نداشتن بصیرت است. (66)
رهبر انقلاب اعتقاد بـه خدای واحد و قرآن و اعتقاد بـه پیـامبر (صلی الله علیـه و آله و سلم) و کعبه و قبله واحد را شاخصه امت اسلامـی و در مقابل، امت اسلامـی را دارای «دشمن واحد» مـی‌دانند و این سؤال را مطرح مـی‌کنند کـه آیـا داشتن مشترکات واحد به منظور اتحاد دنیـای اسلام کافی نیست:
اعتقاد بـه قرآن، اعتقاد بـه پیـامبر، اعتقاد بـه خدای واحد، اعتقاد بـه کعبه‌ی واحد و قبله‌ی واحد، درون مقابل داشتن جبهه‌ی واحد دشمن، این‌ها کافی نیست به منظور اتحاد دنیـای اسلام؟ چرا عده‌ای نمـی‌فهمند؟ چرا عده‌ای این حقایق روشن را درک نمـی‌کنند؟ (67)
رهبر انقلاب بـه مسئله دشمنی آشکار کشورهای غربی علیـه اسلام و مسلمانان اشاره کرده و راه کار و تکلیف مسلمانان را درون این زمـینـه روشن ساخته‌اند. رهبری معتقدند کـه مسلمانان حتما به «عناصر قدرت خودشان» برگردند کـه مـهم ترین عامل اقتدار «اتحاد و اتفاق» است:
امروز دشمنان غربی، علیـه اسلام و مسلمانان، شمشیر را از رو بسته‌اند. خب، اینجا تکلیف مسلمان‌ها چیست؟ مسلمان‌ها حتما به عناصر قدرت خودشان برگردند؛ مسلمان‌ها حتما در درون خودشان عوامل اقتدار و توانایی را روزبه روز افزایش دهند. یکی از مـهم ترین عوامل اقتدار، همـین اتحاد و اتفاق است. این به منظور ما درس است، به منظور ملت‌های مسلمان درس است. (68)
راه کار دیگری کـه رهبر انقلاب درون در راستای شناخت دشمن و طرد آن مطرح مـی‌کنند. مبارزه با تبلیغات دروغین دشمنان علیـه اسلام و نیز مبارزه با عواملی کـه از سوی دشمنان اسلام به منظور تخریب وحدت اسلامـی بـه کار مـی‌رود. رهبری بـه مسئله تبلیغ درون راستای زشت جلوه تصویر دنیـای اسلام و نیز غیر انسانی جلوه آن، با اعمال و اقدامات جریـان‌ها و گروه‌های تکفیری اشاره مـی‌کنند کـه علاوه بر ایجاد اختلاف بین مسلمـین، تلاش دارند اعمال و اقدامات جنایت کارانـه گروه‌های تکفیری را بـه همـه مسلمانان تعمـیم دهند. (69)
نتیجه گیری:

در این تحقیق تلاش گردید که تا آسیب‌های پیش روی جریـان‌های تکفیری و متقابلاً راهکارهای مقابله با آن از منظر مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار گیرد. آسیب‌های پیش روی جریـان‌های تکفیری درون سه عرصه: باورها و اعتقادات، عرصه اخلاق و رفتار، مورد بررسی قرار گرفت. درون سطح باورها و اعتقادات، جریـان‌های تکفیری، با درک ناقص از مفاهیمـی مانند «توحید» و «شرک» و سایر مفاهیم دینی، بـه تکفیر و رد عقاید سایر مسلمانان مـی‌پردازند. درون حوزه آسیب شناسی اخلاقی، نوعی اخلاق نابهنجار و مریض و مسموم از سوی جریـان‌های تکفیری تولید شده هست که مـهم ترین خصوصیت آن، «جهالت» و بی خبری و نوعی خباثت درونی هست که منجر بـه دوری از حقیقت و بی تقوایی و فساد انگیزی شده هست که بـه سمت تباهی، رذالات و سقوط درون حرکت است. درون سطح رفتاری، درون جنبه فردی مـهم ترین ویژگی جریـان‌های تکفیری را مـی‌توان ستیزه جویی، خشونت، ترور و در نـهایت جنایت و خونریزی را نام برد و در جنبه رفتار اجتماعی، ایجاد کننده تفرقه مـیان مسلمانان، نابود کننده تمدن و فرهنگ اسلامـی و غیر اسلامـی و نیز تقویت کننده دشمنان اسلام از مـهم ترین ویژگی‌های رفتاری این جریـان‌هاست کـه به شدت از جنبه اخلاقی و عقیدتی متأثر است. بـه تناسب، راه کارهای برون رفت از مشکلات و آسیب‌های جریـان‌های تکفیری، از دیدگاه مقام معظم رهبری، درون دو عرصه فکری- فرهنگی و سیـاسی ارائه شده است. درون عرصه راه کارهای فکری- فرهنگی مـهم ترین راه کارهایی کـه از منظر رهبر انقلاب مورد توجه قرار گرفته مـی‌توان به: تقویت گفت و گو و تقریب مذاهب اسلامـی، تفاهم بر سر مشترکات مـیان شیعه و اهل سنت، پرهیز از اختلاف افکنی و نمودهای تشدید آن (از جمله پرهیز از توهین و تخریب سایر مذاهب اسلامـی) و بازگشت بـه مسیر فهم دقیق قرآن و به کارگیری راه کارهای قرآنی درون امت اسلامـی و... را اشاره نمود. از جمله راه کارهای سیـاسی کـه در طرد و ریشـه کنی جریـان‌های تکفیری مؤثر هست مـی‌توان بـه تقویت همگرایی و وحدت مـیان مسلمـین و لزوم شناخت و طرد و نفی دسیسه‌های شیطانی دشمن و فریب نخوردن درون مقابل اختلاف افکنی و راه‌اندازی جریـان‌های تکفیری مـی‌توان اشاره نمود. حتما با شناخت نقاط آسیب‌ها و ضعف‌ها، رویکردها و راهکارهای همسازگرایـانـه و همگرایـانـه درون زمـینـه‌های فرهنگی و سیـاسی شکل بگیرد با شکل گیری رویکردهای جدید مـی‌توان بـه لحاظ عقیده ای، اخلاقی و رفتاری با پدیده شوم جریـان‌های تکفیری بـه مبارزه پرداخت و ریشـه آن را درون جهان اسلام خشکاند.


پی‌نوشت‌ها:
1. دانشجوی دکتری مطالعات انقلاب اسلامـی از دانشگاه معارف اسلامـی قم و پژوهشگر پژوهشگاه بین المللی المصطفی.
2. حسین احمد الخشن، اسلام و خشونت (نگاهی نو بـه پدیده تکفیر).
3. عباسی فیروز جایی، بنیـادهای فکری القاعده و وهابیت، ص233.
4. ابراهیم. ی. کاراوان، «تکفیر»، دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ج 2، ص 240-241.
5. همان.
6. مظاوی الرشید، عربستان سعودی و جریـان‌های اسلامـی جدید، ص22.
7. مظاوی الرشید، همان.
8. حسن عمـید، فرهنگ فارسی عمـیدی، ص31.
9. همان.
10. عباس فیروزجایی، بنیـادهای فکری القاعده و وهابیت، ص235.
11. همان، ص237-238.
12. الیـاسینی، أیمن، الدّین و الدولة فى المملكة العربة السعودیة، نقله الى العربیة: الدكتور كمال الیـازجى، ص: 33.
13. حسین خلف، الشیخ خزعل، تاریخ الجزیرة العربیة فی عصر الشیخ محمد بن عبدالوهاب (حیـاة الشیخ محمد بن عبدالوهاب)، ص176.
14. لقمان، آیـه 13.
15. همان، ص 86-88.
16. سعید، امـین، سیرة الامام الشمـیتع محمد بن عبدالوهاب، ص46-48.
17. بیـانات رهبری تاریخ : 1392/2/16.
18. بیـانات رهبری تاریخ: 1392/2/16.
19. به منظور مطالعه بیشتر درون مورد عملکرد شکری مصطفی را کـه به ژیل کپل، پیـامبر و فرعون، ص87-101.
20. ژیل کپل، همان ص93.
21. ژنرال مخلوف درون دادگاه درباره شکری مصطفی، چنین گفت: «شکری مصطفی دجالی بود کـه ادعا مـی‌کرد مفسر قرآن و حدیث هست اما درباره آن چیزی بیش از آنچه درون مورد دستور زبان عربی کـه کاملا نسبت بـه آن جاهل بود، نمـی‌دانست سخن گفتن بـه نام قرآن با صدور فتوی، توانایی‌ها و لیـاقت‌هایی مـی‌خواست کـه از طریق دنبال یک دوره مطالعات اسلامـی بدست مـی‌آمد کـه شکری مصطفی هرگز چنین کاری نکرده بود. (ژیل کپل، ص 110) درون این جا مشاهده مـی‌شود کـه فردی کـه نـه تحصیلاتی درون الازهر داشته و به گفته «مخلوف» تحصیلاتش از دبیرستان فراتر نرفته بود، توانسته بود خیلی از افراد تحصیل کرده و فرهنگیـان را بفریبد.
22. هرایر دکمجیـان، اسلام درون انقلاب: ‌های اسلامـی معاصر درون جهان عرب، ص 69-71.
23. بیـانات 1385/10/25.
24. بیـانات رهبری تاریخ: 1392/2/16.
25. بیـانات 1386/1/17، بیـانات درون دیدار کارگزاران نظام.
26. بیـانات درون اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامـی 1392/02/9.
27. بیـانات مورخه 1392/2/16 و 1390/11/14و 1390/7/20.
28. بیـانات درون دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری مورخه: 1392/12/15.
29. بیـانات مورخه 1390/11/14.
30. بیـانات درون دیدار کارگزاران حج (1392/6/20).
31. بیـانات مورخه 1392/02/9.
32. بیـانات تاریخ 1392/10/29.
33. بیـانات درون دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری مورخه: 1392/12/15.
34. بیـانات مورخه 1390/11/14.
35. بیـانات: 1385/10/18.
36. بیـانات مورخه 1390/11/14.
37. بیـانات درون دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامـی، 1393/3/6.
38. بیـانات مورخه 1392/6/20.
39. بیـانات درون دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات 1392/2/16.
40. محمدرضا دهشیری، بازتاب مفهومـی و نظری انقلاب اسلامـی، درون روابط بین الملل، ص275.
41. مکتوبات، سال 1370، پیـام بـه حجاج بیت الله الحرام، ص: 48، نرم افزار حدیث ولایت.
42. دهشیری، همان، ص 285-278.
43. بیـانات درون دیدار کارگزاران حج، 1392/6/20.
44. بیـانات درون دیدار کارگزاران حج ، 1392/6/20.
45. بیـانات درون جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 1390/7/20.
46. بیـانات درون مجمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه 1390/7/20.
47. بیـانات درون دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات 1392/2/16.
48. فرقان، آیـه 30
49. بیـانات درون دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامـی، 1393/3/6.
50. بیـانات درون دیدار شرکت کنندگان درون مسابقات بین المللی قرآن کریم، 92/03/18.
51. آل عمران، آیـه 103.
52. بیـانات درون دیدار شرکت کنندگان درون مسابقات بین المللی قرآن کریم، 1392/3/18.
53. بیـانات درون دیدار دست‌اندرکاران برگزاری انتخابات، 1392/2/16.
54. بیـانات درون مجمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه، 1390/7/20.
55. محمد حسین امـیردوش، تأملی بر مسئله وحدت اسلامـی از دیرباز تاکنون با تکیـه بر اتحاد اسلامـی.
56. بیـانات مورخه 1392/03/18.
57. (بیـانات درون دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامـی، 1393/3/6.
58. بیـانات تاریخ 1392/10/29.
59. بیـانات تاریخ 1392/10/29.
60. بیـانات تاریخ 1392/10/29.
61. بیـانات تاریخ 1392/10/29.
62. بیـانات تاریخ 1392/10/29.
63. بیـانات مورخه 1393/02/22.
64-دیدار سلطان قابوس. پادشاه عمان- با رهبر انقلاب 1392/6/4.
65. بیـانات مورخه 1392/10/29.
66. بیـانات درون دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامـی، 1393/3/6.
67. همان.
68. بیـانات مورخه 1392/10/29.
69. بیـانات مورخه 1392/10/29.

منابع:
1. قرآن کریم.
2. ابراهیمـی، ی. کاروان، تکفیر، از دائرة المعارف جهان نوین اسلام، ترجمـه و تحقیق حسن طارمـی، محمد دشتی و مـهدی دشتی تهران: نشر کتاب مرجع، نشر کنگره، تهران 1388.
3. امـیردوش، محمدحسین، تأملی بر مساله وحدت اسلامـی از دیرباز تاکنون با تکیـه بر اتحاد اسلامـی، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامـی، تهران 1389.
4. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، انتشارات سخن، تهران، 1381.
5. بیـانات درون اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامـی 1392/02/9.
6. بیـانات مورخه 1392/10/29.
7. بیـانات درون دیدار سلطان قابوس- پادشاه عمان- با رهبر انقلاب 1392/9/6.
8. بیـانات درون دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری مورخه: 1392/12/15.
9. بیـانات درون دیدار کارگزاران حج 1392/6/20.
10. بیـانات درون جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه، 1390/7/20.
11. بیـانات درون دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامـی، 1393/3/6.
12. بیـانات مورخه 1390/11/14.
13. بیـانات مورخه 1393/02/22.
14. حسین احمد الخشن، اسلام و خشونت (نگاهی نو بـه پدیده تکفیر)، ترجمـه موسی دانش، بنیـاد پژوهش‌های اسلامـی (آستان قدس رضوی)، مشـهد 1390.
15. حسین خلف، الشیخ خزعل، تاریخ الجزیرة العربیة فى عصر الشیخ محمدبن عبدالوهاب (حیـاه الشیخ محمدبن عبدالوهاب)، بیروت 1968م/1388 ق.
16. دهشیری، محمدرضا، بازتاب مفهومـی و نظری انقلاب اسلامـی، درون روابط بین الملل، چاپ دوم، انتشارات علمـی و فرهنگی، تهران 1390.
17. ژیل کپل، پیـامبر و فرعون (‌های نوین اسلامـی درون مصر)، ترجمـه حمـید احمدی، تهران: انتشارات کیـهان، تهران 1382.
18. سایت مقام معظم رهبری: (www.khamenei.ir)
19. سعید، امـین، سیرة الامام الشیخ محمد بن عبدالوهاب، مکة 1384ق.
20. عمـید، حسن، فرهنگ فارسی عمـید، نشر امـیرکیر، تهران 1379.
21. فیروزجایی، عباس، «بنیـادهای فکری القاعده و وهابیت»، مجله راهبرد، بهار 1382، شماره 27.
22. مظاوی الرشید، عربستان سعودی و جریـان‌های اسلامـی جدید، ترجمـه رضا نجف زاده، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، تهران 1393.
23. نرم افزار حدیث ولایت، مجموعه رهنمودهای مقام معظم رهبری (از سری نرم افزارهای مجموعه نور) تهران: موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامـی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامـی (بی تا).
24. هرایر دکمجیـان، اسلام درون انقلاب: ‌های اسلامـی معاصر درون جهان عرب (بررسی پدیده بنیـادگرایی اسلامـی)، ترجمـه حمـید احمدی، انتشارات کیـهان، تهران 1390.
25. الیـاسینى، أیمن، الذین و الدوله فى المملكة العربیة السعودیة، نقله الى العربیة: الدكتور كمال الیـازجی، دارالساقی، بیروت 1978.
منبع:
نجارزادگان، فتح الله؛ کنگره جهانی «جریـان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام»، بـه کوشش: مـهدی فرمانیـان، قم: دارالاعلام لمدرسه اهل البیت (علیـه السلام)، چاپ اول، 1393.




[آسیب شناسی جریـان‌های تکفیری و راهکارهای مقابله با آن، از ... سوء تفاهمات با اصلاح قانون انتخابات از بین می رود]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 26 Aug 2018 21:44:00 +0000



سعید مطلق نقش آن در خودسازی عرفان عملی

بررسی و ارزیـابی تاثیر عرفان درون تعدیل قرائت های افراطی از ...

عرفان بـه مـعنی حـصول رابطه انسان با خداوند از طریق مجموعه‌ آداب‌ و رفتار فرامـین اسلام استز وقتی  عارف خود  را بـه نزديکترين درجۀ قرب خداوند برساند ، سعید مطلق نقش آن در خودسازی عرفان عملی ميتواند بـه شايستگي‌ نقشي‌ وحدت‌ بخش و پيوند دهنده ، نـه تـنـهـا درون اجـزاء دروني تمدن اسلامي‌، بلکه با تمدن هاي ديگر ايفاء کند.

عابدین درویش پور[1]

چکیده:

عرفان راهی هست که رهروان  را بـه لایـه های درونی تر دین مـی کشاند، و از شریعت بـه دل  طریقت رهنمون کرده ، که تا خورشید حقیقت  را از پس  پرده های جهل وغفلت پیدا کند؛لذا عرفان رویکردی وحدت گرایـانـه دارد، از نگاه عرفانی ، ادیـان ومذاهب از نظر باطنی وحدت دارند گرچه از نظر ظاهری دچار اختلاف هستند،ادیـان راه هایی‌ به منظور وصول بـه حق مـی‌باشند،و طرق وصول آن بعدد انفس الخلایق اسـت. سعید مطلق نقش آن در خودسازی عرفان عملی دراین نوشتاردر پی آنیم با استناد تاریخی و نگرش های عرفانی بیـان کنیم ؛ ﻋﺮﻓـﺎن ﻧـﺎب اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑﻪ ﯾﮑﯽ از ﮐﺎرآﻣـﺪﺗﺮﯾﻦ راﻫﮑﺎرﻫـﺎی اﺳﺎﺳـﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠـﻪ ﺑـﺎ اﻓﺮاط ﮔﺮاﯾﯽ درون ﺟﻮاﻣﻊ اﺳﻼﻣﯽ ﻧﻘﺶ اﯾﻔﺎء ﮐﻨﺪ.

کلمات کلیدی

عرفان, تعدیل , قرائت دین, اﻓﺮاط ﮔﺮاﯾﯽ

مقدمـه:

اسلام  منشاء مـعنویت را فـطرت‌الهی بر پایـه‌ تکامل مـی داند و نـقش تـکامل چنین معنویت‌گرایی درونـی عقلاینت‌ و عدالت‌ ایفاء مـی کند. سعید مطلق نقش آن در خودسازی عرفان عملی از این رو  تکامل روحی و معنوی انسان با تـکامل‌ فـکری‌ و عملی‌اش‌ و تکامل‌ رفتاری‌-اجتماعی‌اش‌ بهم پیـوسته و در قـالب یک‌ نـظام قـابل بـررسی هست .لذا  عرفان و اخـلاق اسلامـی نیز بریده از عقاید و احکام و مناسبات رفتار اجتماعی یـا جزیره‌ای نخواهد بود.

عرفان ناب اسلامـی از بطن اسلام تغذیـه شده ومنشاءآن قرآن وسنت هست و ترجمان آن بینش‌ها،گرایش‌ها،کنش‌ها و واکنش‌های انسان‌های‌ کامل‌ مـکمل‌ مـعصوم‌ عـلیـه السّلام هست مفاهیم‌ اخلاقی و معارف دینی  ‌ آن درون حوزهء زهد،توکل،تقوا،صبر، تسلیم و رضا و...تنـها معنای اخلاقی و سـاده‌ و سـطحی‌ نـدارد‌ کـه اسلام را منـهای عرفان‌ بـدانیم. آیـات،احادیث،ادعیـه و سپس‌ سیرهء‌ عـملی‌‌ پیـامبر اعـظم صلّی اللّه علیـه و اله و امـیر المؤمنین علیـه السّلام و دیگر ائمـه هـدایت و نور علیـه‌ السّلام‌ سرشار‌ از معارف‌ عرفانی و مقامات معنوی هست که عرفان قرآنی اساسا با‌ عرفان‌های‌ رایج سنتی‌ و مـدرن قـابل مـقایسه نیست.

در روزگاری کـه به دلیل‌ اختلاف دربرداشت‌های کـلامـی حـتی معتقدان بـه یک دین یکدیگر‌ را‌ تحمل‌ نمـی‌د و جبریـان،قدریـان،معتزله،اشاعره‌ و شیعیـان‌ به‌ جان هم مـی‌افتادند،وجود انسان‌هایی که‌ از این قیل‌وقال‌ها گذشته و این نزاع‌ها را بـه سخره مـی‌گرفتند نعمتی بـزرگ بـود.

عارفان  باصفا‌ خود‌ را‌ نمـی‌دیدند که تا در مـقایسه بـا خـود دیگران را‌ کوچک‌ بشمارند.هر گاه بلایی طبیعی بر سر مردم فرود مـی‌آمد عطاء سلمـی-از عارفان-مـی‌گریست و مـی‌گفت این از شومـی‌ عطاست‌.اگـر‌ عـطا بـمـیرد مردم رهایی مـی‌یـابند) زریـن‌کوب، 1369ص 45(

مسـلمين بــا وجــود اشــتراک درون اسـلام ، هـم درون گذشته و هم امـروز، بـا‌ دواعي سياسي و مذهبي، دچار شکاف و نقار و حتي گرفتار نبردها و ستيزه هاي خونين بوده‌ انـد. بنـابراين ، نــاگزير بــراي‌ گـفتمـان‌ هـاي درون تمدني و بيرون تمدني، نيازمند موضوعات مـحدودتر و دقـيق تـر هـستيم . عـرفـان بــه معنـي درست آن ، بي ترديد يکي از همين دستاويزهاي مشترک فرهنگ و تمدن اسلامي هست و کمتر از اين منظر بدان‌ توجه شده هست .  بحث‌ بر‌ سر اخلاق و معنويت و همگرايي و همزيستي انساني هست ، درون پرتو نور حق و اهتمـام درون راه سـرکوب "نفـس امارة بالسوء"، کـه مـنشأ همۀ‌ شرور‌ و نزاع‌ هـا و ســتيزه هاسـت . درون عرفـان حقيقـي، هـدفب‌ فضايلي‌ هست که عارف را بـه نزديکترين درجۀ قرب بـه خداوند هستي برساند و اين موضوعي هست که ميتواند بـه شايستگي‌ نقشي‌ وحدت‌ بخش و پيوند دهنده ، نـه تـنـهـا درون اجـزاء دروني تمدن اسلامي‌، بلکه ميان تمدن اسلامي با تمدن هاي ديگر ايفاء کند.

گرچه عرفان هم مانند بسياري از موضوعات ديگر‌ اسـلامي‌، ماننـد‌ کـلام و مـذهب و سياست ، بـه راه هاي افراط و تفريط فـرو غـلتيده است‌ ، امـا‌ مراد ما از عرفـان درون اينجـا، عرفـان ناب و درست و صحيحي هست که با حقيقت توحيدي و معنوي‌ اسـلام‌ انطبـاق‌ تـمـام دارد.

بررسی نگرش عارفان درون مورد دین و رویکرد  اجتناب آنـها‌ از درگیری‌های مذهبی نشان مـی دهد، کـه تقویت رویکرد عرفانی بـه مقوله دین درون عصر اختلاف و قرائت های افراطی از دین ، بـه وحدت وهمدلی ملل واقوام ومذاهب کمک مـی نماید

تعريف افراط گرايي

"افراط " از‌ کلمـه‌ "فرط يفـرط " بـه معني اسراف و تجاوز از حد و نيز بـه معني تجـاوز و تعدي‌ است‌ ؛ چنان کـه در قرآن کريم‌ هم‌ آمـده‌ اسـت: سعید مطلق نقش آن در خودسازی عرفان عملی "انا نخاف‌ ان‌ يفرط علينا" (٤/ ٤٥) يعني‌: "ما‌ ميترسيم کـه بر ما تـعدي کـننـد" (طريحـي، مجمـع البحـرين ) نقطـۀ مقابـل افراط ، اعـتدال و مـيانـه‌ روي‌ و حـد نگه داشتن هست . بنابراين ، افراط‌ گرايي‌ را مـيتوان‌ چـنين‌ تعريف‌ کرد: "انديشـه ها، گفتارها‌ و رفتارهايي کـه از توازن عقلاني و فطري و قانوني خارج شـده و فـرد و جامعه را درون معرض تهديد‌ قرار‌ مـيدهد". اين تـعريف درون همۀ ابـعاد‌ اجـتماعي‌ مـصداق‌ دارد‌ و به‌ حوزه باورهاي ديني‌ محدود‌ نـميشود. البـتـه هنـوز تعريـف مشـخص و معيني از اين موضوع بـه دست داده نشده هست و نميتوان اين‌ تـعريف‌ را‌ کـلام آخر تلقـي کرد.

ريشۀ‌ افراط‌ گـرايي‌ دينـي‌ با معاني لغوي و اصطلاحي ارتباطی عمـیق دارد  ، زيـرا درون تاريخ صدر اسلام هم ، افراطيون مـذهبي و سياسـي، بـا کـج فهمـي از ديـن يـا شـرايط اجـتماعي و بـا تعصب و پافشاري‌ بر باورها و دريافـت هـاي خـود و بـه بهانـۀ دفــاع از حــريم دين يا دفاع از قوم خود، بـه ديگـران تعدي کرده اند و به اعمالي دست زده اند کـه مـا آن را‌ افراط‌ گرايي ميخوانيم . بنابراين ، اين پديده از بـرداشت غـلط و فهم نادرست آغاز ميشـود و بعد بـا چـاشني تعصب کـور پا بـه مـيدان عمل مينـهد. درون عمل ، زشـتيها و کجيهـاي آن برداشت ها‌ و فهم‌ ها، بسيار بيشتر آشکار ميشود. از اين رو بيجا نيست اگر گفته شود کـه افـراط گرايي دو ريشۀ عميق دارد: يکي،کج فـهميهاي‌ نـاشي‌ از فـقـدان مـعرفـت ، آگــاهي و عقل‌ سليم‌ و دوم ، تـعصب و لجـاج و خود را بر حق و بلکه "حق مطلق " دانستن و ديگران را "باطل محض " انگاشتن . اين دو عامل هست کـه فـرد افـراطـي، فـرقـه‌ افـراطـي‌، مکتـب افراطي و گروه افراطي‌ را‌ بـه ورطه و مـنجلاب اعـمال ضـد انـساني مـيافکند،

سلفی  

سلف درون لغت بـه معني  پيشين‌   است‌ . اين اصطلاح از آن جهت که‌ به‌ وابستگي به‌ گذشتگان‌ اشاره‌ دارد، براني دلالت‌ مي کند کـه جـمود بـر انـديشـه سلف ، بـه ويژه سه نسل اوّليه اسلام‌ دارند‌. چنان کـه «مـحمدسعيد رمضان البوطي » اشاره‌ مي‌ کند‌ جريان‌ سلفي‌ منشأ اين اصطلاح‌ را‌ بـه حديثي از پيامبر اسلام (ص ) مي رسانند کـه فرمود: «خير امـتي قـرني ثـم الذين يلونـهم ثم‌ الذين‌ يلونـهم‌ .../ بهترين مردم ، مردم دوره (نسل ) من هـستند‌؛ بعد‌اني‌ که‌ در‌ پي‌ ايشان مي آيند؛ سپس ديگراني کـه در پي آنان مي آيند» (صحيح بخاري ، حديث ٢٥٦٢). از اين منظر، سبب بـرتري مـسلمانان سـه قرن نخستين آن هست که‌ آنان بـه سرچشمـه نبوت و تعاليم رسالت از ديگـران نـزديک ترند و تمام آموزه هاي ديني را بي واسطه و پيراسته از شائبه هاي بدعت ، از پيامبر اسلام (ص ) دريافت نموده انـد (البـوطي ، ١٣٧٥‌: ٢٠‌)بـه لحاظ تاريخي ، «سلفي گري » بيش از همـه با حديث گرايي و اشعري گري کـه چـهره مـحوري آن ها «احمد بن حنبل » درون قرن دوم هجري هست ، پيوند دارد ( پاکتچي‌ ، ١٣٦٧: ١٣٣ـ١١٤).

اهل حديث خود را پيروان انـحصاري سـنّت پيامـبر اکرم (ص ) و بر اساس حديث الاعتصام بالسّنۀ نجاةٌ، اهل نجات مي ناميدند و در حوزه‌ فقهي‌ و کـلامي ، اسـتدلال عقلي را حرام‌ مي‌ شمردند. يکي ديگر از نقاط تاريخي شکل گيري سلفي گري ، بـه گـسترش مـجادلات فکري ـ فقهي و رشد طريقت هاي صوفيانـه و سقوط خلافت عباسي بـه دست‌ مغولان‌ درون قرن هـفتم بـازمي‌ گردد‌ کـه در خلال آن ، «احمد ابن تيميه » بنيان گذار نظري سلفي ظهور کرد. وي درون کـتاب مـعروف خـود العقيدة الحمويۀ الکبري ، بارها از عقيده «سلف » ياد کرد و اين چنين مکتبي‌ با‌ عنوان «سلفيه » راه خود را درون تاريخ بـاز کـرد (فرمانيان ، ١٣٨٨: ٨٠). مـهم ترين ديدگاه ابن تيميه اين بود کـه آرمان اصلي اسلام ، يعـني تـوحيد، تـحت تأثير اختلاط مسلمانان با‌ فرهنگ‌ ها، فلسفه‌ ها و عرفان هاي ديگر از بين رفته و بهترين شـيوه احـياي اين آرمـان ، احياي تفکر رايج درون عصر‌ پيامبر اکرم (ص )، صحابه و تابعين هست . وجوه ديگر انديشـه ابـن تـيميه ، مخالفت‌ با‌ بدعت‌ ها، حاجت خواستن ، تبرک يافتن ، نفي هر گونـه تعقل درون فهم معناي کلام خـدا و حـمل آن ها ‌‌بر‌ معناي ظاهري و مخالفت شديد با شيعيان هست (موثقي ، ١٣٨٩: ١٧٠ـ١٦١)

بر اين مـی توان گفت ، سلفي گري ، جرياني مـذهبي و اجـتماعي اسـت کـه به دنبال بازگشت بـه اعتقادات و شـيوه‌ عـمل صحيح سه نسل اول مسلمانان هست . آن ها بـه مفهوم ويژه توحيد‌ يا وحدانيت خداوند، در‌ مقابل‌ شـرک مـعتقدند و قرآن و سنت را تنـها منابع اصـيل قـانون و قدرت مـي دانـند و مـخالف هرگونـه نوآوري يا بدعت هستند کـه اغـلب بـه رفتارهاي فرهنگي ـ اجتماعي اي گفته مي شود کـه ديگر مسلمانان‌ آن ها را درون پيش گرفته انـد

  افراط گـرايي سلفي

سـلفي تـلاش مي کند با بازگشت بـه سـنت ها‌ و انديشـه‌ هاي افراد درون صدر اسلام ، دين خالصي را معرفي و گذشته را درون حال حاضر و آينده احـيا کـند. عمده جريانات سلفي اين مـهم را بـا خـشونت و تـندوري محقق مي سـازند؛ زيرا‌ طـبق‌ نظر  يوسف قرضاوي  ، عـالم اخـواني ، افراط گرايي خود را بـه صورت اين اشکال شش گانـه نشان مي دهد: «تعصب ورزيدن بر رأي خـويش و اعـتراف ن بـه نظر ديگران ؛ الزام‌ جـمـهور‌ مـردم بـه آنـچه خـداوند آن هـا را بدان ملزم نساخته اسـت ؛ سخت گيري نابجا درون عمل بـه امور ديني ؛ اعمال غلظت و خشونت ؛ گمان بد داشتن نسبت بـه مـردم ؛ و سقوط‌ در‌ ورطه‌ تکفير  (مـوسوي‌ ، ١٣٩١‌: ٩٩‌). درواقـع ، سـلفي گـري بـا استفاده تفسيري گـزينشي و البـته ظاهرگرايانـه از وحي و سنت پيامبر اسلام (ص ) و سلف ، با ناديده گرفتن بسياري از ويژگي‌ هاي‌ اخلاقي‌ اسلام ، مستعد سـتيزه جـويي اسـت و از خشونت پرهيز‌ ندارد‌ (رهبر و مـهاجراني ، ١٣٨٨: ١٣٢). البته افـراط ، يکـي از صـورت هـاي پديداري سـلفي گـري هست که حاصل افزودن بعد خشونت‌ به‌ آن‌ هست . بنابراين ، افراط گرا صفتي هست که بـه آن دسته‌ از افراد يا گروه هايي مي دهند کـه به طور معمول بـراي تحميل باورها، ايدئولوژي يا ارزش هاي‌ اخلاقي‌ خود‌ بـه ديگران ، بـه خشونت متوسل مي شوند

ماهیت  عرفان

عرفان بـه مـعنی حـصول رابطه انسان با خداوند از طریق مجموعه‌ آداب‌ و رفتار‌ خاصی هست که سالک به‌ جهت‌ خودسازی‌ و تزکیـه نفس و وصول بـه معرفت حقیقی از راه کشف و شـهود،تحت نظر بی‌قید و شرط مرشد و شـیخ انـجام مـی‌دهد. ابن سینا درون تعریف عرفان این تعبیررا دارد که:

 المنصرف بفکره الی‌ قدس الجبروت مستدیما لشروق‌ نور‌ الحـق فـی سره یخصّ‌ باسم العارف (ابن سینا،5731:نمط 9،فصل 2،963)؛

کسی کـه با نـهاد خویش بـه سوی عالم قدس جبروت متوجه باشد،درحالی‌که پیوسته‌ خواهان تابش نور حق در‌ سرّ و نـهاد خویش اسـت،او را عـارف نام نـهاده‌اند

 کاشانی نیز مـی‌گوید: العارف من اشـهده اللّه ذاته و صفاته و اسمائه و افعاله،فالمرفة حال تحدث من شـهود (کاشانی،1731:421)؛

عـارفی است‌ که‌ خدای متعال ذات،صفات،اسما و افعال خویش را بـه نـحو شـهودی بـه او نشان دهد،بنابراین معرفت حالتی هست که بـه دنبال شـهود مـی‌آید.ذکر این نکته ضروری مـی‌نماید کـه‌ ‌ ‌در‌ بـرخی از تعریفات عرفان،جنبهء علمـی و دربیشتر موارد،جنبهء معرفتی و نظری غالب است.به عـنوان نـمونـه،تـعریف با یزید بسطامـی(م 162 هـ ق)اشاره بـه جنبه علمـی آن دارد‌ که‌ عبارت هست از: ادنی صفة العارف ان تـجری فیـه صفات الحق و یجری فیـه جنس الربوبیة (بسطامـی،204 ق:211)؛کمترین وصف عارف آن هست کـه صفات حق درون او جاری‌ و جـنس‌ ربـوبیت‌ درون او سریـان داشته باشد‌.

با توجه به‌ تعریف‌ فـوق‌ و تـأکیدی کـه درون عرفان بر خودسازی و تهذیب نفس‌ مـی‌شود‌ و لزوم تمسک نمودن بـه رهبانیت و ریـاضتی کـه در جهت تحصیل قداست و تزکیـه باطن،بخصوص درون عرفان دینی،بنظر مـی‌رسد کـه عرفا باوجودتاثیر درونی بر جامعه  بیشتر گـرایش بـه انزوا‌ و گوشـه‌گیری و بالطبع دوری از جمع داشته و در نتیجه از اجتماعات و ملزومات زندگی اجتماعی از جمله مشارکت سیـاسی گریزان‌ باشند‌.

عرفان اسلامـی از جنبه‌های مختلف قابل ارزیـابی هست بدین معنا کـه اگر‌ عرفان‌ را برگرفته‌ از کتاب و سنت بدانیم و مصادیق بارز آن را درون افرادی چون پیـامبر اکـرم ص)و ائمـه اطهار(ع)جستجو کنیم‌ بی‌هیچ شـک و شـبهه‌ای اسلام مشارکت داشتن مؤمنین در‌ عرصه سیـاست و اجتماع لازم و واجب مـی‌داند و آیـات و روایـات بسیـاری درون این زمـینـه مـی‌توان شاهد آورد.اما اگر ‌‌عرفان‌ اسلامـی را مـتجلّی درون فـرقه‌های مختلف متصوفه بدانیم نـیـاز بـه بررسی بیشتری دارد‌ تا‌ بتوان‌ اظهارنظر کرد.

ماهیت‌ عرفان نظری از سنخ معرفت،دانـش و علم است‌،حال‌ آنکه عرفان عملی از سنخ عمل و کارکرد و نفس‌ شـهود نیز از یک منظر از امور علمـی است؛چرا که‌ شـهود‌ محصول‌ تلاش و کارکرد عارف درون عرفان عملی است.گرچه مـی‌توان گفت‌ مـعرفت حـاصل از شـهود عرفانی‌ هرگاه بـه تعبیر،تبیین،تفسیر و بیـان کشیده شود عرفان نظری نامـیده مـی‌شود؛اما‌ ماهیت‌‌ و محتوای‌ عرفان نظری آن هست که درون آن از هستی‌شناسی عرفانی و حق‌ تعالی‌،اسما و صفات،افعال و تجلیـات و مـظاهرش بـحث مـی‌گردد و روش و وصول بـه معرفت عرفانی‌ و کار ویژه آن،شـهود‌ و دریـافت‌ باطنی‌ است.

عرفان؛ تجلی  وحدت وهمدلی  اجتماعی

عرفان اسلامـی از آغاز   به عنوان یک مکتب فکری جدای از سایر‌ مسلمانان مطرح نبوده هست بلکه عرفا بصورت زهّاد و عبّاد و نسّاک مسلمان درون اجتماع‌ زنـدگی مـی‌کرده‌اند و در همـه‌ امور‌ سیـاسی و اجتماعی چون دیگر مسلمانان بـه تکالیف خود عمل مـی‌نمودند.در جنگ و جهاد شرکت کرده و در رویدادهای مختلف موضع‌گیری داشته‌اند.در این مـیان عارفان نامـی  مسلمانی بوده اند،(مانند زیدبن حارثه) کـه در زمان پیـامبر مـی‌زیستنـه و‌ هـم‌گام بـا ایشان بـه مقابله با ستمگران و حمایت از مؤمنین و مجاهدین مـی‌پرداختند. سرگذشت افرادی نظیر سمـیه و یـاسر-ابوذر غفاری و فریـاداو بر علیـه زراندوزی حـاکمان-‌ ‌زهـد اویس‌ قرنی‌ و شـهادت او درون رکاب حضرت علی(ع)و همچنین عمار یـاسر-عرفان ابراهیم ادهم و شـرکت او درون غـزوه‌های مـکرر باروم همـه مؤید نگاه جامع و فراگیری هست که هرگز بـه مسلمانان اجازه‌ استنکاف‌ از انجام وظـایف اجتماعی و سیـاسی را بـه هیچ بهانـه‌ای نمـی‌دهد.در این مـیان روی آوردن عرفا بـه عزلت و تفرید درون دهـه‌های بعد خود نوعی عـالعـمل سیـاسی درون برابر‌ ظلم‌ و جور‌ حکام وقت بوده هست و نـه‌ پشت‌ ‌ بـه سیـاست و نفی مشارکت سیـاسی و مردود شمردن آن."چرا کـه معاونت باانی کـه آشکارا مرتکب کبایر مـی‌شدند جایز بودنش مـحل‌ تأمل‌ بود‌ و ممکن بود همکاری با کفّار تلقی شود".(1363‌-زرین‌کوب‌-ص 28)

"...از جمله مـی‌گویند عبدک صوفی چون معتقد بود وقتی امام عادلی درون کار نباشد هرچه درون دنیـا هست‌ بیش‌ از‌ حد کفاف حرام است،حـتی مـعامله و حج و سایر اعمال را‌ هم درون چنین احوالی ناروا مـی‌شمرد و حتی بـه تشیع هم منسوب شد."(همان)...و درون واقع بـه جرأت مـی‌توان‌ گفت‌ هجرت‌ روحانی و صفوف پوشیدن و عزلت گزیدن و...اعتراض عملی عرفای مـسلمان بـر علیـه‌ فقدان‌ عدالت اجتماعی و نیز بر علیـه ریـاکاران زهدفروش بوده است.

اسلام‌ دین جامع جهانی و جـاودان الهـی هست که درون قرآن کریم تبلور  یـافت؛ و آنگاه‌  ترجمان آن‌ پیـامبر‌ اکرم‌ (صلّی اللّه علیـه و اله )و جانشیـان معصوم (علیـهم السّلام )در جریـان امامت و ولایت به‌ تبیین‌ و تفسیر‌ آن پرداخته‌اند و سیره ی علمـی و عملی آنـها منبع و سـرچشمـهء مـعارف وسیع‌ و عمـیقی شده است‌ که‌ از‌ جمله روش ومنش عرفانی  است عامل وحدت ومانع خشونت گرایی دینی گردیده هست ؛ حال با توجه بـه مستندات تاریخی بـه نمونـه هایی ااز آنـها اشاره مـی کنیم :

  با یزید بسطامـی کـه‌ شـاعرأنـه آرزو مـی‌کرد کـه اندامش گسترده شود و یـا جهنم کوچک شود که تا غیر از خودش را درآن‌جای ندهد‌.وی‌ گفت‌:دومست دارم کـه روز قـیـامت خـیمـه‌ام را بـر بالای جهنم ‌ تا‌ جهنم با دیدن من فسرده شـود و من رحمتی باشم خلق را (عطار:1372،ص 181.)

از قول شبلی آورده‌اند که‌ سال‌هاست‌ برای‌ گفتن یک الحمد اللّه توبه مـی‌کنم زیرا درون بازار بـغداد آتـش‌سوزی رخـ‌ داد‌ و به‌ دکان من آسیبی نرسید،ازاین‌رو با گفتن الحمد اللّه‌ خـدای را سـپاس گفتم و هنگامـی‌ که‌ به‌ من گوشزد شد کـه این شکر از سر خودخواهی‌ است،آگاه شدم اسـتغفار کـردم )بوستان،ص 2.(شـیخ‌ ابو سعید ابو الخیر درون پاسخ امام ابو القاسم قشیری کـه خود را‌ پیـلی‌ دانـسته‌ بـود و ابو سعید را پشّه‌ای،گفته بود: برو بـه نزدیک استاد شو و بگو که‌ آن‌ پشـّه هـم تـویی ما هیچ‌چیز نیستیم» (مـیهنی؛1371:،ج 1،ص 632‌.)

برخی از صوفیـان محبت بـه همـه‌جانوران را‌ ترویج‌ مـی‌د‌.شیخ احمد رفاعی حـتی‌ بـه سگ و خوک هم سلام مـی‌کرد و گاه سگ را چرب کرده‌ و شستشو‌ مـی‌داد و مواظبت‌ مـی‌کرد‌.( زرین کوب: 1396،ص 951.)عرفا و متصوفه گاه نسبت بـه گنـهکاران نیز بی‌گذشت و بـی‌مـهر نـبودند.شیخ ابو سعید ابو الخیر‌ در‌ نیشابور‌ بـه جمعی برمـی‌خورد کـه مشغول ‌خواری بـودند شـیخ رو بـه آنـها کرد‌ و گفت‌: خدا همچنین کـه در این جهان خوش‌دلتان مـی‌دارد درون آن جهان خوش‌دلتان‌ دارد!آن جمله برخاستند‌ و در‌ پای اسـب شـیخ افتادند و خمرها برختند و سازها بشکستند و توبه د و از نیک‌ مردان‌ گشتند بـه بـرکه نـظر مـبارک شیخ ما‌ قدس‌ اللّه‌‌ روحه العزیزتساهل و تسامح دینی را صوفیـان‌ صدها‌ سال پیش مطرح کـردند.

عرفاء بـا استناد به‌ آیـه:لکل جعلنا منکم شرعة‌ و منـهاجا‌ و لو شاء لجمعلکم امة واحـدة‌ (84‌/5)صـلح کلی‌ را‌ تبلیغ‌ و از آن دفاع مـی‌د.آنـها همچنین‌ حدیث‌الطرق الی اللّه بعدد انفاس الخلایق را دلیلی برپایـان یـافتن‌ همـه راهـها‌ و مـذاهب‌ بـه خداوند مـی‌دانستند.

این آزاداندیشی از‌ ویژگی‌های عرفا و متصوفه است‌ که‌ از شـهود عـرفانی آنـها وگرایش‌‌ و باور‌ آنـها بـه وحدت وجود سـرچشمـه مـی‌گیرد.وقـتیی بپذیرد کـه جز حق وجودی‌‌ نـیست‌ و از هـر دلی مـی‌توان به‌ خداوند‌ راه‌ یـافت اختلاف ظاهری‌ لفظی‌ ادیـان خود را نشان‌ مـی‌دهد‌.

در یـک مـجلس سماع کـه مولوی حضور داشـت مـستی وارد شد و شـروع بـه عـربده‌‌ کشی‌ کرد.یـاران مولانا،او را رنجاندند‌ ولیـ‌ مـولانا با‌ آنـها‌ عتاب‌ کرد کـه او ‌خواری‌‌ کرده هست شما چرا بدمستی مـی‌کنید.مـریدان گفتند کـه او ترساست.مولانا با آنـها عتاب‌‌ کرد‌ کـه شـراب‌خواری کـرده هست شما چرا‌ بدمستی‌ مـی‌کنید‌.مـریدان‌ گفتند‌ کـه او ترساست‌.مولا‌،گفت شما چرا ترسا نیستید.این مایـه وسعت مـشرب دل‌هـای مذاهب‌ دیگر را بـه او نزدیک‌ کـرده‌ بـود‌ بـه طوری کـه در تـشیع جـنازه او‌ یـهود‌ و نصاری‌ نیز‌ حـضور‌ یـافته‌ بودند. (زرین کوب :1394،ج 1،ص 311)

از قول مولانا،آورده بودند کـه من با هفتادوسه ملت یکی‌ام.طـالب عـلمـی درون راه او را دیده و درستی یـا‌ نادرستی این نـقل‌قول را از او پرسـید.مولا،ایـن اسـتناد را بـه خود نپذیرفت و هنگامـی کـه آن مدعی با او پرخاش کرد و ناسزا گفت با خونسردی بـه او گفت‌ با‌ این‌ها‌ کـه تو مـی‌گویی نـیز یکی‌ام‌ (جـامـی:1370،ص 162)

اولین‌بار حسین بن منصور حـلاج ایـن آمـوزه-تـساوی‌ ادیـان-را مانند بسیـاری از آمـوزه‌های دیـگر وارد تصوّف کرد.هنگامـی کـه در حضور اوی‌ مردی‌ یـهودی را سگ خطاب کرد حلاج بـه او خرده گرفت و بـا خـشم بـه او پرخاش کرد و گفت: همـه ادیـان از آن خداست.هـر‌ طـایفه‌ای‌ را بـه دیـنی مـشغول کـرده‌ است‌.مقصد و منظور درون همـه آنـها یکی هست و اختلافی مـیان آنـها نیست.( مـینویی 1376::،ص 55)

او همچنین آموزه پذیرفتی‌ بودن همـه ادیـان را درون شعر نیز آورده است‌:

تفکرت‌ فی الادیـان جد محقق‌‌ فالفیتها‌ اصـلا له شعب جمّا فلا تطلبّن للمرء دینا فاّنـه‌ یصدعن الاصل الوثیق و انما یطالبه اصل یعبر عنده‌ جمـیع المعالی و المعالی فیفها (حـلاج:1370،ص 23.)

به دین‌ها اندیشیده‌ام و کوشیدم آنـها را دریـابم آن همـه‌ را‌ شاخه‌های اصلی یگانـه‌ یـافتم بعد بـهی نگو کـه این مذهب و این نام را بپذیر زیرا کـه از آن اصل استوار بر مـی‌گردد.و خود آن اصل هست که حتما پذیرفته‌ شود‌ و این‌چنین او‌ سرشار مـی‌شود از درجات و معانی و فهم مـی‌کند.

پس از حـلاج،عـین القضات همدانی نیز این آموزه را‌ تبلیغ مـی‌کرد و صلح کلی بین‌ ادیـان را خواهان بود:

 ای دوست‌ اگر‌ آنچه‌ نصاری درون عیسی دیدند تو نیز ببینی تـرسا شـوی و اگر آنچه جهودان درون موسی دیـدند تـو نیز ‌‌ببینی‌ جهود شوی،بلکه آنچه بت‌ پرستان دیدند درون بت‌پرستی تو نیز ببینی بت‌پرست‌ شوی‌ و هفتادودو‌ مذهب جمله‌ منازل راه خدا آمده. (همدانی:1374،ص 582)

عزیز الدین نسفی اختلاف مذاهب را ناشی‌ از دریـافت‌های مختلف دانسته‌ است‌ و در تمثیلی داستان معروف پیل کوران را کـه سنایی و محمّد غزالی نیز آن را تقریبا آورده‌اند، نتیجه مـی‌گیرد کـه اختلاف برداشت‌ها نـاشی از اخـتلاف درون دید و حس هست (زرین کوب:1369،ص 461)

توجیـه عین القضات‌ و نسفی قابل درک هست و حقیقتی را بیـان مـی‌کند.شاید بتوان‌ گفت کـه این دو پیروان دیگر ادیـان را بـه دلیل ناتوانی درون دریـافت حقیقت معذور مـی‌دارند اما سخن حـلاج رنـگ دیگری‌ دارد‌.جـالب هست که حلاج بزرگترین نماینده صوفیـان اهل‌ سکر و این عربی بزرگترین فیلسوف عرفانی دیدگاه تقریبا یکسانی درایـن‌باره دارند.ابن عربی سروده است:

لقد صار قلبی قابلا کل صـوره‌ قـمر‌ عـالغزلان‌ و دیر لرهبانپ‌ و بیت الاو.ثان و کعبه طائف‌ و الواح تورات و صحف لقران‌ ادین بدین الحب انی توجّهت‌ رکائبه فالحبّ دیـنی ‌ ‌و ایـمانی‌ (کیوانی: 1369،ص9).

ابن عربی همچنین گفته هست که خود را پای‌بند‌ عقیده‌ی‌ معینی مکن که تا دیـگران را تـکفیر کـنی کـه چون پای‌بند عقیده مشخصی شدی خیر کثیر را از دست داده‌ای.خدا درون هرزمان و در هر مکان مـوجود هست و بر هرچیز‌ قادر‌.چنین‌ خدایی را یک عقیده‌ واحد‌ محدود‌ نخواهد‌ کرد. (الفاخوری:1385،ج 1،ص 682(گفتنی هست که ابن عربی به‌ رغم‌ تبلیغ‌ وحدت ادیـان،اسلام را مناسب‌ترین شکل مـی‌دانست.

 او هـمچنین گفته است: عقد الخـلائق فـی الاله عقاید و انا اعتقدت جمـیع ما اعتقده‌ ) پورجوادي :1391،ج 1،ص 382  (

همچنین درون مـیان شاعرانی کـه گرایش بـه عرفان و تصوف  دارند،نیز بـه زبان‌های گوناگون  به وحدت وهمدلی  ادیـان اشاراتی داشته اند.عماد الدین نسیمـی شاعر حروفی قرن نـهم گفته‌ است‌:

در‌ عـالم‌ توحید‌ چه پستی و چه بالا    درون راه حقیقت چه مسلمان و چه ترسا‌ ( نسیمـی:1392،ص 43)

سید‌ محمود نور بخش مرشد حروفیـان نیز گفته است:

من از جمله خلایق برکنارم‌      از آن روزی‌ که‌ دیدم‌ روی یـارم‌   

 زکیش و مذهب و مـلت         بـکلی‌ مبرا گشته‌ام دینی ندارم‌   ( شبیبی:1395،ص 223.)

شیخ‌ بدر‌ الدین‌ مرشد صوفیـه قلمرو عثمانی نیز فکر وحدت ادیـان را تبلیغ مـی‌کرد. (زرین کوب:1369 ‌،ص7)

این نگرش ها ی عرفانی  حکایت از آن دارد کـه گوهر ناب دین کـه آبشخور عارفان وپیروان واقعی آن هست ، پیـام آور وحدت و همدلی هست ؛اگرچه درون واقعیت‌ تاریخی‌  گاه بـه دلیل دوری از متن اسلام و جریـان اصـیل‌ رسـالت و نبوت،امامت و ولایت یـا‌ آموزه‌ها‌ و گزاره‌های اسلام ناب محمدی صلّی‌ اللّه‌ علیـه و اله‌‌ انحراف‌ها‌ و التقاط ها‌ و آنـگاه بـدعت‌ها و تـحریف‌هایی صورت گرفته هست ؛ یـا بـه دلیل‌ جهل‌ و جمود، تحجر و تجدد و تحریف و انحراف‌های نظری‌ و عملی عرفان و تصوف‌های مـخدوش‌ ، افراط و تفریط در‌ فرهنگ‌ و تمدن مسلمانان رسوخ کرده است.لکن این‌ واقعیت تاریخی نباید حجاب و مـانع شـناخت و شـهود‌ معارف‌ اصیل عرفانی کـه در قرآن‌ و سنت‌ است‌،

 بنابراین  مـیـان عـرفان معهود‌ تاریخی‌ کـه خالی از کژی و انحراف نیست با عرفان اصیل و ناب اسلامـی تفکیک کـنیم و حـکم‌ آن‌ را بـه این‌ حاکم نکنیم تا‌ نـه‌ بهانـهء انحراف‌ ستیزی‌ و انحراف‌زدایی‌ اسلام را تـهی از‌ عـرفان مـعرفی‌ کنیم و نـه بـه بهانـهء طرفداری از عرفان و سیر و سلوک،واقعیت‌های موجود تاریخی یـا‌ انحراف‌،بدعت،تـحریف و التـقاطها را نبینیم یـا‌ به‌ بهانـهء‌ اینکه‌ اسلام‌ دین عرفان است‌، اسلام‌ را تهی از سـاحت‌های دیـگر مـعرفتی-مدیریتی نماییم؛بلکه با اسلام‌شناسی جامع‌و بـه دور از پیش‌فرض‌های‌ تاریخی‌-سیـاسی‌ بـه سراغ قرآن،احادیث،ادعـیـه و سـیرهء عـملی‌ پیـامبر‌ اکرم‌ صلّی‌ اللّه‌ و اله‌ و عترت طاهره‌اش علیـه السّلام برویم که تا بـیـابیم کـه عرفان اسلامـی داریم‌ و اسلام عرفان جامع و کامل درون دو ساحت علمـی و عملی را ارائه داده هست که حتما نظام‌ و روش و مکانیسم مـعرفتی-سـلوکی آن استخراج،تبیین و تعلیم داده شود.

سیره عرفا درون تعامل وهمزیستی مسالمت آمـیز

حضور  عرفا درعرصه  اجتماع و  جامعه  تاثیر بسزایی درون نگرش و سبک زندگی دگر مرم دارد .همچنین  از آنجا کـه عارف درپی حقیقت هست و بندگی خالصانـه را راز کشف حقیقت دانسته وتوحید حاکمـیت خداوند را باوردارد .او عالم هستی را  جلوه ای واحد از  ذات ربوبی مـی داند ، لذا هرگز حیـات دیگران را بـه بهانـه ارتداد بـه مخاطره نمـی اندازد.

اصحاب پیـامبر گرامـی (ص)‌ همانند؛ابوذر‌،سلمان،عمّار،مقداد،که بـه ارکان اربعه صفّه معروفند و اویس قـرنی ‌ ‌و کـمـیل بن زیـاد‌ که‌ از زاهدان صدر اول اسلام شناخته‌ مـی‌شوند‌،از جمله‌انی‌ هستند‌ کـه سـلسله‌های مـختلف عارفان  آنان را پیشرو و واسطه بین خود و رسول اکرم(ص)مـی‌دانند (دانشپور-1374-ص 175)بر هیچپوشیده‌ نیست‌ کـه ایـن بزرگان علاوه بر مراتب‌ بالای‌ عرفان‌ و عبادت‌ تا‌ چه حد نسبت‌ به‌ مـسایل اجتماعی    ،وحدت وهمدلی مسلمانان زمان خـود حـساس و دقیق بوده‌اند.

سلمان فارسی آن‌چنان درون عـرفان و شناخت خداوند پیش رفته بود کـه ابوذر از درک آن عاجز شد. گاهی او را متهم به‌ تبعیت از راهبان مسیحی مـی‌د و با همـه مراتب زهد و ساده‌زیستی کـه داشت امارت و فرماندهی یکی از بلاد بـه عهده او بود و در هـمان حـال فرمانروایی،چون یکی از رعایـای فقیر‌ خود‌ زیست مـی‌کرد و از کار عاری نداشت بـه حدّی کـه افراد گاهی او را نمـی‌شناختند و حمل بار خود را بـه عهده او مـی‌گذاشتند و بدیـهی هست که عهده‌دار بودن امـارت‌،الزامـا‌ دخالت درون امر سیـاست و قضا و...را با خود دارد.

اویس قرنیی هست که پیـامبر(ص)درباره او فرمود  انّی لاجد نفس الرّحمن من‌ قبل‌ الیمن: نفس رحمن را از‌ جانب‌ یمن همـی یـابم.او درون وادی عرنـه شـترچرانی مـی‌کرد و به عبادت و طاعت حق و خدمت مادر مشغول بود و او را دیوانـه‌ای گوشـه‌گیر و حقیر تلقی مـی‌د‌ اما‌ پیـامبر درباره او فرمود‌:

"احبّ‌ الاولیـاء الی اللّه الاتقیـاء الاخفیـاء".یـاران گفتند:ما او را نمـی‌شناسیم فرمود او شتربانی هست در یـمن و او را اویـس گـویند.قدم بر قدم او نـهید.اویـس قـرنی درون آخـر‌ عمر‌ بـه همراهی حضرت علی(ع)در جنگ صفین حاضر شد و جنگید که تا شـهید شد.(عطار-1366-ص 29 -19)

یکی ازانی کـه گفته مـی‌شود احتمال دارد لفـظ صـوفی،اول بـه او‌ گفته‌ شده باشد‌ عبدک صوفی هست که عـلّت گـرایش او بـه تصوّف را یک نوع مبارزه منفی با حاکمان وقت‌ دانسته‌اند. (زرین‌کوب-1363-ص 28)

ابراهیم ادهم(م 161 ه‍ ق)متقی وقت بود‌ و صدّیق‌ روزگـار‌.و درون انـواع مـعاملات و اصناف حقایق،حظّی تمام داشت و مقبول همـه بود.(عطار-1366-ص 102)

مشی زندگی ابراهیم ادهم ‌‌را‌ بسیـار شبیـه با بودا دانسته‌اند و حتی شیوه توبه و آغاز سفر معنوی او شباهت‌های‌ بسیـاری‌ با‌ زندگی ایـن شـاهزاده هـندی دارد کـه داستان زندگی او تحت عنوان بلوهر و بوداسف انتشار یـافته‌ است.او پیـاده درون کـوه‌ها و بیـابان‌ها مـی‌گشت و بر گناهان مـی‌گریست.گوشـه‌ای خالی مـی‌جست‌ که تا به طاعت مشغول‌ شود‌.نقل هست چـهارده سـال درون نـماز و تضرّع بادیـه را قطع کرد که تا به مکه رسید. «او همـیشـه ازب خود خـوردی.گـاه هـیزم‌کشی کردی و گاه پالیز مردمان نگاه داشتی. گویند ابراهیم‌ زن و تنـها پسر خود را رها کرد و دیـگر هـیچگاه زن نـخواست (همان)

با وجود حکایت‌های بسیـاری کـه از زهد و کناره‌گیری و احوال عرفانی ابراهیم ادهم نقل شـده حـضور او درون ثغور و شرکت‌ در‌ جنگ‌های مسلمـین بر علیـه رومـیان و برخوردهایی کـه با لشگریـان داشته نـشان دهـنده ایـن هست که علی رغم بعد قوی عرفانی درون او کـه منجر بـه ترک جاه و جلال فـرمانروایی در‌ بـلخ‌ شد اما بی‌شک دخالت درون امور سیـاسی جامعه و همراهی با اجتماع مـسلمـین اسـت.

حـسن بصری(م 110 ه‍ ق)که بـه عنوان یکی از زهاد ثمانیـه معروف است‌ تاریخ‌ علم کلام از او آغاز مـی‌شود و هـمچنین تاریخ تصوف و عرفان.کتابی بنام«رعایة حقوق اللّه»منسوب بـه اوست کـه مـی‌تواند اولیـن کـتاب درباره تصوف و عرفان بـه حساب آید قابل‌ توجه‌ است‌ کـه بعضی از جملات نـهج‌ البلاغه‌ در‌ آن دیـده مـی‌شود.(دانـشپور-1374-ص 178).

گویند ارادت او بـه علی بن ابی طالب بود و خرقه از او گرفت.از او‌ سیوال‌ د‌ کـه«جـنّات عدن چیست؟گفت:«کوشکی از زر،راه‌ نیـابد‌ بـه وی الّا پیغمبری یـا صدّیقی یـا شـهیدی یـا سلطانی عادل».بی‌اعتنایی حـسن بـصری بـه حجّاج حاکم ظالم وقت‌،نشانـه‌ برخورد‌ سیـاسی عرفا با ستمگران اسـت.نـقل هست که سعید جبیر‌ را درون نصیحت گفت:«سـه کـار مـکن.یکی قدم بر بساط سلاطین منـه،اگـرچه هـمـه محض شفقت بود‌ بر‌ خلق‌،دوم با هیچ سرپوشیده ن...سیّم آن‌که هرگز گـوش خـود عاریّت‌ مده‌ مرا امـیر را-اگـرچه درجـه مردان مـردداری-کـه از آفـت خالی نبود و آخر الامر زخم خـویش‌ بـزند‌.»(عطار‌-1366-ص 30 که تا ص 48)

یکی از فرقه‌های مطرح تصوّف اهل فتوّت هستند‌ که‌ حضرت‌ عـلی(ع)را بـزرگترین فتی مـی‌شناسند و شعار لا فتی الّا علی لا سـیف الّا ذوالفقار‌ را‌ مـی‌دهند‌ و آن حضرت را فـتی المـطلق مـی‌خوانند.مشی آنان جوانمردی و سـخاوت و دسـتگیری از بی‌نوایـان و دفاع‌ از‌ مظلومان است. فضیل عیـاض،حسام الدین چلبی و...از این گروه شمرده مـی‌شوند.پایـ‌بندی‌ آنان‌ به‌ اصول عرفان و نـیز اهـتمامشان بـه برقراری حق و عـدالت درون اجـتماع خصوصیت بارز این قـوم‌ اسـت‌.

عیّاران درون تاریخ اجتماعی مردم نقش مفید و مؤثری داشتند و در قحط سالی و گرفتاری‌ها‌ و بروز‌ سیل‌ و هـجوم دشـمن دامن همت بـه کمر مـی‌زدند و بـه رفـع مشکلات مـردم مـی‌پرداختند. (انـصاری-1372-ص 68‌ تا‌ 88)

باید یـاد آورشد  ؛اتهام تقابل عرفان با اسـلام آز سوی  متشرعان سطحی نگر صورت گرفته  و بـه سـختی بـه آنان تاخته‌اند.از مـیان پررین ایـن مـخالفان مـی‌توان از این تیمـیّه-قـرن هـشتم-و آقا محمّد علی کـرمانشاهی-قـرن سیزدهم-نام برد.ابن تیمـیّه آورده است‌ که‌ برخی از صوفیـان بر انبیـاء بویژه حضرت رسـول خـرده گرفته‌اند کـه چرا فرقه‌های مذهبی را مـشخص سـاخته‌اند و مردم را مـلزم بـه بـاور این دین‌ها کرده‌اند. (الفاخوری 1385:،ج 1،ص 682 )وی همچنین درباره عفیف الدین‌ تلمسانی‌ نیز گفته‌ هست که تلمسانی همـه محرمات را حلال دانسته تـا آنـجا کـه افراد مورد اعتماد از وی نقل‌ کـرده‌اند کـه مـی‌گفته مـن پایـ‌بند شریعت واحدی نـیستم. (ابن تیمـیه 1432:،ج 1،ص 271.)آقـا محمّد علی‌ کرمانشاهی‌-معروف‌ بـه صوفی‌کش-در نامـه‌ای بـه صدراعظم‌ مـیرزا ابراهیم کلانتر شیرازی از برخوردش با صـوفیـه-مـعصوم عـلی شاه‌ و ‌‌پیروانش‌-دفاع‌ مـی‌کند و مـی‌گوید کـه از اصـول عـقاید صـوفیـان تـساوی کـفر بـا اسلام و حلال‌ با‌ حرام‌ است.کرمانشاهی از قول صوفیـان مـی‌آورد که:الصوفی لا مذهب له آنـها هیچ مذهبی را‌ بد نمـی‌دانند بلکه با اهل هر مذهبی محبت مـی‌نمایند.  (کرمانشاهی :13691ج 1،ص 39)

گرچه ،عرفان هم مانند بسياري از موضوعات ديگر‌ اسـلامي‌، ماننـد‌ کـلام و مـذهب و سياست ، بـه راه هاي افراط و تفريط فـرو غـلتيده است‌ ، امـا‌ مراد ما از عرفـان درون اينجـا، عرفـان ناب و درست و صحيحي هست که با حقيقت توحيدي و معنوي‌ اسـلام‌ انطبـاق‌ تـمـام دارد. اساس دين بر توحيد هست و هدف نـهايي آن، تکميل مکارم اخلاقي‌ . چه اینکه  به فرموده پیـامبر گرامـی اسلام(ص):  انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق   (محمدي ري شـهري، ميزان الحکمـه) هدف رسالت کاملترین دین را خداوند رعایت و تکمـیل حدود اخلاقی قرار داده هست  عرفـان‌ نــاب‌ آن حـقيقتـي اسـت کـه هم با توحيد و هم بـا اخـلاق ملازمـه دارد و از ايـن‌ رو‌، اگـر‌ درسـت درک شـود، بيشترين انطباق را با ريشـه هـا ‌ ‌و اهـ اسلام خواهد داشت و مـيتوانـد‌ بـه‌ عنـوان "کلمـۀ سواء" يا سخن مشترک مسلمين ، ظرفيـت هــاي عـظيمـي را بــراي گفتمـان‌ سـازي‌ مـوثر‌ و کاربردي و مورد نياز درون عصر جديد تمـهيد کند. بعد مراد ما از عرفان ناب‌ ، نـه‌ خرقه پوشي و درويشي و عزلت گزيني هست و نـه ملامتي و قلندري و نـه سکري و شطحي، بـلکه‌ مراد‌ ما‌ از عرفان نـاب ، دريافـت لطافت و ظرافت اسلام دين رحمت ، همنوع دوسـتي، معرفـت خـواهي، کمال جويي‌ و صلح‌ طلبي هست و همين اوصاف هست که نـاظر بـر اسـاس توحيـدي ديـن اسلام هست و مشعر بر غايت‌ نـهايي‌ آن‌ ، يعنـي سـاخت فـرد و جامعـۀ اخلاقـي و انسـاني و سرانجام ، تشکيل تمدن پيشرفتۀ مادي و معنوي‌ بشري‌ با صبغۀ الهي.

نتیجه گیری :

هدف از رسالت نبوی(ص)  تتمـیم دین خداوند و رعایت و تکمـیل حدود اخلاقی است.عرفـان‌ نــاب‌ آن حـقيقتـي اسـت کـه هم با توحيد ، دین و اخـلاق ملازمـه دارد. عرفان بـه مـعنی حـصول رابطه انسان با خداوند از طریق مجموعه‌ آداب‌ و رفتار فرامـین اسلام هست عارفان  پذیرفته اند ،:که درون تمام عرصه های زندگی جز حق وجودی‌‌ نـیست‌ و از هـر دلی مـی‌توان به‌ خداوند‌ راه‌ یـافت. از این رو اختلاف ظاهری‌ لفظی‌ ادیـان خود را نشان‌ مـی‌دهد‌.وقتی  عارف خود  را بـه نزديکترين درجۀ قرب خداوند برساند ، ميتواند بـه شايستگي‌ نقشي‌ وحدت‌ بخش و پيوند دهنده ، نـه تـنـهـا درون اجـزاء دروني تمدن اسلامي‌، بلکه با تمدن هاي ديگر ايفاء کند.

منابع :

قرآن کریم

آل عـلي، نـورالدين ، ١٣٧٠، اسلام درون غرب ، تهران : دانشگاه تهران .

.ابن سینا،حسین‌ بن‌ عبد‌ اللّه،1375،الارشات و التـنبیـهات،قـم:نشر البلاغه.

البوطي ، محّمد سعيد رمضان (١٣٧٥). سلفيه بدعت‌ يا‌ مذهب ، ترجمـه : حسين صابري ، مشـهد: بـنياد‌ پژوهـشـهاي‌ اسـلامي .

الفاخوری،حنّا:تـاریخ فـلسفه‌ در‌ جـهان اسلامـی،2 جلد،ترجمـه عبد المحمّد آیتی،انتشارات زمان،تهران‌ 1385

بيات ، محمدحسين‌ ، ١٣٧٤‌، مباني‌ عرفان و تصوف ، تهران : دانشگاه عـلامـه طـباطبايي .

.بسطامـی،بـا یـزید،1402،نصوص من‌ شطحات‌ الصوفیـه‌،بی‌جا،بـی‌نا.

حلاّج،حسین بن منصور:مجموعه آثار‌،ترجمـه‌ قاسم مـیرآخوری،انتشارات یـادآوران،تهران 1379

حکيمي، محمدرضا، ١٣٩١، دانش مـسلمين ، نـشر دليل مـا.

حلبي ، علي‌ اصغر‌، ١٣٥٤، شناخت عرفان و عارفان ايراني، تهران : زوار.

جامـی،عـبد الرحـمن:نـفحات الانس‌،انتشارات‌ اطلاعات،تهران،1370

پاکـتچي، احمد، ١٣٩٢، جريان هاي تصوف درون آسياي‌ مرکزي‌، تهران : انتشارات بين المللي الهدي .

پورجوادي، نصرالله ، "ادبـيات عـرفاني بـه زبان فارسي"، جلد‌ پانزدهم‌ ، تهـران‌ : دايـرة المعـارف بزرگ اسلامي .

 کاشانی‌،ملا‌ عبد‌ الرزاق،1370،شـرح منازل خواجه،قم:بیدار.

زرين کوب ، عبدالحسين ، ١٣٦٩، ارزش ميراث‌ صوفيه‌ ، تهران‌ : اميرکبير.

______________، ١٣٦٩، جـستجو درون تـصوف ايران ، تهران : اميرکبير.

______________، ١٣٦٩، دنبالۀ جستجو درون تصوف ايران ، تهران‌ : اميرکبير‌.

______________، ١٣٨٣، تصوف ايران درون منظر تـاريخي آن ، ترجمـه : دکـتـر مـجدالـدين کـيواني، تهران‌ : انتشارات‌ سخن‌ .

عطار نیشابوری،فرید الدین:تذکرة الاولیـاء‌،تصحیح‌ دکتر محمّد اسـتعلامـی،انـتشارات زوار،تهران 1372

غنی،دکتر قاسم‌:تاریخ‌ تصوف درون اسلام،انـتشارات زوّار،تـهران 1374

شیبی‌،مصطفی:تشیع و تصوف،ترجمـه ذکاوتی قراگزلو‌،انتشارات امـیرکبیر،تهران 1395

شمس ، حسين ، "سير تحولات عرفان وتصوف اسلامي"، جلـد پـانزدهم ، تهـران : دايـرة المعـارف بـزرگ اسـلامي.

شـيمل‌ ، آنـه‌ ماري‌، ١٣٨٧، ابعاد عرفاني اسلام ، ترجمـه : عبدالرحيم گواهي، تهـران : نشـر فرهنـگ اسـلامي.

قـشيري‌، ابوالقاسم‌ ، ١٣٦١، رساله قشيريه ، بـه تصحيح : بديع الزمـان فروزانفـر، تهـران : انتشـارات علمي و فرهنگي .

کربن ، هانري، ١٣٨٧، انسان‌ نــوراني‌ درون تـصـوف ايرانـي، ترجمـه : فرامـرز جـواهري نيـا، شـيراز: انتشارات آموزگار خرد.

کسائي‌، نورالله‌ ، ١٣٥٨، مـدارس نـظاميه و تأثيرات اجتماعي و فرهنگي آن‌ ، تهران‌ : دانشگاه‌ تـهران .

کـلابادي، ابـوبکر، التعرف لمذهب التصوف ، به‌ کوشش‌ : جواد شـريعت ،

کرمانشاهی ، احمد ،1369،مرات الاحوال جهان نما ،تهران  ، امـیر کبیر

کـيواني،سهروردی،شـهاب الدین‌:عوارف‌ المـعارف،تـرجمـه ابو منصور اصفهانی،انتشارات علمـی و فرهنگی،تهران‌ 1364

مـظاهري سيف ، حميدرضا، ١٣٨٨، تجربه هاي عرفاني درون اديان ، تهران : انتشارات‌ بوستان‌ کتاب

موثقي ، احمد (١٣٨٩). هاي اسلامي معاصر، تهران : سمت .

مـینوی،مجتبی:نقد حال،انتشارات خوارزمـی،تهران 1376

مـیهنی،محمّد بن منوّر‌:اسرار‌ التّوحید،تصحیح دکتر محمّد رضا‌ شـفیعی‌ کـدکنی،انـتشارات‌ آگاه‌،تهران‌ 1371

موسوي ، سيدهادي (١٣٩١). «نقادي عقل‌ سياسي‌ اهل‌ سـنت درون جـستجوي ريشـه هاي بسط سکولاريسم و افراط گرايي در‌ جهان اسـلام »، کـتاب مـاه عـلوم اجـتماعي، شـماره ٥٣.

مـولوی،جلال الدین:مثنوی،تصحیح دکتر‌ محمّد‌ استعلامـی،انتشارات زوّار،تهران 1375

نصر، سيد حسين ، "مـباني‌ و اصـول‌ عرفان و تصوف‌ اسلامي‌"، جلد‌ پـانـزدهم ، تـهـران : دايـرة المعـارف بـزرگ اسـلامي‌

نایب الصور،معصوم عـلی شـاه:طرائق الحقایق،انتشارات بارانی‌،تهران‌ 1393

هـجويري‌ جلابي، علي بن عثمان ، ١٣٩٣، کشف المـحجوب ، بـه کوشـش : دکتـر محمـود عابـدي‌، تهران‌ : انتشارات سروش .

همدانی‌،عین‌ القضات،تمـهیدات،تصحیح عفیف عسیران،انتشارات منوچهری‌،تهران‌ 1374

يثربي، سيد يحيي، ١٣٦٨‌، سير تـکاملي و اصـول و مسايل‌ عرفان‌ و تصوف ، تبريز: دانشگاه تـبريز.

 نسیمـی، سیدعمادالدین،1392،دیوان اشعار،تهران: انتشارات تک درخت

پاکتچي‌ ، احمد (١٣٦٧). «مدخل : اصحاب حديث و رأي »، دائرة المعارف بزرگ اسلام ، ج ٩، تهران : مرکز دائرة المـعارف بـزرگ اسـلامي .

 رهبر، عباسعلي ، مـجيد مـهاجراني (١٣٨٥). «هستي‌ شناسي‌ بنيادگرايي اسلامي درون جهان عرب »، رهيافت هاي سياسي و بين المللي، شماره ٥١.

فرمانيان ، مـهدي (١٣٨٨). «گـرايش هـاي فکري سلفيه درون جهان امروز»، فـصلنامـه مـشکات ، شماره ١٠٤، صص ١٠٤ ــــــــ ٧٧.


[1] . عضو هیـات علمـی دانشگاه لرستان




[بررسی و ارزیـابی تاثیر عرفان درون تعدیل قرائت های افراطی از ... سعید مطلق نقش آن در خودسازی عرفان عملی]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Tue, 14 Aug 2018 02:17:00 +0000



تبلیغ وهابیت در آسیای مرکزی در پوشش فعالیت اقتصادی نفوذ گسترده سعودی ها در منطقه

عوامل مؤثر درون تبلیغ وهابیّت(1) - مقالات - مقالات - مرکز ...

هرچند دولت های استعماری درون پیداییش فرقه وهابیت و همچنین استمرار و گسترش این تفکر بسیـار تاثیر گذار بوده هست امّا عواملی دیگری نیز وجود داشته هست که درون این مو ضوع نقش مـهم وحیـاتی را ایفا نموده است.

هرچند دولت های استعماری درون پیدایش فرقه وهابیت و همچنین استمرار و گسترش این تفکر بسیـار تاثیر گذار بوده هست امّا عواملی دیگری نیز وجود داشته هست که درون این موضوع نقش مـهم وحیـاتی را ایفا نموده است. تبلیغ وهابیت در آسیای مرکزی در پوشش فعالیت اقتصادی نفوذ گسترده سعودی ها در منطقه موقعیت جغرافیـای یکی از عوامل مـهم و اساسی درون گسترش اندیشـه و تفکر وهابیت بـه شمار مـی آید زیرا با پدیدار شدن این جریـان درون سر زمـین وحی و نزدیکی با حرمـین شریفین، تبلیغ وهابیت در آسیای مرکزی در پوشش فعالیت اقتصادی نفوذ گسترده سعودی ها در منطقه مرکز اصلی جغرافیـای جهان اسلام، زمـینـه ای مناسبی را به منظور تبلیغ و ترویج اندیشـه ای وهابیـان فراهم کرده بود. تبلیغ وهابیت در آسیای مرکزی در پوشش فعالیت اقتصادی نفوذ گسترده سعودی ها در منطقه منابع سرشار طبیعت و ثروت عظیم نفت سرزمـین عربستان کـه بخشی عظیم آن صرف تلاش هایی به منظور تبلیغ وهابیت درون جهان اسلام و فراسوی ان مـی شود از عوامل مـهم وحیـاتی گسترش جریـان وهابیت بـه حساب مـی آید کـه اگر این دو عامل فوق نبود وهابیگری بـه صورت فرقه گرایـانـه کم اهمـیت و ناپایدار بـه تاریخ سپرده مـی شد. امّا عواملی دیگری نیز مانند ضعف فرهنگی، دینی و اقتصادی سر زمـین خاستگاه وهابیت، سر شعار های جذاب و مذهبی، اشتراک قومـی و فرهنگی با کشور های منطقه، عملکرد برخی مسلمانان نا آگاه و افراطی و... از دیگر عواملی هست که مـی توان درون پیشرفت و گسترش جریـان وهابیت نقش داشته باشند.

مقدمـه

طبیعی هست که هر پدیده ای نوظهوری بنام یک مکتب و یـا مذهب به منظور پیشبرد اه و گرایش دیگران بـه سوی خویش سعی و تلاش مـی ورزد و مـی کوشد باهر ابزار و رسانـه ای ندا و پیـام خویش را بـه دنیـا برساند و افرادی را بـه سویش جذب نماید. هر چند ریشـه ای انحرافی وهابیت بـه قرن هفتم وهشتم هجری بـه زمان احمد ابن تیمـیه و شاگردش ابن قیم جوزی و ابن عبدالهادی و بر بهاری مـی رسد امّا وهابیگری بطور رسمـی درون قرن دوازدهم هجری با کمک استعمارگران بـه دست محمدابن عبدالوهاب بـه عنوان یک مذهب پدیدار ومنتشر شد.حال مسئله این هست که جریـان وهابیگری کـه در تاریخ کاملا طولانی و پربار اندیشـه ای اسلامـی جایگاهی ندارد و از اصالتی عقلانی نیز بر کنار بوده هست علاوه بر این کـه با داعیـه ای اسلام انحصاری با سایر فِرَق و مذاهب مسلمـین نیز همسویی نداشته بلکه مخالفین را با القاب همچون مشرک، کافر، بدعت گذارو.... نام مـی برد چگونـه توانست درون کشور های اسلامـی و فراسوی آن گسترش پیدا کنند و چه علل و عواملی درون کار بوده هست که از زمان آغاز وهابیگری که تا امتداد عصر حاضر گراییش و جذب افراد داشته هست تا جای کـه بر مـهمترین نقطه تاریخی و ارزشمند اسلام یعنی سرزمـین مقدس وحی مسلط گردد بطور کـه نـه تنـها بر سرزمـین زر خیز عربستان استیلا یـافته بلکه درون بر خی کشور های اسلامـی و فراتر از آن هم نفوذ داشته باشد.این نوشتار بر آن هست که درون این زمـینـه پژوهشی مختصری داشته باشد که تا علل و عواملی کـه در پیشرفت این جریـان تاثیر داشته اند را مورد کاوش قرار دهد.
1) تفرقه و پراکندگی مردم

یکی از عوامل نفوذ و پیشرفت وهابیت درون سرزمـین نجد وخاستگاه اصلی شان تشتت و پراکندگی آن سرزمـین بود، مردم آنجا کـه که از از هرج ومرج وقتل و خشونت و پراکندگی بـه شدت خسته بودند و تشنـه ای وحدت و آرامش و یکپارچگی بودند درون چنین شرایطی وهابیت با شعار وحدت و انسجام مسلمـین وارد شدند و مردم آن سر زمـین براحتی پذیرا بودند. نگارنده کتاب های اسلامـی معاصر درون تاریخچه ورود وهابیت درون سر زمـین نجد مـی نگارد: تبلیغ وهابیت در آسیای مرکزی در پوشش فعالیت اقتصادی نفوذ گسترده سعودی ها در منطقه سرزمـین نجد کـه مرکز پیدایش ونشر دعوت وهابیت درقرن 18 م./ 12ه هست ناحیـه ای وسیع از شبه جزیره عربستان بـه شمار مـی آید وقبل از نفوذ وهابیت، جزو قلمرو امپراتوری عثمانی بـه شما مـی رفت. ترکهای عثمانی از قرن شانزدهم مـیلادی با تصرف سر زمـین های مانند حجاز، عسیر، یمن، عراق وبعد ناحیـه الحسابه سواحل خلیج فارس رسیدند. درون همان قرن کشور های بریتانیـا، هلند وپرتغال نیز شروع بـه ساختن پایگاه هایی درون ساحل شرقی عربستان د. بلندی های نجد آن روز و مرکز آن یعنی ریـاض جزو بیـابانـها محصور عربستان داخلی محسوب مـی شد واز این جهت به منظور کشور های خارجی مـهاجم، این ناحیـه بیـابانی وتسخیر ناپذیر، دور افتاده وکم اهمـیت جلوه مـی کرد. وقتی ترکان درون قرن هفدهم توسط امامـهای زیدی درون یمن اخراج گردید، درون حجاز نیز ترکان فقط درون ظاهر قدرت داشتند اما عملاً و در واقع سادات وشریفها بر آن حکومت مـی د.سرزمـین نجد بـه چند قسمت تقسیم شده بود ودرهر منطقه ای امـیر وحاکمـی از اشراف ورؤسای قبایل قرار داشت اما بـه دلیل وضعیت جغرافیـایی وفرهنگی همواره با یکدیگر درون ستیز وجدال بودند. روابط اجتماعی حاکم بر شبه جزیره ونجد، بر نوعی «پدر سالاری» زندگی قبیله ای مبتنی بود. از لحاظ شغلی مردم عمدتاً با گله داری، چادر نشینی وکشاورزی مرور ایـام مـی نمودند. اعراب بدوی وقبایل، تحت نفوذ شیوخ وامرای خود، همـیشـه بر سر چراگاه با یکدیگر درون نزاع ومبارزه بودند. و اما درون یک تقسیم مـی توان نجدیـان بـه دو دست شـهرنشین و بدوی تقسیم نمود اما اغلب آنـها بادیـه نشین بودند و در هرج و مرج، پراکندگی، جهل وخرافات، فقر وفلاکت، زور وخشونت، قتل وغارت، تعدی وتجاوز،بریدگی وبیخبری از علم وصنعت ودنیـای خارج ازدیـار خود بـه سر مـی بردند بطور کـه شـهرکها وروستاهای عربستان ونجد نیز درمعرض حمله وغارت آنـها قرار داشت. این امر درون از بین بردن ثبات اجتماعی جلو گیری از رشد وپیشرفت اقتصادی آنـها مؤثر بود. دیگر از ویژگیـهای آن سر زمـین این بود کـه در آنجا قانون ومقرراتی حاکم نبود و در ابتدای قرن 18م. /12ه، درسرزمـین نجد وشبه جزیره، سازمان دولتی واحدی وجود نداشت. بدویـان وافراد قبایل تابع شیوخ وامرای خود بودند. درون چنین وضعیتی وهابیت پا گرفت و باوجودبر خورد با برخی موانع، با کمک امرای سعودی واز طریق زور وخشونت، رو بـه رشد وگسترش نـهاد.درنتیجه مـی توان گفت زمـینـه های داخلی آن سرزمـین بویژه پراکندگی وتفرقه وتشتت سیـاسی، اجتماعی، مذهبی وقبله ای درون عربستان داخلی و منطقه ی نجد موجب شد کـه مردم آنجا، بـه شعار های وهابیت دل بندد و دعوت وهابیـان بـه وحدت وانسجام را بپذیرند؛ زیرا بر خلاف دیگرمناطق شبه جزیره کـه در گیر مبارزه با مـهاجمان بودند، نجدیـان درون درجه اول نیـازمند ایجاد وحدت به منظور رفع ضعف و عقب ماندگی خود بودند.1 از این رو بـه تعبیر یکی از نویسندگان روسی کـه مـی گوید«در عربستان داخلی، درون نجد وحدت مجبور بـه مبارزه با مـهاجمان نبود؛ مبارزه درون آنجا فقط بـه خاطر یکپارچگی قبایل عرب، بـه خاطر تمر کز امارات نشینـهای پراکندهء نجد به منظور اتحاد سر زمـینـهای عربی درون یک جامعه ی سیـاسی واحد نبود. این مبارزه بر یک ایدئولوژی مذهبی کـه وهابیت نام داشت استوار بود».2یکی از چیزهای کـه بر این پراکندگی سیـاسی واجتماعی مردم سر زمـین نجد کمک مـی کرد، وجود آیینـها مختلف، اعتقادات ومراسم قبله ای محلی وخاص بود؛ یعنی با اینکه همگی آنـها مسلمان بودند، این تنوع درون اعتقادات وآیینـها باعث شده بود کـه گسیختگیـها وپراکندگی های سیـاسی – اجتماعی بسیـاری درون بین آنـها بـه وجود آید؛ که تا آنجا کـه نویسنده روسی مذکور آن را از موانع جدی وحدت سیـاسی اعراب بـه شمار مـی آورد.3 نظیر این قضیـه درون افغانستان درون زمان بدو ورود طالبان (که دست پرورده وهابیـان بود) درون افغانستان بـه خوبی تکرار شد و با همان شیوه شیخ محمد درون سر زمـین نجد، وارد شد و موفقیت بدست اورد زیرا درون سال 1358که افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی مورد اشغال قرار گرفت، مردم افغانستان سالهای متمادی با این ارتش ابر قدرت متجاوز دست وپنجه نرم د ومقاومت بخرج دادند که تا سر انجام نیروهای متجاوز را شکست دادند و در سال 1367 آخرین سرباز شوروی از افغانستان خارج شد اما وقتی مجاهدین درون سراسر افغانستان مستقر شدند بعد از مدتی بین مجاهدین بـه دلیل اختلاف قومـی، مذهبی، مسائل سیـاسی و قدرت طلبی تشنگان قدرت از یکسو، دخالت دولت های کشور های خارجی ونفوذ آنان درون بین گروه ها از سوی دیگر، باعث شد کـه جنگ داخلی درون افغانستان پدید آید. مردم افغانستان کـه سالهای زیـاد درون مقابل دشمن مشترک وبیگانـه از دین وطن و مردم خود دفاع نموده و صدها هزار شـهید دادند و با تمام توان مقاومت ورزیدند درحال کـه هنوز خستگی این مقاومت ها بر تن و اندام شان باقی مانده بود بار دیگر قربانی جنگ های داخلی گردید و تلخ ترین شرایط را تجربه مـی کرد جنگ های قومـی و مذهبی بیداد مـی کرد رویـارویی گروه های سیـاسی آرامش را از همـه جا گرفته بود روحیۀ مردم از این تنش ها خسته بود و نیـاز بـه وحدت و امنیت داشت درون چنین شرایطی درون سال 1373 گروه طالبان درون قندهار ظهور پیدا کرد و با حمایت های خارجی و همکاری تروریسم بین المللی و شعار های فریبنده همچون تطبیق دستورات اسلام، ایجاد امنیت درون بین مردم و مخالفت با کشور های بیگانـه و... بـه فاصله بسیـار کوتاه پیشرفت چشمگیری داشته ودر سال 1375 قدرت را بدست گرفت.


2)ضعف فرهنگی، دینی و اقتصادی سر زمـین نجد
یکی از امور کـه سبب شد مردم تحت تأثیر دعوت محمدبن عبدالوهاب قرار گیرد و بستر رابرای گسترش تفکر او فراهم کرده بود، وضعیت ضعف فرهنگی، دینی و اقتصادی سر زمـین نجد ( محیط اعلان دعوت محمد ابن عبدالوهاب ) بود. بر اساس گزارشـهای تاریخی، ابن عبدالوهاب درون سر زمـین های کـه از وجود عالمان اسلام شناس و تفکر و مردمانی کـه از فرهنگ غنی اسلام بر خوردار بودند، موفق نبود زیرا بـه محض اظهار عقیده، دانشمندان اسلامـی، او را تکفیر و تفسیق مـی د و از شـهر اخراج مـی شد همانطور کـه در اوائل از طرف استادش بنام« عبدالله بن عبداللطیف شافعی» وبرادرش« شیخ سلیمان عبدالوهاب النجدی حنبلی» طرد و در ردّ او کتاب نوشتند.

اسدعلیزاده مـی گوید:

اما مردم عادی و بدوی نجد بـه سبب نبود دانشمندان اسلامـی روشنگر، دعوت او را پذیرفتند. جهل فرهنگی و اعتقادی مردمان این منطقه زبانزد تاریخ هست اینان مردمانی بدوی و نا آگاه از آموزه های حقیقی اسلام بودند کـه برای پذیرش هر سخن تازۀ آمادگی داشتند بویژه اگر بـه مسئله دعوت ابن عبد الوهاب کـه همراه با متهم ساختن تمام مسلمانان بـه شرک و بت پرستی، و حلال بودن ریختن خون مردم مسلمان و به غنیمت بردن ثروت آنان بود اعلام کرد این سخن، بدویـان صحراگرد ساده اندیش و گرسنـه را به منظور غارت و چپاول اموال دیگر مسلمانان بر مـی انگیخت.4

علی اصغر فقیـهی درون کتب وهابیـان چنین مـی گوید:

در زمان شیخ محمد سر زمـین نجد نقطۀ دور افتادۀ بود کـه محل رفت دیگران بـه آنجا بسیـار اندک بود و از نجدیـان نیز بخارج کمتر سفر مـی کرد. بـه عبارتی ساکنان نجد، مردمـی بودند کـه در حالت بساطت و سادگی و بی خبر از همـه جا و همـه چیز، اذهان شان از آنچه درون دنیـا مـی گذشت خالی وفکر شان از هر اندیشـه و عقیدتی جدید تهی بود. طبیعی هست که مردمـی این چنین زیست مـی بایست خیلی زود تحت تعلیمات امثال شیخ محمد قرار بگیرند و با تعصب از آن دفاع کنند و حتی از بذل جان خود درون راه آن دریغ نورزند. حال اگر فرض کنیم کـه دعوت وهابی گری درون محیط دیگری غیر از نجد و در شرایطی غیر از شرائطی کـه در آن سر زمـین حاکم بود اظهار مـی شد، آیـا بازهم با چنین پیشرفت مواجه مـی شد؟ و نظیر آنچه درون نجد نصیب آنـها شد پیدا مـی کرد؟ بـه نظر مـی رسد جواب منفی باشد زیرا برخی از دعوت کنندگان وهابی بـه شرحی کـه در اخر کتاب (وهابیـان) ذکر خواهد شد، دعوت وهابی گری را درون چند نا حیـه غیر از نجد، آغاز د و افراد مبرزی بـه نشر ان تفکر واندیشـه، همت گماشتند و و درون برخی منطق مانند پنجاب هند، ناشران دعوت، با همان متد و روشی کـه شیخ محمد و اتباعش درون نجد معمول مـی داشتند دست بـه فعالیت زدند، اما هیچ یک از این کوشش ها بـه نتیجۀ مطلوب نرسید5

آیت الله مکارم شیرازی درون مقایسة بین موفقیت محمد ابن عبدالوهاب درون سر زمـین نجد و عدم موفقیت ابن تیمـیه درون سرزمـین شام، مـی نگارد: یکی از دلیل عمدة آن این بود کـه دمشق وشام یکی از مراکز علوم اسلامـی درون آن زمان بود، وعلمای بر جسته وحوزه های علمـیه فراوانی داشت؛ آنـها بصورت وسیع درون برابر اشتباهات ابن تیمـیه بـه مقاومت بر خاستند، وبا این کـه طرفداران قابل ملاحظة پیدا کرده بود، نفوذ او را با دلائل منطقی درون هم شکستند، درون حالی کـه سر زمـین نجد ازاین نظر درون آن زمان بسیـار فقیر بود، وشبهات سر سلسلة این گروه با مقاومت چندانی رو برو نشد ودر مـیان عوام گسترش یـافت. درون طول تاریخ هر منطقة زیر پوشش علما ودانشمندان آگاه بوده است، از این آفات مصون مانده است6علی اصغر رضوانی درون این مورد مقایسه فوق مـی نگارد: «از آنجایی کـه افکار باطل ابن تیمـیه درون منطقۀ شامات کـه مـهد علم و دانش بود، با انتقادات واعتراضات علماء و دانشمندن مذاهب مختلف مواجه گردید و باعث انزوای ابن تیمـیه گشته، افکار و عقاید وی درون بوته فراموشی سپرده شد. ولی درون قرن 12ه.ق. این افکار درون منطقۀ نجد کـه عاری از تمدن و فاقد فرهنگ بود، مجدداً منتشر شد و پس از آن توسط قدرت سعودی و با پشتیبانی قدرت های استعماری بـه ترویج آنـها پرداخته شد».7

آیت الله جعفر سبحانی مـی نگارد:

«دو چیز بـه انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب درون مـیان اعراب بادیـه نشین نجد کمک کرد: 1- حمایت سیـاسی نظامـی آل سعود 2- دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامـی ».8 علیرضا کمـیلی درون فصلنامۀ فرهنگ پویـا، موارد ذیل را عوامل مؤثردر جذب ونفوذ وهابیت بر مـی شمارد:
الف- فقر و تبعیض

از عواملی کـه برای پیشرفت تبلیغ وهابیت کمک کرد مـی توان عامل فقر و رفتار تبعیض آمـیز را قلمداد کرد زیرا بـه تجربه نشان داده هست که فقر و مشکلات مالی درون برخی مناطق سنی نشین و حتی شیعه نشین کشور، وهابی های پولدار را با توفیقاتی روبرو ساخته و از طرفی برخی کج سلیقگی های فردی اِعمال شده و رفتار تبعیض آمـیز مـیان سنی و شیعه بـه نا رضایتی ها دامن زده هست و زمـینـه گرایش بـه وهابی ها را (نـه از باب علاقه کـه از باب اعتراض بـه وضع موجود ) فراهم کرده است.
ب- ضعف ایمان نسل جدید

بشر کـه غالبا سرو کاری با عالم فیزیک و ماده دارد باور داستن بـه امور غیب و متافیزیکی را مـی توان با اعتقاد راسخ آموزه های متین دینی هضم کرد بـه طور کـه اگر این باور با نیروی ایمان نشود درون معرض آسیب خواهد بود، لذا وهابیت از همـین اهرم استفاده کرده و سراغ افراد ضعیف الایمان و مدرنیزه شده غرب رفته و در دام خویش گرفتار مـی نماید زیرا آموزه های وهابیت از نظر غیب زدایی و نفی عوامل متا فیزیکی، همگرایی جدی ای با فرهنگ الحادی غرب دارد و از همـین منظر تاثیر پذیرفتگان از فرهنگ مدرنیته و رسانـه های غربی ( بویژه درون نسل جوان) بخصوص از طریق اینترنت و دانشگاه ها را درون همـین راستا بتوان توضیح داد.
ج- نا آگاهی دین داران

یکی از روشـها و ابزار های کـه وهابیت به منظور دست یـافتن بـه اه شان استفاده مـی کنند منحرف دین داران نا آگاه و ساده لوح هست البته نادانی و نا آگاهی، همواره بزرگترین دستاویز انحرافات درون همـه جریـان های مذهبی بوده و توانسته هست در مـیان دین باوران نا آگاهی کـه با بدنـه علماء و نخبگان دین کمتر ارتباط داشتند اند. اثر بگذارد و با شستشوی مغزی و تحریک احساسات مذهبی آنـها، طرفداران و هواداران جان بر کفی به منظور خودشان تربیت کنند. افراطی های پاکستان و گروه ریگی و القاعده کـه جوانانی خام وسطحی با دغدغه دینی اند، نمونـه خوبی به منظور این مساله بـه شمار مـی آید.
د- رفتار های تفرقه آمـیز

وهابیت به منظور رسیدن بـه اه شان از وسیله تفرقه مـیان تشیع و اهل سنت بـه خوبی استفاده مـی کنند و برخی از گروه های اهل سنت کـه در طول سالهای متمادی با شیعیـان زندگی مسالمت امـیز داشته اند تلاش مـی کنند درون مرحله اول بین شان تفرقه ایجاد کنند و بعد بـه سوی خود شان جذب نمایند. بر همـین اساس برخیـانی کـه حرکت های افراطی و وحدت دارند و دست بـه اعمال تفرقه آمـیز مـی زنند درون واقع گامـی به منظور پیشرفت فرقه وهابیت بر داشته است.9


3) همکاری آل سعود
همکاری حاکمان وقت و تشنگان قدرت یکی دیگر از عوامل موفقیت وپیشرفت وهابیت بود کـه برای تداوم حکومت خوشان دست پیمان همکاری متقابل بسوی محمد ابن عبدالوهاب دراز د و همواره بر مفاد این پیمان و معاهده تلاش مـی د. حاکمان آل سعود از ابتدای دعوت دعوت محمد ابن عبدالوهاب که تا هنوز پیوسته با وهابیت همکاری و در خدمت آنان قرار گرفته اند درون کتاب «وهابیـان را بهتر بشناسیم» آمده است: [....] با پدرش بـه شـهر «حریمله» هجرت کرد ف و تا وفات پدر درون آنجا ماند؛ درون حال کـه پدر ش از او راضی نبود. از آنجا کـه محمد بن عبدالوهاب، عقاید خرافی خود را کـه بر خلاف عامـه مسلمانان بود و در حقیقت همان عقاید ابن تیمـیه بود منتشر مـی ساخت، بعد از فوت پدرش خواستند او را بکشند کـه به شـهر «عیینـه» فرار کرد. قرار شد امـیر شـهر، عثمان بن معمر، اورا یـاری کند که تا بتواند افکار و عقایدش را درون جزیرۀ العرب منتشر سازد. و برای تأکید این مـیثاق، امـیر عیینـه ش جوهره را بـه نکاح محمد بن عبدالوهاب درون آورد. لکن این مـیثاق و ازدواج دوام نیـاورد. بـه همـین دلیل از ترس این کـه امـیر او را ترور کند بـه «درعیـه» شـهر مسیلمۀ کذاب، فرار کرد. از همان موقع کـه در «عیینـه» بود بـه کمک امـیر شـهر درون صدد اجرای عقاید وافکار خود برامد و قر زید بن خطاب را خراب کرد و این منجر بـه فتنـه و آشوب شد. درون «درعیـه» نیز با محمد بن سعود-جدآل سعود- کـه امـیر آن شـهر بود، ملاقات کرد. قرار شد محمد بن سعود هم او را یـاری کند ودر عوض، او نیز حکومتش را تأیید نماید. محمد بن سعود بـه جهت تأیید این مـیثاق، یکی از ان خود را بـه نکاح او درون آورد. اولین کاری او این بود کـه حکم بـه کفر و شرک و ترور امـیر «عیینـه» داد و سپس آل سعود را به منظور حمله بـه «عیینـه» تشویق کرد. درون اثر آن حمله تعدادی زیـادی کشته، خانـه هایشان غارت و ویران شد و به نوامـیس شان هم تجاوز نمودند.10 درون جای دیگر آمده هست که وقتی محمد بن عبدالوهاب بـه درعیـه امد و با محمد بن سعود درون ارتباط شد همان پیمانی را کـه با امـیر عیینـه بسته بود با محمد بن سعود نیز بست ولی همکاری محمد بن سعود با او بـه دو شرط منوط بود کـه برای شیخ محمد طرح کرد؛ یکی این کـه در قبال این کـه ما ترا یـاری کردیم و به کشور ها دست یـافتیم ما را ترک نکنی و در جای دیگر سکنا نگزینی! و دوم این کـه ما درون شـهر درعیـه قانون مالیـات گیری از مـیوه های مردم درون فصل رسیدن، داریم تو حتما متعهد شوی کـه این قانون و درآمد اقتصادی ما را لغو نکرده و فرمان تحریم مالیـات گیری را صادر ننمایی! و شیخ محمد نیز این دو شرط را قبول نموده واظهار نمود کـه من ترا با دیگری بـه هیچ عنوان عوض نخواهم کرد و خدا درون فتوحاتی کـه نصیب ماخواهد کرد، غنایمـی قرار خواهد داد کـه تو را از این مالیـات نا چیز بی نیـاز سازد. این پیمان همکاری بین هر دو محمد بسته شد و ابن سعود از این پیمان ومعاهده خوشحال بود. این پیمان تاکنون درون شعاع گسترده ای محفوظ مانده است. محمد بن عبدالوهاب بعد از این معاهده بـه فعالیت خویش شروع کرد و به تمام رؤسای قبائل و مردم نجد نامـه نوشت و آنـها را بـه سوی پذیرش دعوت مذهب خود فرا خواند. برخی پیروی د وبرخی دیگر بی اعتنایی د و شیخ محمد با عنوان جهاد علیـه کفر و شرک و بدعت گذاران، با همکاری ابن سعود، لشکری تشکیل داد و علیـه مسلمانان قیـام د و به شـهرها و روستاهای مسلمان نشین یورش بردند و مردم را بخاک و خون کشیدند و تمام اموال ودارایی آنـها را بـه عنوان غنایم جنگی بـه غارت بردند.11
4) سرشعار های مذهبی

از عوامل دیگر موفقیت وهابیـان، استفاده وهابیـان از شعار های مذهبی بود کـه در جنگ با مخالفان بـه ویژه شیعه بـه کار مـی گرفتند. آنـها با شعارهای همچون بدعت زدایی وجهاد با کافران ومشرکان، روحیـه جهادی درون بین مردم القا مـی د وعوام الناس را پیرامون رهبران شان گرد مـی آوردند وبا این روش مرموزانـه وخوارج گونـه بـه تمام جنایـات شان رنگ مذهبی مـی دادند وآن را فریضه دینی پنداشته و به قصد قربت انجام مـی دادند چنانکه طالبان وقتی سرهای مخالفین شان را از بدن جدا مـی د لااله الا الله مـی گفتند. علی اصغر فقهی مـی گوید: «شیخ محمد، جنگ با مخالفان خود را کـه نام جهاد بر آن مـی نـهاد جزو اصول کارخویش قرار مـی داد که تا اتباع او بـه قبائل ونواحی دیگر حمله برند و پس از غلبه بر دشمنان، اموال ایشان را تصاحب کنند و سرزمـین شان را متصرف شوند. بادیـه نشینان کـه به این امور عادت داشتند، بدان روی آوردند، بویژه کـه اغلب آنان با یکدیگر دشمن بودند و هر قبیله به منظور حمله بـه قبلۀ دیگر آمادگی داشت».12در کتاب چالش های فکری و سیـاسی وهابیت آمده است: شعار جهاد با کافران و مشرکان، یکی از عوامل موفقیت آمـیز وهابیت بود محمد بن عبدالوهاب از این حربه خوب بـه نفع خویش استفاده کرد زیرا این حربه همـیشـه مورد توجه مسلمـین قرار داشت و امتیـاز های زیـادی را به منظور آنـها داشت. درون این راستا تمامـی اختلافات و در گیری ها رنگ مذهبی و اعتقادی بـه خود مـی گیرد و در نتیجه مسلمـین و پیروان فرقه های مختلف اسلامـی، با قصد قربت و فریضه دینی درون این درون گیری ها و صحنـه های نبرد حضور مـی یـابند و بر این اساس، با احساس رضایت از رفتار خود، غریزه ای معنوی خود را هم ارضامـی نمایند13 درون حقیقت مـی توان گفت وهابیت عقاید مردم را بـه بازی گرفت و از این را منافع خود شان را تامـین کرد. درون واقع شعار های جذاب و از جمله تکفیر دیگران یک وسیله ای بود به منظور وهابیت کـه با آن مال و زندگی مردم بـه راحتی مورد تجاوز و تصاحب قرار مـی گرفت، سر زمـین شان اشغال و تصاحب مـی شد چنان کـه فؤاد ابراهیم درون کتاب «شیعیـان عربستان» مـی نگارد: مـی توان گفت حکومت آل سعود بر اساس تکفیر جوامع همسایـه با هدف مشروعیت بخشیدن بـه تجاوز و تعرض بـه سر زمـین شان، اشغال مناطق آنان و مصادره اموال شان بنیـان نـهاده شده است، گرایش بـه توسعه طلبی کـه از ارکان تفکیک نا پذیر و ذاتی ایدئولوژی وهابی بـه شمار مـی آید و در نـهایت یکی از ویژگی های رژیم سعودی را تشکیل مـی دهد. تعبیر متداول از سنت اسلامـی حاکی از این هست که جنگ علیـه مشرکان یک تکلیف شرعی بوده هست که حتما توسط مؤمنان و با اه اجرای شریعت خداوند و بنیـان نـهاده امت اسلامـی بـه اجرا درون آید. این اصل چنانچه درون قالب ایدئولوژی وهابی بـه اجرا درون آید بر افروختن جنگ علیـه تمام مسلمانانی کـه ایمان شان نا خالص هست را مجاز مـی شمارد.14 علی الوردی جامعه شناس عراقی مـی گوید: حکم تکفیردیگران از عوامل پیشرفت وهابیت بود و با این دستاویز مشروعیت جنگ با مخالفان خود را بـه دست مـی آورد و با این امـید کـه به اموال وغنایم دست یـابند. وی معتقد هست که اگر این دستاویز مـهم نبود ترغیب و کشاندن قبائل اعراب بادیـه نشین بـه پذیرش دعوت وهابی گری امکان پذیر نبود بلکه قبول دعوت، راه وهابیون را به منظور حمله و تجاوز بـه مناطق دیگران را گشود و مطابق با تعالیم دینی، امکان انباشتن و تصرف درون اموال وغنایم فراوان درون روی زمـین، علاوه بر آنچه کـه در بهشت بـه آنان بشارت مـی دادند را فراهم آورد.15

در کتاب شیعیـان آمده است:

ایدئولوژی وهابیت درون مراحل آغازین آن بـه سوی باز آفرینی قاطعانـه الگوی امت اسلامـی درون قرن هفتم گرایش داشته است. این ایدئولوژی رعب آور و جاه طلبانـه بر مبنای یک جهان بینی محکم بنیـان نـهاده شده بود کـه بر اساس آن تمامـی نا پاکی ها و اعمال شرورانـه و اهریمنانـه مسلمانان عصر حاضر با ید ریشـه کن شده و اصول و معیـار های اسلام واقعی، دقیقا همانگونـه کـه توسط اجداد پرهیزگارِ مورد تأسی وهابیون از جمله امام احمد حنبل، شیخ الاسلام ابن تیمـیه و شیخ ابن القائم الجوزیـه درک، تعبیر و تفسیر شده بود جا گزین گردد. این ایدئولوژی از دو گرایش درون هم تنیده تشکیل یـافته است: نخست تکفیر تقریبا تمامـی مسلمانان غیر وهابی، صرف نظر از غیر مسلمانان، کـه خود نمایـان گر جهان بینی وهابیت هست و دوم تغییر افراط گونـه جهان از طریق اجرای مجموعه ای از تعارضات و تهاجمات با هدف احیـا و بیداری امت اسلامـی.16 علی اصغر رضوانی درون کتاب «وهابیـان را بهتر بشناسیم» مـی نگارد: «پس از پیروزی بر «عیینـه» بـه سر زمـین های دیگر لشکر کشی کرده و به بهانـه ای گسترش توحید ونفی «بدعت»، «شرک» و مظاهر آن، از مـیان مسلمـین بـه سر زمـین نجد واطراف آن؛ مثل یمن و حجاز و نواحی سوریـه وعراق، حمله ور شدند، وهر شـهری کـه عقاید آنان را قبول نمـی کرد غارت کرده، افرادش را بـه خاک وخون مـی کشیدند. بعد از ورود بـه قریۀ «فصول» از حوالی احسا و عرضه عقاید خود، مردم با آنان بیعت ند، درون نتیجه سیصد نفر از مردان قریـه را کشته، اموال وثروت آنان را بـه غارت بردند».17
5) استفاده ابزاری از حرمـیین شریفین

برخاستن دین مبین اسلام از شبه جزیره عربستان و قرار داشتن بیت الله الحرام درون مکه ومراقد مطهره پیـامبرگرامـی اسلام و اولیـای دین( علیـهم السلام) درون مدینـه، عربستان را از نظر تاریخی درون موقعیت ممتاز قرار داده است. درون نظر بسیـاری از مسلمانان جهان بـه ویژه مسلمانان خارج از منطقه خلیج فارس عربستان جلوه گاه اسلام واقعی هست و وهابیون بـه عنوان پرده داران خانـه کعبه و جانشینان پیـامبر اسلام از آن بهره برداری مـی کنند.

در طول سال مـیلیون ها زائر از سراسر کشورهای اسلامـی به منظور زیـارت بـه این اماکن متبرکه مـی آیند وهابیون افزون بر اینکه سالانـه ثروت هنگفتی ازین راه بـه دست مـی آورند با ایفای نقش مـیزبانی مسلمانان و نگهبانی حرمـین شریفین به منظور خود اعتبار و امتیـازب مـی کنند و از القاب مانند «خادم الحرمـیین»، «متولیـان حرمـین شریفین» و...استفاده مـی کنند وچنین مو قعیتی به منظور پیشبرد اه و تبلیغ وهابیت موثر بوده است.

حاکمان سعودی با استفاده از نام بیت الله الحرام و فریضه حج کانون ها و مؤسسات متعددی را تشکیل داده و از این طریق استفاده تبلیغی مـی نمایند، آنان نام وزارت خانـه مستقلی بـه نام « حج » تشکیل داده اند کـه وظیفه اساسی آن رسیدگی بـه مسایل حج و حجاج هست وباید همـه علماء و دانشمندان وهابی، آمادگی کامل به منظور بر گذاری مراسم داشته باشند و لزوماَ احکام و پرسش های شرعی حاجیـان را بر طبق مذهب وهابیت پاسخ گویند و همچنین اداره حرمـین شریفین ( مکه و مدینـه ) از وظایف عمده وزارت حج وشئونات اسلامـی است. این وزارتخانـه بـه طور منظم، کتاب ها و مجلاتی را به منظور معرفی مکان های تاریخی و اعمال مذهبی مسلمانان طبق مذهب و هابیت چاپ و منتشر مـی کند. درفصلنامة فرهنگ پویـادرموردبعضی ازمؤسسات ونـهاد هایی کـه وهابیون ازآن هادر طول سال و بویژه درایـام موسم حج، به منظور تبلیغ تفکر وهابیت استفاده مـی کنند آمده است:گفتنی هست موسسات و نـهادهای متعددی مانند « مجلس الشورای الدعوه و الارشاد »، « المجلس الاعلی و الشئون الاسلامـیة »، « ریـاسة شئون الحرم المکی و الحرم المدنی »، « دور الحج فی نشرة الدعوة »، « هیئة الامر با لمعروف و النـهی عن المنکر »، «الرسالة العالیة لا دارة الهجره العلمـیة و االافتاء »، « الجماعة الخیریـه لتحفیظ القران االکریم » و « هیئة الکبار العلماء » زیر نظر وزارت حج فعالیت مـی کنند کـه هریک بـه سهم خود با برپایی جلسات، سخنرانی ها درون داخل و خارج، تالیف کتب و چاپ و نشریـات و توزیع واهدای آنان بـه ویژه درون ایـام حج ( ماه های ذی القعده و ذی الحجه) بـه وظایف خویش عمل مـی کنند.18

در کتاب تحلیل نو بر عقاید وهابیـان آمده است:

وهابیت به منظور پیش برد اه و زمامداری شان از امتیـازات وفضایل تاریخی سرزمـین حجاز استفاده مـیکنند نظیر این کـه پیـامبر اسلام(ص)، درون آن سرزمـین مبعوث شده و آغاز اسلام، درون آن مکان بوده است. چون اسلام نخستین بار از مکّه و مدینـه، توسعه پیدا کرد و مدینـه که تا مدتی بعد از پیـامبر(ص)، پایتخت اسلام و مرکز تصمـیم گیری و نصب و عزل خلفا بوده است، امروز نیز مکه و مدینـه حتما مرکز اسلام باشد. همچنین، قرآن درون سرزمـین حجاز نازل شده و زبان مردم آن دیـار را معیـار بیـان خود قرار داده و قبله گاه مسلمـین، مکّه معظمـه و مشاهد مشرفه و امکنۀ مقدسه، درون آن جا واقع است. پادشاه این کشور، خادم الحرمـین مـی باشد و رژیمش امکانات تبلیغاتی بیشتر درون اختیـار دارد.19 علی محمدی آشنانی درکتاب شناخت عربستان وجود مکه مکرمـه ومدینـه منوره را یکی از عوامل اهمـیت وجایگاه عربستان درون نظام سیـاسی منطقه وجهان دانسته ومـی گوید:طلوع خورشید عالمتاب اسلا م و قرار گرفتن بیت الله و حرم نبوی درون این کشور نقش بسیـار مـهمـی درون اهمـیت یـافتن عربستان درون بین کشور های اسلامـی و جهان ایفا نموده است. تمام مسلمانان جهان همـه روزه پنج نوبیت هنگام راز ونیـاز بـه سوی پروردگار شان بـه سوی کعبه نماز مـی گذارند و سالانـه از اطراف و اکناف عالم به منظور انجام فرایض حج بـه آن سرزمـین سفر مـی کنند. توجه بـه توسعۀ اماکن مذهبی ورفاه حجاج، چاپ ونشر گستردۀ قرآن کریم وبر گزیدن لقب خادم الحرمـین الشریفین از سوی رهبر کنونی این کشور، نشانگر نقش مـهم عامل مذهبی درون اهمـیت یـافتن عربستان سعودی است.20
6)استفاده ازموسم حج

موسم حج یکی دیگر از ابزار هایی هست که به منظور وهابیت درون راستای تبلیغ وهابیگری تاثیر گذار بوده است، موسمـی کـه در آن صد ها حاجی مسلمان از اطراف عالم جمع مـی شوند مبلغان وهابیت با غنیمت شمردن این گرد همایی مسلمانان از سراسر جهان درون ایـام حج، نـهایت تلاش خود را به منظور تبلیغ وهابیت بـه کار مـی گیرند و از این موقعیّت بـه خوبی درون نشر افکار خود سوء استفاده مـی کنند. آنان مبلّغین زبان دان ر ابین حجاج مـی فرستند، وبا بحث علمـی واهدای انواع کتاب ودعوت بـه مراکز علمـی شان – اگر از شخصیت های علمـی باشند- بـه تبلیغ مذهب خود مـی پردازند. آنان حتّی درون بین حجاج شیعه و بویژه ایرانیـان کتاب های فارسی بر ضدّ شیعه را درتیراژبسیـار بالا بـه طور مجانی توزیع مـی کنند، کتاب های کـه اه آنان را بسیـار مرموزانـه دنبال مـی کند و از این جهت درون صدد تثبیت عقاعد خود وتخریب عقاید شیعه ومذاهب دیگر اسلامـی است.اما حتما دانست کـه عقاید پوچ وهابیـان نـه تنـها بـه شیعیـان تأثیر نمـی گذارد، بلکه سایر مذاهب اهل سنّت نیز از عقاید وعملکرد آنـها بیزارند. نمونۀ شکست آنان را درون ایجاد گروهای انحرافی همچون طالبان و القاعده وفرجام آنان مـی توان دریـافت. علی اصغر رضوانی مـی نگارد:طبق اظهارات یکی از بزرگان، درون کشور تاجیکستان از سوی وهابی ها باغ بزرگی تهیـه واز فرهنگیـان جهت تدریس درون محیط دانشگاه ومدارس اقدام بـه ثبت نام نموده وپس از یک دوره ی سه ماهه، حدود 400نفر از برگزیدگان را بـه سوی عربستان ودر دانشگاه «الاسلامـیّۀ» مدینۀ منوره طی دوسال دورۀ آموزش مبانی وهابیت وراه مبارزه با فرهنگ شیعه، آنان را بـه شـهر های مختلف تاجیکستان ودیگر کشور های آسیـای مـیانـه اعزام کرده اند. مشابه بـه این کار درون آذر بایجان شوروی نیز انجام گرفته وحتّی اسمانی را کـه همنام ائمـه(ع) بودند، تغیر داده وسپس آنان را به منظور ترویج افکار وهابیت بـه کشور مبدأ اعزام نموده اند.21وی مـی افزاید: «فقط درایّام حجّ سال 1381، ده مـیلیون و685هزار جلد کتاب بـه 20 زبان زندۀ دنیـا، (غالباً بر ضدّ شیعه ) توسط دولت سعودی درون مـیان زائران خانۀ خدا، توزیع شده هست یکی از روحانیون سر شناس شیعه درون منطقه ی قطیف کشور سعودی، درون شب12رجب سال جاری(1382) درون مکّۀ مکرّمـه اظهار داشت:کتاب «للّه ثمّ للتاریخ» کـه ضد شیعه هست رابا کامـیون های بزرگ درون منطقۀ قطیف واحساء درون مـیان شیعیـان بـه رایگان توزیع کرده اند. ».22
7) حلال شمردن اموال مخالفین

وهابیت وقتی با شعار های دینی و جذاب بر مخالفین شان حمله مـی کرد و با فریـاد توحید و مبارزه با مشرکین وبت پرستان هجوم آور مـی شدند درون عمل هم جاذبه ای دلفریب داشت زیرا وقتی کـه وهابیـان درون نجد و خارج از نجد (همچون حجاز ویمن و شام وعراق) وارد پیکار مـی شدند ثروت هر شـهری کـه با قهر و غلبه بر آن دست مـی یـافتند بر مـهاجمـین حلال بود و جزو غنایم بـه حساب مـی آمد اگر مـی توانستند آن را جزو متصرفات واملاک خود قرار مـی دادند و در غیر این صورت بـه غنایمـی کـه بدست آورده بودند اکتفا مـی د.23
8) حمایت وپشتیبانی قدرت های استکباری

از جمله عواملی کـه تأثیر بـه سزایی درون گسترش وتثبیت قدرت فکری وسیـاسی وهابیت داشته، پشتبانی کشورها ی استکباری و قدرتمندی مانند انگلیس وآمریکاست. این دو کشور استعماری درون طول تاریخ پیوسته از وهابیت پشتتیبانی کرده اند واین سیـاست همچنان با نفوذ شدید آمریکایی ها ادامـه دارد، چنانکه بر اساس تاریخ، موضوع ارتباط محمد ابن عبدالوهاب با استعمارگران، ونقش موثرکه دولت برتانیـا به منظور پدید آوردن تفکر وهابیت داشته هست از این ادعا حکایت دارد. دولت انگلیس بـه منظور دستیـابی بـه ذخایر زیر زمـینی و ثروت های کشور های اسلامـی، جلو گیری از گسترش اسلام ناب، گسستن وحدت امت اسلامـی و تضعیف دولتهای اسلامـی بـه فرقه گرایی وفرقه سازی دست زد وجریـان وهابیت را درون بین ممالک اسلامـی را اندازی کرد. اکبر اسدعلی زاده مـی گوید: برتانیـا با تمسک بـه نظریۀ بسیـار خطر ناک و فتنـه انگیز «مذهب علیـه مذهب »، افرد روشن فکر مذهبی رابا حیله های گوناگون،به خود جذب وبا دیکته سیـاست های خویش بـه انـها، اهش را عملی ساخت. درون همـین راستا محمد ابن عبدالوهاب نجدی را پرورش داد واورا بـه ابن سعود سپرد و با پشتیبانی های فراوان از این دو، راه را به منظور گسترش اندیشـه های فرقه وهابیت هموار ساخت. بدین ترتیب، کشور استعمارگر انگلیس با طرح نقشـه های حساب شده درون پیدایش مذهب وهابی و گسترش وتثبیت این طرز تفکر درون مـیان مسلمانان نقش مؤثری ایفا کرد. بعد از تثبیت وهابیت بـه عنوان یک فرقه اسلامـی مورد قبول غرب، آمریکای جنایتکار به منظور چپاول ثروت و منابع نفتی مناطق وهابی نشین، پشتیبانی خودرا از آنـها اعلام کرد. سران وهابی نیز به منظور حفظ مو قعیت سیـاسی، اجتماعی و اقتصادی شان بـه سوی آمریکا دست دراز د 24در کتاب خاطرات مستر همفر25 جاسوس کهنـه کار انگلیس درون کشورهای اسلامـی مـی خوانیم کـه وی با دانستن زبان عربی و فارسی و ترکی و گشت و گذار بـه ترکیـه و عراق و نجد درون پی شخصی بوده کـه بتواند او را وادار بـه ایجاد تفرقه درون جهان اسلام کند که تا پس از تثبیت حضور بریتانیـا درون هند بـه وسیله کمپانی هند شرقی، این سوی دنیـای اسلام یعنی شبه جزیره العرب و اماکن مقدسه را نیز تحت سلطه داشته باشند. او مـی نویسد کـه من گمشده خود را درون محمد بن عبدالوهاب یـافتم زیرا پایبند نبودن او بـه ضوابط مذهبی و روح غرور و خودپسندی و تنفری کـه از علمای عصر خود داشت و استقلال نظرش کـه حتی بـه خلفای چهارگانـه (ابوبکر، عمر، عثمان و امام علی) اهمـیتی نمـی داد و تنـها بـه فهم خودش درون قرآن و سنت اتکا مـی کرد از بارزترین نقاط ضعفی بود کـه مـی توانستم از این راه ها درون او نفوذ کنم.همفر با همکاری زنی کـه او هم جاسوس انگلیس بود و نام مستعار صفیـه را داشت محمد بن عبدالوهاب را بر آن داشتند که تا دعوی خود را آشکارکند و سرانجام آن شد کـه پیروان او دست بـه تخریب اماکن مقدس اسلامـی زدند.26وهابی گری بـه تحریک استعمار انگلیس به منظور تفرقه انداختن درون بین جامعه مسلمـین از هر وسیله ای کمک گرفت درون برخی کشور های اسلامـی نویسندگانی را بـه خدمت مـی گرفتند کـه با آثار و قلم شان به منظور گسترش تفکر وهابیت کار کنند تقریباً از جمله ایران نویسندگان مزدوری را گسیل داشتند کـه در بین مردم ترویج وهابیت کنند. درون ایران بعد از شـهریور 1320 کـه قوای اشغالگر انگلیس وارد ایران شدند تنی چند از روشنفکرنماهای بـه اصطلاح اصلاح طلب دست بـه رواج افکار وهابی زدند کـه از جمله شخصی بـه نام حکمـی زاده بود. او جزوه ای بـه نام اسرار هزارساله نوشت و در آن گزیده افکار وهابی ها را بـه عنوان اندیشـه های خود و ایراد و اعتراض بـه عقاید هزارساله شیعیـان منتشر ساخت کـه امام خمـینی(ره) درون همان ایـام کتاب کشف الاسرار را درون رد آن نوشت و منتشر ساخت و دیگری احمدروی بود کـه در کتاب های خود از جمله کتاب شیعی گری بـه انتشار افکار وهابی ها پرداخت و مرحوم حاج سراج انصاری کتاب «شیعه چه مـی گوید» را درون رد آن نوشت. نقش استکبار درون پرورش جریـان وهابیت بسیـار مـهم و حیـاتی بـه حساب مـی آید زیرا چنانکه اشاره رفت برتانیـا هم دراحداث و تولید تفکر وهابیت فعالیت داشته و اشخاص کار آزموده را بکار مـی گرفته هست و هم درون بقا و استمرار آن از هیچ کمکی فرو گذار نکرده است. درون کتاب های اسلامـی معاصر مـی نویسد: بعد از جنگ جهانی اول درون حال کـه شریف حسین حدود هشت سال حکومت متزلزل و نا پایدار حجاز را اداره مـی کرد ابن سعود امـیر نجد درون کمـین او نشسته بود و متظر فرصت بود و در همـین حال کـه روابط حسنـه ای با انگلیسی ها داشت از طریق یک انگلیسی متظاهر بـه اسلام از آنـها مستمری دریـافت مـی کرد. بعد از آن کـه ابن سعود با کار گردانی اصلی صحنـه یعنی انگلیستان، درصد بر اندازی حکومت شریف حسین بر آمد و به حجاز وطایف و سپس مکه و مدینـه حمله ور شد و تحت تصرف خود درآورد، دولت انگلیس پادشاهی ابن سعود را بر حجاز و سلطنت سعودی ها را بر نجد و حجاز طی پیمان جده درون سال 1937/م اعلام بـه رسمـیت شناخت و در سال 1932/ م کشور عربستان سعودی بـه وجود آمد و منابع عظیم نفت شبه جزیره بـه شرکت های انگلیسی و آمریکایی آمد.27

انگلستان درون تثبیت حکومت سعودی ها و مذهب وهابی نقش بـه سزایی داشته هست و مـی توان گفت کـه بر تانیـای آن زمان چنان درون بین سعودی ها نفوذ داشته هست که هر کجای منطقه را کـه بر تانیـایی ها مـی خواستند سعودی ها داشته باشند تسلیم مـی د و هر کجا را کـه نمـی خواستند بـه آنجا تسلط نداشتند.

همو درون این مورد مـی نویسد:

«در دوره سوم انگلستان کـه در عین حمایت از دولت وهابی ابن سعود بایکپارچگی شبه جزیره عرستان مخالف بود. طبق سیـاست همـیشگی خود هم دولت ابن سعود را تحت حمایت داشت و مانع سقوط آن مـی شد و هم با قیـام های داخلی قبایل و امـیر زادگان دیگر درون عربستان داخلی درون ارتباط بود و جاسوسانی درون مـیا ن آن ها داشت. «کاپیتان لیچمن» یکی از جاسوسان انگلیسی بود کـه با ابن سعود رابطه داشت و از او همایت مـی کرد. بـه این ترتیب ابن سعود که تا مدتّی بعد از جنگ جهانی اول نتوانسته بر امـیر نشین شمار چیره شود ولی با توافق بر تیـانیـا بـه کمک حکومت انگلیسی هند توانست بـه قلمروهای خود درون شرق واقع درون سواحل خلیج فارس و نیز الحسا دست یـابد. همزمان با جنگ جهانی اول کـه ترکیـه عثمانی هم پیمان آلمان شد آلمانـها وارد منطقه شدند و در این زمان انگلیستان با واگذاری «الحسا» - کـه قبلا درون دست عثمانی بود- بـه ابن سعود – هم آنـها را علیـه ترکها و آلمان ها تقویت و تجهیز کرد و هم درون مقابل این حمایت ابن سعود را متحد و همراه خویش درون جنگ کرد. دولت آل سعود نیز طی معاهده قطیف درون دسامبر 1915/م بـه این امر گردن نـهاد ».28

حامد الگار استاد دانشگاه برکلی کالیفرنیـا پیرامون روابط سعودی ها با دولتهای استکباری مـی گوید: اولین ارتباط بین آل سعود وبر تانیـا درون سال 1282/1865 قبل از جنگ جهانی اول اتفاق افتاد کـه با نزدیک شدن جنگ جهانی کمک های اقتصادی و مالی دولت برتانیـا بـه صورت فزاینده ای بـه جیب آل سعود سرازیر مـی شد. اما با شروع جنگ جهانی این پیوند درون حد کمال رسید. درون سال 1333/1915 برتانیـایی ها با عبدالعزیز ابن سعود امـیر وقت سعودی قرار دادی را کـه معمولا با زیر دستان شان کـه به نام «قرارداد دوستی وهمکاری » معروف بود منعقد د. درون حقیقت مایـه اصلی خ دوستی و همکاری بود و بر اساس همـین قرار داد خ همکاری ها که تا سال 1335/1917 امـیران سعودی هر ماه پنج هزار پوند از اربابان شان درون یـافت مـی د که تا در مقابل بـه عنوان مزدور امپراتوری برتانیـا ایفای نقش نماید. اما برتانیـا نیز از باب رضایتمندی نیز مناسب دانست کـه مدال ولقبی بـه قهرمان وهابیگری اعطا کند (در همان زمان ها مدال واعطای لقب دیگری هم بـه عبدالبهاء پسربهاء الله مبدع بهاییگری داد) درون سال های بعد این تشریفات ادامـه یـافت؛ درون سال 1354/1935 عبدالعزیز بن سعود شوالیـه فرقۀ باث(a knight of the order of the Bath) لقب گرفت. درون سال 1407/1984 ملک فهد بـه هنگام دیدار با ملکه الیزابت عکسی گرفتند درون حال کـه ملک فهد نشان برتانیـا با نماد صلیب را بـه گردن داشت. 29 هرچند برخی آورده هست که سیـاست های فکری اولیـه ای جریـان وهابیت توسط کشور برتانیـا تنظیم مـی گردید و بر محمد ابن عبدالوهاب دیکته مـی شد و او هم درون مقابل درون یـافت کمک های اقتصادی ونظامـی تعهد اجرای آن را داده بود. درون کتاب چالش های فکری وسیـاسی وهابیت آمده است: درون سال 1143ه.ق. بعد از باز گشت محمد بن عبدالوهاب بـه نجد، بر اساس یک موافقت نامـه سرّی بین انگلیس محمد ابن عبد الوهاب، اجرای عملی دعوت جدیدی آغاز مـی شود. وظایفی را کـه شیخ محمد کم کم و با پشت گرمـی نظامـی ومالی استعمار حتما انجام مـی داد، بـه وی ابلاغ شد. این وضایف عبارت بودند از:

1.تکفیر مسلمانان و حلال قتل آنان و غارت اموال شان و هتک ناموس و فروختن آنان درون بازار فروشان و ساختن مدانشان و کنیز گرفتن زنان شان.

2.نا بود «کعبه» بـه نام این کـه جزو آثار بت پرستی هست و مانع شدن مردم از حج و تحریک عشایر و قبائل بـه غارت قافله های حجاج و کشتن آنان.

3.کوشش به منظور ایجاد روح نا فرمانی نسبت بـه خلیفه عثمانی؛ تحریک مردم به منظور جنگیدن با او و تجهیز لشکر هایی به منظور این منظور؛ مبارزه با شریف های حجاز با تمام وسائل ممکن و کاستن از نفوذ آ نان.

4. ویران ساختن قبه ها و ضریح ها و اماکن مقدسه و مورد احترام مسلمانان درون مکه ومدینـه و دیگر سر زمـین های اسلامـی بـه نام مبارزه با آثار بت پرستی و شرک و اهانت بـه شخصیت پیـامبر اکرم (صلی الله علیـه وآله) و خلفای او وبزرگان اسلام.

5. ایجاد هرج ومرج و آشوب ترور درون شـهر های اسلامـی بـه هر اندازه کـه بتواند.

6.انتشار قرآنی کـه کم وزیـاد هایی – براساس احادیثی کـه مورد تحریف قرآن رسیده است- درون آن عملی شده باشد.30

 
پی نوشت:
1. موثقی، احمد، های اسلامـی معاصر ازص143-145
2. همان بـه نقل از تاریخ عرب درون قرون جدید؛77و78.
3..همان؛ ص78.
4. اسد علی زاده، اکبر،چالش های فکری و سیـاسی وهابیت، ص 107.
5.فقهی، علی اصغر، وهابیـان، ص235
6. مکارم شیرازی، ناصر،وهابیت بر سر دو راهی، ص 80
7.رضوانی، علی اصغر،وهابیـان را بهتر بشناسیم، ص 26.
8.سبحانی، جعفر، وهابیت مبانی فکری وکارنامـه عملی، ص39
9. کمـیلی، علیرضا، فرهنگ پویـا، فصلنامـه فرهنگی –اجتماعی وسیـاسی، ش 7، اسفند 1386
10.وهابیـان را بهتربشناسیم،ص 25
11.چالش های فکری و سیـاسی وهابیت، ص25.
12.فقیـهی، عای اصغر، وهابیـان، ص234
13.چالش های فکری و سیـاسی وهابیت، ص108
14.فؤاد ابراهیم، شیعیـان عربستان، ص 26.
15.همان.
16.همان، ص25.
17.وهابیـان را بهتر بشناسیم، ص 25.
18.جعفری، عباس،فرهنگ پویـا، فصلنامـه فرهنگی –اجتماعی وسیـاسی، ش 7، اسفند 1386
19.ابراهیمـی، محمد حسین، تحلیل نو بر عقاید وهابیـان، ص 107
20.محمدی آشنانی، علی، شناخت عربستان، ص34.-
21.رضوانی، علی اصغر -سلفی گری، ص197
22.مجلّۀ مـیقات، شمارۀ 43، ص 198، بـه نقل از روزانۀ عکاظ، مورّخ 11/9/81
23.وهابیت مبانی فکری وکارنامـه عملی، ص39
24.چالش های فکری و سیـاسی وهابیت، ص110.
25.مستر همفر یک جاسوس انگلیسی بود کـه در سال 1710مـیلادی از وزارت مستعمرات برتانیـا ماموریت یـافت که تا به کشور های اسلامـی مانند مصر،عراق، ایران، عربستان و ترکیـه بـه همراه چند تن دیگر فرستاده شد که تا نقاط بمنظور تفرقه مـیان مسلمـین نقاط ضعف و قوت مسلمـین را شنسایی و برای کشور انگلیستان جاسوسی نماید. وی درون مأموریت های مختلف به منظور اجرای برنامـه هایش تلاش مـی کرد که تا سر انجام محمد ابن عبدالوهاب ط او مـی شود و به عنوان یک فرد مسلمان او را ساخته و پرداخته و در ترویج تفکر فرقه وهابیت و اختلاف بین مسلمـین نـهایت تلاش وهمکاری را نمود و اه کشور انگلیس را پیـاده نمود.
26.مستر همفر، خاطرات مسترهمفر، ص54.
27.های اسلامـی معاصر، ص155.
28.همان ص153
29. الگار، حامد، وهابیگری، ترجمـه احمد نمایی، ص39.
30.چالش های فکری وسیـاسی وهابیت، ص23

منبع: سایت راسخون




[عوامل مؤثر درون تبلیغ وهابیّت(1) - مقالات - مقالات - مرکز ... تبلیغ وهابیت در آسیای مرکزی در پوشش فعالیت اقتصادی نفوذ گسترده سعودی ها در منطقه]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Thu, 16 Aug 2018 04:38:00 +0000



خطر اصلی علیه انقلاب اسلامی از ناحیه ضد انقلابی های تشکیلاتی است

خطر گروه‌های تکفیری علیـه اسلام و مسلمانان - مقالات ...

تکفیر خطرناکترین پدیده امت اسلام هست که از خوارج آغاز شد. خطر اصلی علیه انقلاب اسلامی از ناحیه ضد انقلابی های تشکیلاتی است که تا جایی کـه در عصر عباسی به منظور سرگرم مردم اختلاف‌ها تشدید شد. خطر اصلی علیه انقلاب اسلامی از ناحیه ضد انقلابی های تشکیلاتی است بعدها احمدبن حنبل و ابن تیمـیه و ابن عبدالوهاب سه ضلع مثلثی شدند کـه با استفاده از اختلاف امت بـه این پدیده دامن زدند. بنابراین پدیده تکفیر سه مرحله طی کرده و اکنون درون مرحله چهارم قرار دارد.

نویسنده: خطر اصلی علیه انقلاب اسلامی از ناحیه ضد انقلابی های تشکیلاتی است عبدالمجید عمار (1)

چکیده:

تکفیر خطرناکترین پدیده امت اسلام هست که از خوارج آغاز و منجر بـه تفرقه امت اسلام شد. که تا جایی کـه در عصر عباسی به منظور سرگرم مردم اختلاف‌ها تشدید شد. بعدها احمدبن حنبل و ابن تیمـیه و ابن عبدالوهاب سه ضلع مثلثی شدند کـه با استفاده از اختلاف امت بـه این پدیده دامن زدند. بنابراین پدیده تکفیر سه مرحله طی کرده و اکنون درون مرحله چهارم قرار دارد.

أ- مرحله خوارج

ب- مرحله بروز مذاهب فقهیـه و جنگ کلامـی و عقیدتی

ج- مرحله ابن تیمـیه و ابن عبدالوهاب

در حال حاضر گروههای زیـادی وجود دارد کـه مـی‌توان بـه عنوان گروههای تکفیری مورد بحث قرار داد. به منظور مقابله با این جریـان لازم هست مجامع علمـی درون مـیان علمای مسلمان تشکیل داد که تا ضوابط مشترک را استخراج کرده و کافر و مسلمان را از هم مشخص کنند. همچنین با نوشتن کتابچه و تأسیس شبکه ‌ای و شبکه‌های اجتماعی و کنفرانس و کارگروه بـه مقابله با این خطر همت گماشت.

مبالغه نیست اگر بگوییم کـه جریـان‌های تکفیری خطرناک‌ترین پدیده‌هایی‌اند کـه امت اسلام بـه خود دیده است. پدیده تکفیر بذرهای فتنـه خود را درون مـیان امت اسلامـی فرو مـی‌پاشد و وحدت آن‌ها را بـه شدت تهدید مـی‌کند.

خوارج اولین گروهی بودند کـه شرارت تکفیر را درون حادثه‌ی حکمـیت، خطر اصلی علیه انقلاب اسلامی از ناحیه ضد انقلابی های تشکیلاتی است با خروج بر امام علی بن ابیطالب درون جنگ صفین آغاز د. بعدها تقسیم مذاهب فقهی و کلامـی درون زمان دو دولت امویـان و عباسیـان، بر این شرارت، مشروعیت بخشیدند بـه حدی کـه امور مسیر واقعی خود خارج شد که تا این کـه به احمدبن حنبل و تابعینش رسید و بعد از آن هم بـه ابن تیمـیه و ابن عبدالوهاب.

بی‌تردید مـی‌توان گفت کـه سه ضلعی تکفیر درون عصر متأخر، بر مثلثِ ابن حنبل، ابن تیمـیه و ابن عبدالوهاب استوار بوده است.

در روزگار محمدبن عبدالوهاب، فضا به منظور جا انداختن نظریـه وهابیت کـه انکار شدیدی بر عقاید اهل سنت قبل از شیعه داشت، فراهم آمد.

خطرات کنونی

با کمال تأسف درون عصر کنونی شاهدیم کـه تکفیر رشد پیدا کرده و همـه ضوابط را بر هم ریخته، بـه طوری کـه هر شخصی درون هر مکانی بـه خودشان حق مـی‌دهد عنان کینـه و غضبش را رها کند و همـه احکام را بر مردم جاری نماید. با حکمـی کـه منتهی بـه کفر نمـی‌شود یـا احکامـی کـه با آن فرد کافر نمـی‌شود.

و با تأسف درون ده ساله اخیر، برخی حکومت‌ها با پشتیبانی مالی از گروه‌های تکفیری بـه اشاعه این بلای خانمان‌سوز کمک مـی‌‎کنند.

مراحل پدیده تکفیر

ما درصدد بررسی حرکت تکفیری خوارج نیستیم، اما درون مورد نقطه شروع تکفیر حتما گفت که، آنچه عباسیـان انجام دادند درون روشن آتش اختلاف درون مسائل اعتقادی مثل نظریـه خلق قرآن، که تا صفات خدا و غیر آن‌ها رسیدن بـه حملات تکفیری بین مذاهب کلامـی و ... درون ایجاد گروه‌های تکفیری و بازگشت بـه سلف، بسیـار مـهم بوده. سلطه‌ی سیـاسی ماقبل درون دستگیری بزرگان بنی امـیّه یـا محاصره آنان یـا مواجهه با حرکات متمردانـه دیگر درون شـهرها بود.

به عبارت دیگر، سلطه‌های حکومتی بـه خاطر ایجاد تفرقه بود مثل مشغول مردم بـه اولویت‌هایی کـه فعلاً لزومـی ندارد و دور نگه داشتن مردم از مسائل مبتلابه جامعه و این سیـاست بر قاعده‌ی تفرقه بینداز و حکومت کن استوار است.

شاید حالت نفرت و دوری بین عامـه مردم و اینکه اختلافات فقهی آنـها را بـه هر شکلی بی‌نیـاز نمـی‌کند بخاطرِ این باشد کـه اختلاف عقیدتی که تا حد تکفیر ممکن نیست التیـام بیـابد بعد از جراحت تکفیر.

پدیده تکفیر درون سه مرحله طی شد:

أ- مرحله اول: ظهور خوارج؛

ب- مرحله دوم: بروز مذاهب فقهیـه و جنگ کلامـی و عقیدتی؛

ج- مرحله سوم: ظهور ابن تیمـیه و ابن عبدالوهاب کـه به فرقه وهابیت منجر شد.

و ما اکنون ما درون آستانـه‌ی مرحله چهارم این پدیده‌ی شوم هستیم کـه خطرناک‌ترین آنـها نیز مـی‌باشد. بحث ما درباره تاریخ پدیده تکفیر نیست بلکه درباره رشد و نمو آن است. هم‌چنین درصدد محاکمـه پیشینیـان هم نیستیم و فقط مـی‌خواهیم تکفیر کنونی را، به منظور حفظ خون و حیـات مردم و امت اسلامـی درمان کنیم.

در برابر پدیده تکفیر، قیـام‌هایی درون مراحل متعدد بروز کرد و رشد کرد حس یگانگی با سرعت زیـاد درون هنگام نـهضت‌های اسلامـی.

ولی با تأسف بعضی از همان قیـام‌ها سنگر امنی به منظور رشد پدیده تکفیر درون آن موقعیت و زمان شد.

و این شبیـه این هست کهی قاتل خود را پرورش دهد. (مخصوصاً بعد از جدایی و انشقاق) کـه این پرورش درون اواسط انقلابها رخ مـی‌دهد و از سیـاستهای انقلاب بوجود مـی‌آید. که تا اینکه مـی‌رسیم بـه دولتهای متعدد داخل یک کشور بطوریکه هر امـیر و رئیسی ضوابط و برنامـه‌های موردنظر خود را بـه اجرا مـی‌گذارد و سیـاست‌ها و اولویت‌ها و دادگاه‌های خود را مستقر مـی‌کند. از آن جمله شرایط تکفیر و ارتباط آن با مذاهب یـا هموطنان و انسان‌ها.

ریشـه‌ها و شاخه‌های گروه‌های تکفیری

- تکفیری‌ها از مـیان گروه‌های سلفی سربرآوردند؛ همان گروه‌هایی کـه اندیشـه آنان بر خروج ا قبلی استوار بود، بـه شاخه‌های دیگر خلاصه‌وار مـی‌توان این‌گونـه اشاره کرد:

- حرکات برخاسته از داخل کشور مصر و تحت تأثیر گروه‌های اخوانی؛

- انشقاق‌‎هایی کـه در ‌های اسلامـی درون مناطق مختلف صورت گرفت؛

- دولت‌های تکفیری موجود (لیبی، عراق، سوریـه و ...) و نیز شبه دولت‌های النصره و داعش.

بدون شک این حرکت‌ها و انقلاب‌ها بـه اجتهادهای سابق بازمـی‌گردد. ولی کینـه کور و اختلافات سیـاسی دست تکفیری‌ها را بـه بالاترین نحو باز کرده هست به طوری کـه خطر بر همـه پیکره و آحاد ملت رسیده است.

هیچ حرکت تکفیری‌ها را اسلامـی و منطبق با تعالیم قرآن نمـی‌داند، با هیچ یک از معیـارهای اسلامـی همخوانی ندارد.

راه‌حل‌ها

هر انسان مسلمان و دردمندی با مشاهده حرکت‌های غیرانسانی و اسلامـی گروه‌های تکفیری بـه این فکر مـی‌افتد کـه برای مقابله با آنان و درمان این زخم بزرگی کـه بر پیکره اسلام افتاده هست چه حتما کرد؟ چگونـه کـه برای مقابله با آنان و درمان این زخم بزرگی کـه بر پیکره اسلام افتاده هست چه حتما کرد؟ چگونـه مـی‌توان از پیشرفت این غده سرطانی جلوگیری کرد؟ درون این جا اجمالاً چند راه حل را بیـان مـی‌کنیم:

1- راه‌اندازی مجامع علمـی مشترک بین علمای مسلمان به منظور پررنگ نقش خود، از سوی مراجعی کـه مردم بـه آن‌ها اعتماد دارند.

- تدوین ضوابط مشترک و دقیق کـه از کتاب و سنت استخراج شده است.

- مشخص هویت فرد مسلمان و آنان کـه خارج از اسلام هستند و تعامل با انسان‌های دیگر.

2- نوشتن کتاب‌ها و جزوه‌هایی حاوی نظریـات فقهی مراجع شیعه و سنی به منظور رویـارویی با پدیده تکفیر و قتل‌های بدون دلیل.

3- تأسیس شبکه‌های ‌ای بی‌طرف، زیرنظر نخبه‌های علمـی و علما به منظور مردم با فرهنگ اصیل اسلامـی.

4- استفاده از شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های پیشرفته الکترونیکی بـه منظور انتشار روح اتحاد و جنگ با گروه‌های تکفیری

5- تشکیل کارگروه به منظور این کنفرانس و تأسیس کارگروه‌های بعدی درون همـه کشورها به منظور حل مشکلات و پیگیری هرکسی کـه برای امت اسلامـی قصد بدی دارد.

6- تأسیس کارگروه به منظور تعیین اولویت‌های کاری جامعه و اعمالی کـه امت حتما انجام دهند.

پی‌نوشت‌ها:

1. از علمای برجسته مذهبی و سیـاسی با نفوذ- لبنان

منبع: گروه نویسندگان؛، مجموعه مقالات کنگره جهانی جریـان‌های افراطی و تکفیری از دیدگاه اسلام، قم: انتشارات دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیـه السلام)، چاپ اوّل، (1393).




[خطر گروه‌های تکفیری علیـه اسلام و مسلمانان - مقالات ... خطر اصلی علیه انقلاب اسلامی از ناحیه ضد انقلابی های تشکیلاتی است]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Sun, 12 Aug 2018 23:12:00 +0000



خط تشکیل دولت در اسلام براساس وحی است طاغوت ستیزی محور سیره ائمه ع است

توسل درون سیره پیـامبر اکرم (صلی الله علیـه و آله) - مقالات ...

توسل یکی از موضوعات مـهم اعتقادی هست که همواره مورد اختلاف اندیشمندان فِرق اسلامـی بوده است. خط تشکیل دولت در اسلام براساس وحی است طاغوت ستیزی محور سیره ائمه ع است این نوشتار بـه روش توصیفی ـ تحلیلی بـه بررسی توسل درون سیره حضرت رسول گرامـی اسلام (ص) مـی پردازد و بر آن هست که با تکیـه بر منابع اهل سنّت این موضوع را درون زندگی آن حضرت مورد کاوش قرآنی، خط تشکیل دولت در اسلام براساس وحی است طاغوت ستیزی محور سیره ائمه ع است روایی و تاریخی قرار دهد.

نويسنده : خط تشکیل دولت در اسلام براساس وحی است طاغوت ستیزی محور سیره ائمه ع است سید عباس
توسل یکی از موضوعات مـهم اعتقادی هست که همواره مورد اختلاف اندیشمندان فِرق اسلامـی بوده است. خط تشکیل دولت در اسلام براساس وحی است طاغوت ستیزی محور سیره ائمه ع است این نوشتار بـه روش توصیفی ـ تحلیلی بـه بررسی توسل درون سیره حضرت رسول گرامـی اسلام (ص) مـی پردازد و بر آن هست که با تکیـه بر منابع اهل سنّت این موضوع را درون زندگی آن حضرت مورد کاوش قرآنی، روایی و تاریخی قرار دهد.

مقدمـه

همـه فرق اسلامـی بر عدم جواز توسل بـه بت ها،[1] طاغوت[2] و توسل بـه نحو استقلالی بـه غیر خداوند[3] متفق اند. از طرف دیگر، بر جواز توسل[4] درون موارد ذیل اشتراک نظر دارند:

1. توسل بـه خدا بـه ذات و اسماء و صفاتش؛[5]

2. توسل بـه طاعت و ایمان؛[6]

3. توسل بـه دعای فرد صالح؛[7]

4. توسل بـه قرآن کریم؛[8]

5. توسل بـه آثار پیـامبر درون زمان حیـات؛[9]

6. توسل بـه پیـامبر درون روز قیـامت؛[10]

7. توسل بـه ذات پیـامبر قبل از بـه دنیـا آمدن؛[11]

8. توسل بـه انبیـا و اولیـا درون حیـاتشان.[12]

اما وهابیت ـ بر خلاف همـه فرق اسلامـی ـ جواز توسل را درون سه نوع اول منحصر مـی کنند و غیر آن را مشروع نمـی دانند، اما البانی، از بزرگان سلفی، ناچار بـه اعتراف مـی شود و اذعان مـی کند:

توسل درون غیر سه نوع نخست، مورد اختلاف است؛ زیرا برخی ائمـه مانند احمد بن حنبل فقط توسل بـه رسول خدا (ص) را جایز نمـی دانند. همچنین شوکانی توسل بـه رسول خدا (ص) و غیر آن حضرت از پیـامبران و صالحین را جایز مـی داند.[13]

بنابراین اختلاف درون جواز یـا عدم جواز باقی انواع توسلات، بین وهابیت (سلفیـه) و دیگر فِرق مسلمـین است.[14]
نمونـه ها

با توجه بـه محدوده پژوهشی این تحقیق، فقط توسل درون سیره پیـامبر اکرم (ص) را با تأکید بر منابع روایی اهل سنّت بررسی خواهیم کرد و نشان خواهیم داد کـه توسل درون سیره پیـامبر وجود داشته و امری مشروع شمرده مـی شده است.
1. توسل پیـامبر اکرم (ص) بـه پیـامبران

هنگامـی کـه فاطمـه بنت اسد از دنیـا رفت، حضرت علی (ع) خدمت حضرت رسول (ص) آمد و عرضه داشت کـه مادرم از دنیـا رفت. رسول خدا (ص) فرمودند: (إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیـهِ رَاجِعونَ). بعد دستور فرمودند کـه لباس آن حضرت را از زیر کفن بر تن حضرت فاطمـه بنت اسد بپوشانند و آن حضرت بعد از غسل و کفن درون تشییع جنازه آن مخدره شرکت د و چهار طرف تابوت آن حضرت را گرفتند و هنگامـی کـه مـی خواستند ایشان را وارد قبر کنند، ابتدا پیـامبر اسلام وارد قبر شده و در آن خوابیدند و بیرون آمدند.[15] سپس فرمودند:

اللَّهُ الَّذِی یحْیی وَ یمِیتُ وَ هُوَ حَی لَا یمُوتُ اغْفِرْ لِأُمِّی فَاطِمَةَ بِنْتِ أَسَدٍ وَ لَقِّنْهَا حُجَّتَهَا وَ وَسِّعْ عَلَیـهَا مَدْخَلَهَا بِحَقِّ نَبِیک مُحَمَّدٍ وَ الْأَنْبِیـاءِ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِی فَإِنَّک أَرْحَمُ الرَّاحِمِین؛ [16]

خداوند زنده مـی کند و مـی مـیراند و زنده هست و نمـی مـیرد. خدایـا، مادرم فاطمـه بنت اسد را بیـامرز و جایگاه او را وسیع گردان، بـه حق پیـامبرت و به حق پیـامبران پیش از من، کـه تو رحم کننده ترین رحم کنندگانی.

اما این رفتار پیـامبر (ص) به منظور عده ای از صحابه سؤالی را بـه وجود آورد:

فَقَالُوا: یـا رَسُولَ اللَّهِ، مَا رَأَینَاک صَنَعْتَ مَا صَنَعْتَ بِهَذِهِ؟ فَقَالَ: إِنَّهُ لَمْ یکنْ أَحَدٌ بَعْدَ أَبِی طَالِبٍ أَبَرَّ بِی مِنْهَا وَ إِنَّمَا أَلْبَسْتُهَا قَمِیصِی لِتَکتَسِی مِنْ حُلَلِ الْجَنَّةِ، وَ اضْطَجَعْتُ مَعَهَا لِیـهَوَّنَ عَلَیـهَا؛[17]

بعد از این کارها، از حضرت رسول (ص) سؤال شد: ای رسول خدا (ص)، این چه کاری بود کـه شما درباره فاطمـه بنت اسد انجام دادید؟ فرمود: هیچ بعد از ابو طالب (ع) بـه اندازه او به منظور من نیکوکار نبود. همانا جامـه ام را بر او پوشاندم که تا از جامـه های بهشتی بپوشد و در جای وی خوابیدم که تا جایگاهش درون قبر بر وی آسان گردد.[18]

در این روایت، پیـامبر اکرم (ص) خود و انبیـای گذشته را وسیله قرار داده است. از این سیره پیـامبر اکرم (ص) فهمـیده مـی شود کـه انبیـا درون عالم برزخ زنده اند و مـی توان بـه آنان توسل جست.
2. بوسیدن و استلام حجر الاسود و رکن یمانی

در منابع معتبر روایی شیعه[19] و سنی[20] بـه سیره پیـامبر اکرم (ص) درون استلام و بوسیدن حجر الاسود و همچنین استلام و بوسیدن رکن یمانی اشاره شده هست که اگر چنین عملی مخالف با توحید بود، بـه صورت حتمـی پیـامبر گرامـی اسلام (ص) بـه چنین کاری مبادرت نمـی ورزیدند؛ چنان کـه بخاری درون صحیح خود مـی گوید: مردی از عبداللّه بن عمر درباره استلام حجر پرسید و او درون پاسخ گفت: «پیـامبر را دیدم کـه حجر الاسود را استلام مـی کرد و مـی بوسید».[21] این روایت تصریح مـی کند کـه پیـامبر اکرم (ص) بـه استلام و بوسیدن حجر الاسود مبادرت ورزیده اند. البته روشن هست که بوسیدن و استلام حجر الاسود را با نگاهی توحیدی مـی­توان توجیـه کرد.
3. توسل پیـامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) بـه یکدیگر

سیره پیـامبر اکرم (ص) درون توسل جستن بـه اشخاص نیز جاری بوده است. عبدالله بن مسعود نقل مـی کند:

روزی بـه رسول خدا عرضه داشتم: یـا رسول الله، حق را بـه من نشان بده که تا آن را ببینم. پیـامبر اکرم فرمودند: یـا اباعبدالله (کنیـه ابن مسعود)، داخل اتاق اندرونی شو. بعد من داخل شدم، دیدم علی بن ابی طالب نماز مـی خواند و در نماز مـی گوید: پروردگارا، بـه حق محمد بنده تو، بیـامرز گناهکاران شیعه مرا. بعد بیرون آمدم که تا به رسول خدا رسیدم بعد دیدم او نیز مشغول نماز هست و درون رکوع و سجود نماز مـی گوید: پروردگارا، بـه حق علی، بنده تو، گناهکاران امت مرا بیـامرز. ابن مسعود مـی گوید: جزع و بی تابی بزرگی مرا فرا گرفت. بعد رسول خدا نمازش را مختصر کرد و فرمود: یـابن مسعود، آیـا بعد از ایمان، کافر شدی؟ عرض کردم: نـه، هرگز یـا رسول خدا؛ ولی علی را دیدم کـه از خدا درخواست مـی کرد و شما را واسطه پیش خدا قرار مـی داد و شما از خدا درخواست مـی کردید بـه واسطه علی. متحیرم کدام یک از شما پیش خدای عزوجل افضل هستید! پیـامبر فرمودند: بدان کـه خداوند من و علی را از نور عظمتش خلق کرد.... [22]

این روایت نیز تصریح درون توسل پیـامبر اکرم (ص) بـه شخص دیگری دارد.

در روایتی دیگر خود وجود مبارک حضرت علی (ع) نقل کرده اند:

عن علی (ع) انـه قال: کنت من رسول اللّه کالعضد من المنکب و کالذراع من العضد، ربانی صغیراً و آخانی کبیراً، سألته مرة أن یدعو لی بالمغفرة. فقام فصلی، فلما رفع یدیـه سمعته یقول: اللهم بحق علی عندک اغفر لعلی. فقلت: یـا رسول اللّه، ما هذا؟ فقال: أو احد أکرم منک علیـه، فاستشفع بـه إلیـه؛[23]

حضرت علی (ع) نقل کرده است: نسبت من بـه رسول خدا (ص) مانند بازو بـه شانـه و ذراع بـه بازو هست (کنایـه از همراهی و کمک رسانی است). درون حالی کـه کودک بودم، مرا تربیت کرد و رشدم داد و در بزرگ­سالی مرا بـه برادری برگزید. یک مرتبه از آن حضرت خواستم کـه برایم طلب مغفرت کند. بعد به نماز ایستاد و هنگامـی کـه دست هایش را (برای دعا) بلند کرد، شنیدم کـه مـی گوید: خدایـا، بـه حق منزلت علی درون نزدت، علی را ببخش! بعد گفتم: یـا رسول الله، این چه نوع درخواستی است؟ بعد فرمود: آیـای از تو گرامـی تر نزد خداوند است؟ بعد برای تو طلب شفاعت کردم بـه واسطه جایگاهت (نزد خدای تعالی).

این روایت نیز تصریح دارد کـه حضرت پیـامبر اکرم (ص) واسطه به منظور توسل قرار گرفته است. اگر چنین درخواستی درست نبود، نباید آن حضرت چنین متوسل مـی شد.
4. توسل بـه دعای مؤمن از دیدگاه پیـامبر (ص)

قرآن کریم علاوه بر دعای فرشتگان به منظور مؤمنین،[24] از دعای مؤمن درون حق مؤمن دیگر نیز خبر مـی دهد.[25] پیـامبر اکرم (ص) نیز از امت اسلامـی خواسته هست که به منظور برادران دینی خود دعا کنند؛ چنان کـه عبدالله بن عمرو بن عاص مـی گوید: از پیـامبر اکرم (ص) شنیدم کـه فرمود:

سَلُوا [لِی ] الْوَسِیلَةَ فَإِنَّهَا مَنْزِلَةٌ فِی الْجَنَّةِ لَا تَنْبَغِی أَنْ تَکونَ [إِلَّا] لِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَ أَنَا أَرْجُو أَنْ أَکونَ أَنَا هُوَ. فَمَنْ سَأَلَ لِی الْوَسِیلَةَ حَلَّتْ لَهُ الشَّفَاعَة؛[26]

برای من از خدا وسیله بخواهید و آن مقامـی هست در بهشت کـه جز به منظور یکی از بندگان خدا شایسته نیست و امـیدوارم کـه من همان باشم. هر به منظور من چنین مقامـی بخواهد، شفاعت من بر او حلال مـی گردد.

در روایت دیگری رسول خدا (ص) توسل بـه اویس قرنی را بـه اصحاب خویش سفارش مـی کند:

إنّ رجلاً من أهل الیمن یقدم علیکم یقال له أُوَیس. فمن لقیـه منکم فلیأمره فلیستغفر لکم؛[27]

مردی از اهل یمن بـه سوی شما خواهد آمد کـه او را اویس خوانند. هر از شما او را ملاقات کرد، از او درخواست استغفار کند.
5. توسل بـه سائلین از درگاه الهی و واسطه قرارآنان

تقرب جویی بـه درگاه الهی یکی از ویژگی های اساسی اهل ایمان هست که خود این عمل با صفای باطنی سائلین از درگاه الهی جایگاهی به منظور آنان ایجاد مـی کند کـه مـی توانند واسطه فیض الهی نیز قرار بگیرند. از ابوسعید خدری نقل شده هست که پیـامبر اکرم (ص) فرمودند:

من خرج من بیته إلی الصلاة فقال: اللّهمّ إنّی أسألک بحقّ السائلین علیک وأسألک بحق ممشای هذا، فإنّی لم أخرج أشراً ولا بطراً ولا ریـاءً ولا سُمعة إنما خرجت اتّقاء سخطک وابتغاء مرضاتک أن تعیذنی من النار وأن تغفر ذنوبی إنّه لا یغفر الذنوب إلاّ أنت، إلاّ أقبل الله علیـه بوجهه واستغفر له سبعون ألف ملک؛[28]

عطیـه از ابی سعید خدری نقل کرده هست که هر بـه عزم نماز درون مسجد از خانـه خود بیرون آید و این دعا را بخواند، رحمت خدا بـه او روی مـی آورد و هفتاد هزار فرشته به منظور او طلب آمرزش مـی کنند و آن دعا این است: خدایـا، من از تو درخواست مـی کنم بـه حقی کـه سائلین بر تو دارند و از تو درخواست مـی کنم بـه حق محل راه رفتنم، من به منظور خوش­گذرانی یـا ریـا از خانـه بیرون نیـامده ام، بلکه خانـه را ترک گفتم به منظور دوری از خشم تو وب رضایت تو، از تو مـی خواهم مرا از آتش نجاتم دهی و گناهانم را ببخشی؛ زیرا گناهان را جز توی نمـی بخشد.

در این حدیث پیـامبر گرامـی (ص) بـه مردم یـاد مـی دهد کـه به هنگام درخواست حاجت از خداوند، بـه سائلان از درگاه ربوبی کـه همان صالحان و اولیـای الهی اند، توسل بجویند و آنـها را واسطه قرار بدهند.[29]
6. توسل حضرت آدم (ص) بـه پیـامبر اسلام (ص)

از روایـات متعدد دانسته مـی شود کـه شروع توسل بـه پیـامبر اعظم (ص) از زمان حضرت آدم (ع) بوده است. درون روایـات زیـادی از حضرت پیـامبر (ص) بـه این موضوع تصریح شده[30] است؛ از جمله آن حضرت فرموده:

هنگامـی کـه آدم دچار آن لغزش گردید، عرض کرد: پروردگارا، از تو مـی خواهم کـه به حق محمد و آل محمد مرا ببخشی. خداوند سبحان فرمود: ای آدم، تو محمد را چگونـه شناختی؛ درحالی کـه من هنوز او را نیـافریده ام؟ عرض کرد: پروردگارا، هنگامـی کـه مرا بـه دست قدرت خود آفریدی و از روح خودت درون من دمـیدی، سر کـه برداشتم، دیدم بر ستون های عرش نوشته شده: «لا الهَ الاّ الله محمدٌ رسولُ الله». بعد دانستم کـه تو نامـی جز محبوب ترین آفریده ات را کنار نام خود قرار نمـی دهی. خداوند فرمود: ای آدم، راست گفتی. او محبوب ترین آفریده های من است. مرا بـه حق او بخوان کـه تو را بخشیدم و اگر محمد نبود، تو را نمـی آف.[31]

طبرانی نیز این حدیث را درون کتاب خود آورده و بر آن افزوده: «إِنَّهُ آخِرُ النَّبِیینَ مِنْ ذُرِّیتِک؛ او آخرین پیـامبر از نسل تو است».[32] سُبکی بعد از ذکر این حدیث مـی نویسد: «این حدیث با این سند قوی و تصحیح حاکم بـه ابن تیمـیه نرسیده، و الاّ هرگز (جواز توسل را) تکذیب نمـی کرد و یـا دست کم جواب حاکم را مـی داد».[33]

از طرف دیگر، روایـات فراوانی نیز درون ذیل آیة شریفة (فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَّبِّهِ کلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیـهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)؛[34] «سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریـافت داشت (و با آنـها توبه کرد.) و خداوند توبه او را پذیرفت؛ چرا کـه خداوند توبه پذیر و مـهربان است»، نقل شده هست که آن کلمات، اهلاء (محمد، علی، فاطمـه، حسن و حسین (ع)) بودند[35] چنان کـه در روایتی ابن عباس از حضرت رسول اکرم (ص) نقل مـی کند: «از پیـامبر اکرم (ص) درباره کلماتی کـه آدم از پروردگار دریـافت کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت، پرسیدم. فرمود: بـه حق محمد و علی و فاطمـه و حسن و حسین (ع) درخواست کرد کـه توبه او را بپذیرد و توبه اش پذیرفته شد».[36]

اگر بـه دقت درون این روایـات نگریسته شود، دانسته خواهد شد کـه توسل جستن درون فطرت انسان بوده و در غیر این صورت، آدم کـه تازه خلق شده است، چگونـه فهمـیده کـه اگر با واسطه قرار محمد و آل وی (ع) استغفار کند، توبه اش پذیرفته مـی شود؟
7. توسل اصحاب بـه دعای پیـامبر اکرم (ص)

تاریخ گواه این موضوع هست که اصحاب رسول خدا (ص) درون مواقع نیـاز، گرفتاری و سختی نزد رسول خدا (ص) مـی آمدند و ایشان را واسطه قرار مـی دادند که تا خداوند بـه دعاهای ایشان جامـه اجابت بپوشاند. به منظور روشن تر شدن موضوع بـه برخی از این موارد اشاره ای کوتاه مـی­کنیم.
الف) توسل بـه دعای پیـامبر اکرم (ص) به منظور رفع قحطی

در دو کتاب مـهم اهل سنّت، روایتی از انس بن مالک نقل شده هست که متوسل شدن مردم را بـه پیـامبر اکرم (ص) نشان مـی دهد:

أنّ رجلاً دخل المسجد یوم الجمعة و رسول الله (ص) قائم یخطب. فاستقبل رسولَ الله (ص) قائماً فقال: یـا رسول الله، هلَکتِ الاَموالُ و انقَطعَت السُّبُل، فادعُ لنا الله تعالی یغیثنا فرفع رسول الله (ص)یدیـه ثمَّ قال: «اللّهم أغثنا، اللّهم أغثنا» فطلعت من ورائه سحابة مثل الترس، فلمّا توسّطت السماء انتشرت، ثمَّ أمطرت قال: فلا والله ما رأینا الشمس سبتاً؛[37]

از انس بن مالک روایت شده است: مردی درون روز جمعه وارد مسجد شد درحالی­که رسول خدا (ص) ایستاده خطبه مـی خواند. بعد آن شخص درون مقابل رسول خدا (ص) ایستاد و عرض کرد: ای رسول خدا (ص)، چهارپایـان هلاک و راه ها بسته شدند. از خداوند بخواه کـه برای ما باران بفرستد. پیـامبر اکرم (ص) دستان مبارک خودشان را بلند د و به درگاه خدا عرض د: ای خدا، بـه فریـادمان برس، ای خدا، بـه فریـادمان برس! انس مـی گوید: بعد کوه مانند سپر، قطعه ابری ظاهر شد و وقتی بـه وسط آسمان رسید، منتشر شد و باران شروع شد. قسم بـه خدا، ما درون آسمان که تا شش روز آفتاب ندیدیم.

این روایت بـه روشنی حاجت خواهی مردم را از پیـامبر اکرم (ص) مـی رساند کـه برای رسیدن بـه حوائج شان از آن حضرت خواستند کـه واسطه شود.

التجا بـه دعای پیـامبر (ص) نـه تنـها درون دوران رسالت ایشان بوده است، بلکه درون کودکی ایشان نیز جریـان داشته است. روایتی درون فتح الباری نقل شده هست که حاکی از این موضوع است. درون ایـام قحطی مردم مکه سراغ ابوطالب آمدند و از ایشان خواستند کـه برای پایـان بـه قحطی دعا کند.[38] ابوطالب همراه پیـامبر (ص)، درحالی­ کـه ایشان خردسال بودند، کنار کعبه آمدند و از خداوند متعال درخواست باران د:

اخرج ابن عساکر عن أبی عرفة قال: قدمت مکة و هم فی قحط. فقالت قریش: یـا اباطالب، اقحط الوادی و اجدب العیـال فهلم فاستسق. فخرج أبوطالب و معه غلام یعنی النبی (ص) کأنـه شمس دجی تجلت عن سحابة قتماء و حوله اغیلمة فأخذه أبوطالب فألصق ظهره بالکعبة و لاذ إلی الغلام و ما فی السماء قذغة فأقبل السحاب من هاهنا و هاهنا و اغدق و اغدودق و انفجر له الوادی و اخصب النادی و البادی؛[39]

ابن عساکر از ابی عرفه نقل مـی کند: من بـه مکه رفتم و آنجا قحطی بود. بعد قریش گفتند: ای ابوطالب، زمـین قحطی زده و عیـال گرسنـه شدند. بعد برای طلب باران حرکت کنید. بعد ابوطالب همراه پسری (پیـامبر اکرم (ص)) مثل خورشید نورانی کـه نورش از ابرها خارج شده و عبایی بر دوش داشت، بیرون آمد. ابوطالب او را گرفت و پشت بچه را بـه کعبه چسبانید و پیش آن پسر (پیـامبر) التجا کرد؛ درحالی کـه در آسمان ابری نبود. درون این هنگام از همـه طرف ابرها آمدند و باران بسیـاری بارید و زمـین سیراب و حاصل­خیز شد و کویر سرسبز شد.

با توجه بـه روایت قبلی، برخی از اصحاب بـه شعر معروفی کـه ابوطالب درباره پیـامبر اکرم (ص) سروده هست و متضمن مفهوم توسل بـه حضرتش به منظور طلب باران است، متوسل مـی شدند. منابع معتبر اهل سنّت بـه توسل جستن عبدالله بن عمر بـه رسول خدا (ص) با خواندن این شعر اشاره کرده اند.[40] و آن شعر چنین است: «وأبیض یستسقی الغمام بوجهه. .. ثمال الیتامـی عصمةٌ للأرامل؛[41]ی کـه سفیدروی و نورانی هست که بـه برکت روی وی از ابر طلب باران مـی شود و او پناه و فریـاد رس یتیمان و نگهدارنده و سرپرست ضعیفان و بیوه زنان است».

هرچند برخی دیگر از صحابی با سرودن اشعار، توسل خود را درون محضر حضرت رسول (ص) نشان مـی دادند و حضرتش نیز تفقد مـی­د و آنان را از این کار باز نمـی داشتند[42] و به حاجت های ایشان رسیدگی مـی د.

طبق روایـات پیـامبر اکرم (ص) بار دیگر به منظور مردم طلب باران کرد و باران سراسر مکه و اطراف آن را گرفت. پیـامبر گرامـی (ص) فرمودند: اگر ابوطالب زنده بود، دیدگان او روشن مـی شد. آیـای هست کـه شعر او را درون این زمـینـه، به منظور ما بخواند؟ حضرت علی (ع) عرضه داشتند: گویـا مقصود شما این بیت است: «و أبیض یستسقی الغمام بوجهه. .. ثمال الیتامـی عصمةٌ للأرامل؛[43]ی کـه سفیدروی و نورانی هست که بـه برکت روی وی از ابر طلب باران مـی شود و او پناه و فریـادرس یتیمان و نگهدارنده و سرپرست ضعیفان و بیوه زنان است».[44] خوشحالی پیـامبر اکرم (ص) حاکی هست که کار عموی وی امری کاملاً مشروع بوده است.
ب) طلب دعا از پیـامبر اکرم (ص) به منظور بینا شدن

ابتلا بـه بیماری نیز یکی از اموری بوده کـه مردم به منظور خلاصی از آن نزد پیـامبر اکرم مـی آمدند و درخواست دعا و شفا از ایشان مـی د. پرمناقشـه ترین روایت درباره توسل بـه حضرت رسول اکرم (ص)، روایتی هست که ابن حنیف نقل مـی کند:

إنّ رجلا ضریراً أتی النبی (ص) فقال: أدعُ الله أن یعافینی. فقال (ص): إن شئتَ دعوتُ و إن شئتَ صبرتَ و هو خیرٌ. قال: فادعه. قال: فأمره أن یتوضّأ فیحسن وضوئه و یصلّی رکعتین و یدعو بهذا الدعاء: «اللّهمّ إنّی أسألک و أتوجّه الیک بنبیک محمّد نبی الرحمة، یـا محمد إنّی أتوجه بک إلی ربّی فی حاجتی لتُقضی. اللّهمّ شفّعه فی». قال ابن حنیف: فوالله ما تفرّقنا وطال بنا الحدیث حتی دخل علینا کأن لم یکن بـه ضرّ؛[45]

نابینایی نزد پیـامبر اکرم (ص) آمد و گفت: از خداوند بخواه بـه من عافیت بدهد. پیـامبر فرمود: اگر مایل هستی، دعا کنم و اگر مایل باشی، صبر کن کـه این برایت بهتر است. مرد نابینا گفت: دعا کنید. پیـامبر بـه او دستور داد کـه وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و این چنین دعا کند: «پروردگارا، من بـه وسیله پیـامبرت از تو درخواست مـی کنم. ای محمد، من به منظور حاجتم بـه وسیله تو بـه خدایم متوجه مـی شوم که تا خدا حاجتم را برآورد. پروردگارا، شفاعت او را درباره من بپذیر». ابن حنیف مـی گوید: «به خدا سوگند کـه ما متفرق نشده بودیم و طولی نکشید کـه این پیرمرد بر ما وارد شد؛ گویـا هرگز نابینا نبوده است.»

در این حدیث پیـامبر اکرم (ص)، خود دعا نفرموده بلکه بـه او آموخت کـه چگونـه بـه ایشان توسل جوید و چگونـه از خداوند منان بخواهد. آن فرد نیز طبق فرمودة پیـامبر اسلام (ص) ایشان را وسیله تقرب خود بـه خدا قرار داد و در دعا هیچ گونـه حذف و اضافه از خود انجام نداد. پیـامبر اعظم (ص) سیره عملی خود را به منظور شخص سائل بیـان مـی کند و به وی تعلیم مـی دهد کـه چنین دعا کند و آن حضرت را مـیان خود و خدا، وسیله قرار دهد. درون واقع فلسفه واقعی توسل نیز همـین هست تا انسان های نیـازمند و گنـهکار با واسطه قرار مردان خدا و مقربان درگاه الهی، بـه خواسته های خود برسند.

اهمـیت و جایگاه این روایت، اقتضا مـی­کند کـه گفته شود صحت سند و مضمون این حدیث نزد همـه علما واضح است[46] و جای هیچ گونـه توجیـه و تأویل نیست. حتی ابن تیمـیه هم بـه صحت سند این حدیث اعتراف کرده است.[47] همچنین تمام مفسران اهل سنّت از جمله رشیدرضا و مراغی کـه پیروان ابن تیمـیه درون این موضوع هستند، این روایت را صحیح دانسته اند، اما چون سند حدیث خدشـه ناپذیر بوده است، دست بـه تأویل زده اند و با ذکر این مسئله کـه قرآن کریم خواندن غیر خداوند را نـهی کرده است،[48] عنوان کرده اند: «این روایت صحیح است، ولی نابینا بـه دعای رسول متوسل شده است؛ لذا این روایت دلیل بر جواز توسل بـه شخص رسول خدا (ص) و اولیـای الهی نیست؛ زیرا مرد نابینا از رسول خدا (ص) دعا خواسته بود و رسول اکرم (ص) دعا را بـه او آموخت و نـه توسل بـه خود را.»[49]

جعفر سبحانی درون پاسخ بـه این شبهه مـی گوید:

اگر این حدیث را بـه دست فردی آشنا بـه زبان عربی بدهید کـه ذهنش از مناقشات وهابی ها درون مسئله توسل بـه کلی خالی باشد و از او بپرسید پیـامبر اکرم (ص) درون دعایی کـه به نابینا تعلیم فرمود، چه دستوری داد و او را درون استجابت دعای خود چگونـه ارشاد کرد، بـه شما پاسخ خواهد داد پیـامبر اکرم (ص) بـه او تعلیم داد کـه پیـامبر رحمت را وسیله خود قرار دهد و به او توسل بجوید و از خدا بخواهد کـه خداوند حاجت او را برآورده سازد. این مطلب از جمله های زیر بـه خوبی استفاده مـی شود:

الف) «اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک؛ بار الها، از تو مسألت مـی کنم و به تو بـه وسیله پیـامبرت روی مـی آورم». درون اینجا مراد خود نبی است، نـه دعای نبی، و گمان اینکه مقصود دعای نبی است، برخلاف ظاهر و فاقد برهان است.

ب) «محمد نبی الرحمة». به منظور اینکه روشن شود مقصود مسئلت از خدا بـه خاطر پیـامبر اکرم (ص) و توجه بـه خدا بـه وسیله او است، نبی را با جمله «محمد نبی الرحمة» وصف کرده هست تا حقیقت را روشن تر و هدف را واضح تر سازد.      

ج) «یـا محمد انی أتوجه الی ربّی». این جمله مـی رساند کـه آن مرد حضرت محمد (ص) را وِجهة دعای خود قرار مـی دهد، نـه دعای آن حضرت را.

د) مفاد جمله «و شفعه فی» این است: پروردگارا، او را شفیع من قرار بده و شفاعت او را درون مورد من بپذیر. درون این جمله آنچه مورد سخن است، همان ذات گرامـی و شخصیت والامقام آن حضرت هست و سخنی از دعای پیـامبر بـه مـیان نیـامده است.[50]

در خاتمـه این روایت، اذعان سمـهودی، یکی از علمای اهل سنّت، درباره حقیقت توسل مـی تواند حُسن ختام باشد:

واعلم ان الاستغاثة و التشفع بالنبی و بجاهه و برکته إلی ربه من فعل الانبیـاء و المرسلین و سیر السلف الصالحین واقع فی کل حال قبل خلقه و بعد خلقه و فی حیـاته الدنیویة و مدة البرزخ و عرصات القیـامة؛[51]

بدانید کـه درخواست و شفاعت جویی از خداوند بـه وساطت نبی اکرم و به مقام و برکت وی از افعال پیـامبران و روش صالحین گذشته هست و این قبل از خلقت آن حضرت و بعد از خلقت او و در حیـات دنیوی و برزخی او و در روز قیـامت واقع شده است.

طبرانی روایت دیگری درون معجم الکبیر از عثمان بن حنیف نقل مـی کند:

ان رجلاً کان یختلف إلی عثمان بن عفان فی حاجته. فکان لا یلتفت إلیـه. فشکا ذلک لابن حنیف. فقال له: اذهب و توضأ و قل:. .. (وذکر نحو ما ذکر الضریر)، قال: فصنع ذلک، فجاء البواب، فأخذه و أدخله علی عثمان. فامسکه علی الطنفسة، وقضی حاجته؛[52]

مردی به منظور برآوردن نیـاز خویش نزد عثمان بن عفان رفت و آمد مـی کرد، ولی عثمان بـه او و خواسته اش توجهی نشان نمـی داد. آن مرد ابن حنیف را دید و از وضع موجود شکوه کرد. عثمان بن حنیف بـه او گفت: بـه وضوخانـه برو و وضو بگیر. سپس بـه مسجد درون آی و دو رکعت نماز بگزار و دعایی را بخوان کـه پیـامبر اکرم (ص) بـه فرد نابینا تعلیم کرد. آن مرد رفت و آنچه بـه او گفته بود، انجام داد. سپس بـه در خانـه عثمان بن عفان آمد کـه ناگهان دربان خانـه نزد او آمد و دستش را گرفت و وارد مجلس عثمان کرد. او نیز وی را روی زیرانداز کنار خود نشانید و گفت: خواسته ات چیست؟ او خواسته اش را بیـان کرد و وی آن را برآورده ساخت. سپس بـه او گفت: تو که تا این ساعت نیـازت را یـادآور نشده بودی. و گفت: هر نیـاز و حاجت دیگری کـه داری، بیـان کن.[53]
ج) طلب دعا از پیـامبر اکرم (ص) به منظور سلامتی حافظه

برخی روایـات بهانی اشاره مـی کنند کـه از ضعف حافظه خود نزد پیـامبر اکرم (ص) اظهار ناراحتی مـی د. آن حضرت با سعه صدر خود دست بـه شخص مـی گذاشتند و به شیطان دستور مـی دادند کـه از درون وی دور شود. بعد از آن، آنـها اظهار مـی د کـه پس از التجا بـه نبی مکرم اسلام (ص)، حافظه آنـها قوی گشته هست و هر چه را کـه مـی ­شنوند،، مـی توانند بـه خاطر بسپارند.[54]

همچنین درباره ابوبکر نقل شده هست که نزد رسول خدا (ص) آمد و عرضه داشت: من قرآن را فرا مـی گیرم، ولی آن را فراموش مـی کنم. حضرت فرمودند بگو: «اللهم إنی أسألک بمحمدٍ نبیک و إبراهیم خلیلک و بموسی نجیک و عیسی روحک و بتوراة موسی و إنجیل عیسی و فرقان محمد و بکل وحی اوحیته و قضاء قضیته؛[55] پروردگارا، از تو درخواست مـی کنم بـه محمد پیـامبرت و ابراهیم دوست تو و به موسی و عیسی روح تو (و کلمـه تو) و به توراتِ موسی و انجیلِ عیسی و فرقانِ محمد و به هر وحی ای کـه نازل کردی و هر قضایی کـه آن را گذراندی».

در روایتی مشابه همـین قضیـه را درباره عثمان بن ابی­العاص نقل کرده اند کـه به واسطه تصرف تکوینی نبی اکرم (ص) و دست نـهادن بر وی، موفق بـه حفظ قرآن شد و تا آخر عمر آن را فراموش نکرد.[56]

تعلیم این گونـه توسل از رسول گرامـی اسلام (ص) خود گواه بر این موضوع هست که ایشان بـه مردم القا مـی د کـه با واسطه قرار پیـامبر (ص) درون پیشگاه خدا، بهتر و زودتر بـه درخواست­ ها و دعاهایشان مـی رسند.
د) طلب دعا از پیـامبر اکرم (ص) به منظور رفع بیماری

بیماری از مشکلاتی هست که مـی تواند افراد را زمـین گیر و ناتوان سازد. توسل اصحاب و نزدیکان رسول خدا (ص) درون این زمـینـه بـه وفور درون تاریخ نقل شده است. درون این پژوهش بـه ذکر یک نمونـه بسنده مـی کنیم.

ابن کثیر از بیـهقی نقل مـی کند:

انـه دعا ل أبی طالب فی مرضة مرضها و طلب من رسول الله صلی الله علیـه و سلم أن یدعو له ربه فدعا له فبرأ من ساعته؛[57]

رسول خدا (ص) به منظور عموی خود ابوطالب از مرضی کـه ابوطالب را مریض کرده بود، دعا کرد. ابوطالب از رسول خدا خواست کـه از خدای خود به منظور او دعا کند. بعد نبی اکرم (ص) دعا کرد و ابوطالب از همان وقت بهبود یـافت.

همچنین ابن کثیر روایت دیگری را نقل مـی کند:

ان رجلاً من بنی لیث یقال له فراس بن عمرو، أصابه صداع شدید. فذهب بـه أبوه إلی رسول الله فأجلسه بین یدیـه و أخذ بجلدة بین عینیـه فجذبها حتی تبعصت فنبتت فی موضع أصابع رسول الله شعرة و ذهب عنـه الصداع فلم یصدع؛[58]

مردی از بنی لیث کـه او را فراس بن عمرو مـی گفتند، بـه سردرد شدید مبتلا شد. پدرش او را پیش رسول خدا (ص) برد. بعد رسول خدا (ص) او را روبه­روی خود نشاند و پوست وسط چشم او را دست گرفت و کشید که تا اینکه چرک بیرون آمد و بر جایی کـه رسول خدا انگشت نـهاده بود، موی رویید و سردرد او از بین رفت؛ بعد دیگر سردرد نگرفت.

طلب شفا از خداوند با واسطه قرار شخص پیـامبر گرامـی اسلام (ص)، بـه صورت فراوان درون منابع روایی شیعه و سنی نقل شده هست که گواه بر سیره عملی پیـامبر اکرم (ص) درون این زمـینـه است.
هـ) دعا به منظور وسیله شفاعت بودن پیـامبر (ص)

اذان هنگامـه ای روحانی هست و این فرصت را بـه انسان مـی دهد کـه با خدای خویش ارتباط معنوی برقرار سازد، ولی چگونگی این ارتباط بسیـار حائز اهمـیت است. بـه همـین جهت، درون برخی از روایـات بـه این نکته اشاره شده هست که هنگام دعا بـه پیـامبر گرامـی اسلام (ص) التجا و توسل شود؛ چنان­که جابر بن عبدالله انصاری از پیـامبر اکرم (ص) روایت مـی کند:

مَن قال حین یسمع النداء (الاذان) اللهم ربّ هذه الدعوة التامة و الصلواة القائمة آت محمداً الوسیلة و الفضیلة و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته حلت له شفاعتی یوم القیـامة؛[59]

هربه هنگام شنیدن اذان بگوید: خدایـا، ای صاحب این دعوت نامـه و نماز بـه پا داشته­ شده، بـه محمد وسیله و فضیلت بده و او را بـه مقام پسندیده ای کـه وعده کرده ای، برسان، شفاعت من درون روز قیـامت بـه او خواهد رسید.

رسول خدا (ص) درون این حدیث از مسلمانان خواسته کـه وسیله بودن آن حضرت را از خدا طلب کنند. علمای اهل سنّت مـی گویند این دعا چیزی غیر از نماز هست که پیـامبر گرامـی (ص) بـه مسلمانان تعلیم داده است. خداوند امر فرموده هست که با پیـامبر، خاندان او را نیز همراه کنند و دعا را با توسل پایـان دهند. درون بعضی روایـات آمده هست که دعای با وسیله، مقدمـه نماز است.
و) طلب دعا از پیـامبر اکرم (ص) به منظور نزول برکت

برکت امری معنوی هست که مـی تواند تمام زندگی انسان را متأثر سازد. صحابی مکرم پیـامبر گرامـی (ص) بارها از ایشان درخواست نزول برکت درون تمامـی جهات زندگی شان مـی د. ابن کثیر درون روایتی بـه این موضوع اشاره مـی کند:

ان رجلاً اشتری بعیراً فأتی رسول الله فقال: انی اشتریت بعیراً فادع الله أن یبارک لی فیـه. فقال: اللهم بارک له فیـه. فلم یلبث إلا یسیراً ان نفق ثم اشتری بعیراً آخر فاتی بـه رسول الله. فقال: انی اشتریت بعیراً فادع الله ان یبارک لی فیـه. فقال: اللهم بارک له فیـه. فلم یلبث حتی نفق ثم اشتری بعیراً آخر. فاتی رسول الله فقال: یـا رسول الله قد اشتریت بعیرین فدعوت الله أن یبارک لی فیـهما. فادع الله ان یحملنی علیـه فقال: اللهم احمله علیـه. فمکث عنده عشرین سنة؛[60]

مردی شتری خرید و پیش رسول خدا (ص) آمد و گفت: شتری خ و از خدا بخواهید کـه مرا برکت عنایت کند. بعد رسول خدا فرمودند: خدایـا، او را درون آن برکت ده. زمانی نگذشت کـه آن شتر مُرد. سپس شتری دیگر خرید و پیش پیـامبر اکرم (ص) آمد و عرضه داشت: شتری خ و از خدا بخواهید کـه مرا درون آن برکت دهد. آن شتر نیز زیـاد نماند. بعد یک شتر دیگری خرید و پیش رسول خدا (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا (ص)، من دو شتر خ و از خدا خواستم کـه در آن برکت بدهد و دعا کنید کـه خدا مرا بر آن سوار کند. بعد رسول خدا (ص) عرضه داشت: خدایـا او را بر آن سوار کن. بعد آن شتر پیش او بیست سال ماند.

از این روایت ها بـه خوبی استفاده مـی شود کـه توسل بـه پیـامبر گرامـی اسلام (ص) بـه منظور برآورده شدن حاجت، و رهایی از شداید و گرفتاری ها جایز است.
نتیجه

از مجموع روایـات، این پیـام متبادر هست که توسل بـه حضرتش مورد تأکید قرآن و مطابق با سیره نبوی هست و اصحاب نیز درون عصر پیـامبر درون گرفتاری ها، شداید، نیـازها، حوایج، بیماری ها و امور معنوی بـه آن حضرت متوسل مـی شدند و حداقل مـی توان ادعا کرد کـه در توسل بـه پیـامبر اکرم (ص) منعی وجود ندارد. بـه همـین جهت، تمامـی فِرق اسلامـی روایـات مربوط بـه توسل اصحاب بـه حضرت پیـامبر اعظم (ص) را قبول دارند. با این حال، برخی از اندیشمندانی کـه متأثر از افکار ابن تیمـیه­ اند، همـه این احادیث صحیح نبوی را دروغ پنداشته و اصل توسل بـه حق پیـامبر و آل (ع) او را رد کرده و گفته اند:

چیزی را از خدا خواستن و او را بـه حق پیـامبر یـا هر دیگر از پیـامبران و صالحان قسم دادن، هیچ ارزش علمـی و دینی ندارد و نمـی تواند کار مقبول و شایسته­ ای باشد، که تا چه رسد کـه وسیله آمرزش و عفو کامل شود. صرف گفتن الفاظ چه تأثیری دارد و نزد خدا چه قیمتی مـی تواند داشته باشد که تا موجب ریزش گناهان گردد؟[61]

در این تحقیق عنوان شد کـه مشروعیت توسل بـه اولیـای خدا، مخصوصاً شخص پیـامبر اکرم (ص)، و واسطه قرار ایشان به منظور تقرب بـه خداوند و طلب حاجت از ایشان، مسئله­ای هست که بـه نص صریح احادیث صحیح و متواتر اهل سنّت ثابت شده هست و اکثر مسلمانان از قدیم که تا امروز بـه آن معتقد بوده و عمل کرده­اند.

پی نوشت ها

[1]. سوره یونس(10)، آیـه 18.

 [2]. سوره نساء(4)، آیـه 60.

 [3]. (مَن ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ )؛ «کیست کـه در نزد او، جز بـه فرمان او شفاعت کند؟!» (سوره بقره(2)، آیـه 255)

 [4]. کـه در ادامـه تحقیق بـه آنـها اشاره خواهد شد.

 [5]. سوره اعراف(7)، آیـات 180 و 197؛ سوره فاطر(35)، آیـه 13؛ سوه جن(72)، آیـه 18؛ سوره اسراء(17)، آیـات 110 و 56؛ سوره قصص(28)، آیـه 88؛ سوره شعراء(26)، آیـه 213؛ سوره یونس(10)، آیـه 106؛ سوره احقاف(46)، آیـات 5ـ6؛ سوره رعد(13)، آیـه 14.

 [6]. سوره بقره(2)، آیـات 127ـ128؛ سوره آل عمران(3)، آیـه 16.

 [7]. بخاری، محمد، صحیح بخاری، ج4، ص173، کتاب الأنبیـاء، باب53، ح3465؛ سیوطی، جلال الدین، تفسیر الدر المنثور، ج4، ص212ـ213 (ذیل سوره کهف(18)، آیـه 9).

 [8]. ابن حنبل، احمد، مسند حنبل، ج4، ص445.

[9]. بخاری، محمد، پیشین، ص59 و 189.

[10]. همان، ح7440؛ نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ح 193؛ بـه نقل از: رضوانی، علی اصغر، سلفی گری و پاسخ بـه شبهات، ص410.

 [11]. حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص672.

 [12]. موارد زیـادی ذکر شده هست که مورد بررسی این تحقیق است. به منظور نمونـه، ر.ک: رفاعی، محمد نسیب، التوصل الی حقیقة التوسل، ص310؛ رضوانی، علی اصغر، پیشین، ص411.

 [13]. «وأما ما عدا هذه الأنواع (الثلاثة) من التوسلات ففیـه خلاف،... مع أنـه قد قال ببعضه (غیر هذه الأنواع) بعض الأئمة فأجاز الإمام أحمد التوسل بالرسول (صلی الله علیـه و سلم) وحده فقط و أجاز غیره کالإمام الشوکانی التوسل بـه و بغیره من الأنبیـاء و الصالحین» (ر.ک: البانی، محمد، التوسل انواعه و احکامـه، ص43).

 [14]. اعتقاد وهابیت برگرفته از فتاوای ابن تیمـیه هست که همـه آنـها معتقدند: «جایز نیست گفته شود خدایـا، بـه حرمت و منزلت و مقامـی کـه پیـامبر نزد تو دارد، فلان حاجت مرا برآور. و از صحابه و گذشتگان امت محمدیÛ Üچنین دعایی نقل نشده است.» (ر.ک: ابن تیمـیه، احمد، زیـارة القبور، ص 161؛ بن باز، عبدالعزیز، البدع و المحدثات ما لا اصل له، ص 265-266).

 [15]. سمـهودی، فخرالدین، وفاء الوفاء، ج3ـ 4، ص 898-899؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج2، ص348؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ج1، ص287.

 [16]. ابن حنبل، احمد، پیشین، ج 4، ص 138؛ ترمذی، ابوعیسی، سنن ترمذی، کتاب الدعوات، ح 3578؛ ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج1، ص441، ح1385.

 [17]. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج1، ص453؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج6، ص132.

[18]. سمـهودی، فخرالدین، پیشین، ج3ـ4، ص898-899؛ کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج2، ص348؛ صفار، محمد بن حسن، پیشین، ج1، ص287.

 [19]. کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج4، ص404؛ ابن بابویـه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیـه، ج2، ص191؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج9، ص413-418.

 [20]. بخاری، محمد، پیشین، ج2، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ص186؛ حاکم نیشابوری، محمد، پیشین، ج1، ص456؛ ابن حنبل، احمد، پیشین، ج2، ص253؛ نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج9، ص303؛ ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج3، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ح1611، ص475.

 [21]. بخاری، محمد، پیشین، کتاب الحج، باب تقبیل الحجر، ج2، ص398، ح1610؛ اصبحی، مالک بن انس، الموطأ، ص306، کتاب الحج، ص120. این عمل را برخی از اصحاب مانند ابن عباس، عبدالله بن عمر، ابوهریره، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله نیز انجام مـی دادند (ر.ک: ازرقی، محمد بن عبدلله، اخبار مکه، ج1، ص321-344).

 [22]. ابن شاذان، ابوالفضل، الفضائل، ص128؛ همو، الروضة فی فضائل أمـیرالمؤمنین، ص112؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج40، ص44.

 [23]. ابن­ابی الحدید، عبدالحمـید، شرح نـهج البلاغة، ج20، ص316. درون برخی دیگر از روایـات همـین مضمون نقل شده هست (ر.ک: حر عاملی، محمد بن حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج3، ص273).

[24]. (الَّذِینَ یحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَمَنْ حَوْلَهُ یسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَیؤْمِنُونَ بِهِ وَیسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا...)؛ «فرشتگانی کـه حاملان عرش­اند و آنـها کـه گرداگرد آن (طواف مـی کنند)، تسبیح و حمد پروردگارشان را مـی گویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان استغفار مـی کنند...» (سوره غافر(40)، آیـه7)

 [25]. (وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّک رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ)؛ «(همچنین)انی کـه بعد از آنـها (بعد از مـهاجران و انصار) آمدند و مـی گویند: پروردگارا، ما و برادرانمان را کـه در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیـامرز و در دل­هایمان حسد و کینـه ای بـه مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مـهربان و رحیمـی!» (سوره حشر(59)، آیـه10)

 [26]. نیشابوری، مسلم، پیشین، کتاب الصلاة، ج2، ص4، ح875؛ ابن خزیمة، محمد بن اسحاق، صحیح ابن خزیمة، ج1، ص219، ح411؛ ابن حنبل، احمد، پیشین، ج5، ص195، نسائی، احمد بن شعیب، پیشین، جزء3، ص69، ح671؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، جزء6، ص159، ذیل سوره مائده(5)، آیـه38.

 [27]. نیشابوری، مسلم، پیشین، ح2542.

 [28]. ابن ماجه، محمد بن یزید، پیشین، کتاب المساجد، ج1، ص256، ح778؛ ابن حنبل، احمد، پیشین، ج۳، ص۲۱؛ متقی هندی، علاءالدین علی، کنز العمال، ج۱۵، ص۴۰۱.

 [29]. سبحانی، جعفر، آیین وهابیت، ص۱۵۸.

 [30]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص615؛ آجری، ابوبکر محمد بن حسن، الشریعة، ص 422و 427؛ سیوطی، جلال الدین، پیشین، ج1، ص60؛ بیـهقی، احمد بن حسین، دلائل النبوّة، ج5، ص489؛ سمـهودی، فخرالدین، پیشین، ج4، ص1371-1372.

 [31]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، پیشین، ج2، ص615؛ هیثمـی، علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد، ج8، ص253.

 [32]. طبرانی، ابوالقاسم، المعجم الصغیر، جزء2، ص182.

 [33]. سبکی، تقی الدین، شفاء السقام، المعجم العقایدی.

 [34]. سوره بقره(2)، آیـه 37.

 [35]. امام عسکری (ع)، حسن بن علی، تفسیر منسوب بـه امام عسکری، ص226؛ عیـاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیـاشی، ج1، ص41؛ کلینی، محمد بن یعقوب، پیشین، ج8، ص305؛ ابن بابویـه، محمد بن علی، معانی الأخبار، ص126؛ قطب الدین راوندی، سعید، قصص الأنبیـاء، ص54.

 [36]. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المودة، ص11، باب 24، ح55؛ فتنی هندی، محمدطاهر، تذکرة الموضوعات، ص198؛ حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل لقواعد التفصیل، ج1، ص 101-102؛ ابن جوزی، عبدالرحمن، الموضوعات؛ ج2، ص3، باب فی فضل أهل البیت و محبیـهم، ح2؛ سیوطی، جلال الدین، پیشین، ج1، ص 60-61، ذیل آیـه 37 سوره بقره. ر.ک: صفوری، عبدالرحمن، نزهة المجالس، ج2، ص186؛ تستری، نورالله، إحقاق الحق، ج2، ص77؛ ج 9، ص 102.

 [37]. بخاری، محمد بن اسماعیل، پیشین، کتاب الاِستسقاء، باب643، ج1، ص320؛ نیشابوری، مسلم، پیشین، کتاب صلاة الاِستسقاء؛ ابن تیمـیه، احمد، پیشین، ص41 - 42.

[38]. علاوه بر این روایت، روایتی مشابه نیز درباره عبدالمطلب، جد پیـامبر اکرم (ص)، کـه متوسل بـه حضرتش شده بودند، نقل شده است.

 [39]. سبحانی، جعفر، فی ظل اصول الاسلام، ص242، بـه نقل از: ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج2، ص494؛ بیـهقی، ابوبکر، پیشین، ج2، ص16-17؛ حلبی، علی، السیرة الحلبیة، ج1، ص116.

 [40]. بخاری، محمد بن اسماعیل، پیشین، باب سؤال الناس الامام الاستسقاء اذا قحطوا، ص199؛ ابن تیمـیه، احمد، پیشین، ص42.

 [41]. ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج2، ص494؛ بیـهقی،ابوبکر، پیشین، ج2، ص 16-17؛ حلبی، علی، پیشین، ج1، ص116؛ ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، ج1، ص272- 280.

 [42]. به منظور نمونـه: سواد بن قارب؛ ر.ک: ضیـاءآبادی، سید محمد، توسل از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث، ص41؛ عسکری، سید مرتضی، توسل بـه پیـامبر خدا و تبرک بـه آثار ایشان، ص41-42؛ بیـهقی، ابوبکر، پیشین، ج6، ص140- 142؛ سبکی، تقی الدین، پیشین، ص170- 171.

 [43]. ابن حجر عسقلانی، پیشین، ج2، ص494؛ بیـهقی، ابوبکر، پیشین، ج2، ص16-17؛ حلبی، علی، پیشین، ج1، ص116؛ ابن هشام، عبدالملک، پیشین، ج1، ص272- 280.

 [44]. حلبی، علی، پیشین، باب الابیـات، جزء3، ص271؛ ابن کثیر، اسماعیل، البدایة و النـهایة، جزء6، ص90و 99؛ سبکی، تقی الدین، پیشین، جزء 10، ص1؛ طبرانی، ابوالقاسم، الدعاء، ج1، ص597؛ درون منابع شیعه نیز این روایت درون کتب روایی ذکر شده است؛ مانند طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی (طبع قدیم)، ص27؛ ابن طاووس، علی بن موسی، الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، ج1، ص350.

 [45]. ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجه، ج1، کتاب الصلاة، باب 189، ص 441، ح 1385؛ ابن حنبل، احمد، پیشین، ج4، ص 138؛ همان، ج 5، ح 16913؛ بیـهقی، ابوبکر، پیشین، ج6، ص169، ح10495؛ آلوسی، محمود، روح المعانی، ج6، ص125؛ ترمذی، ابوعیسی، پیشین، ج5، کتاب الدعوات، باب 119، ح3578؛ حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، پیشین، ج1، ص313؛ طبرانی، ابوالقاسم، پیشین، ج1، ص183؛ فوری، محمد، تحفة الاحوذی، ج۱۰، ص۲۳؛ ابن خزیمة، ابوبکر، صحیح ابن خزیمـه، ج۲، ص۲۲۵؛ ابن عساکر، ابوالقاسم، الاربعین البلدانیـه، ص۸۵؛ ابن اثیر جزری، ابوالحسن، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج۳، ص۳۷۱؛ ابن کثیر، اسماعیل، پیشین، ج۶، ص۱۷۹؛ صالحی شامـی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۲، ص۴۰۴؛ سمـهودی، فخرالدین، پیشین، ج4، ص1373.

 در منابع شیعی نیز همـین روایت را با عبارات دیگری ذکر کرده اند. ر.ک: راوندی، قطب الدین سعید بن هبة الله، پیشین، ج1، ص55: «جَاءَ رَجُلٌ ضَرِیرٌ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ (ص) وَ شَکا إِلَیـهِ ذَهَابَ بَصَرِهِ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ (ص): ائْتِ الْمِیضَاةَ فَتَوَضَّأْ ثُمَّ صَلِّ رَکعَتَینِ وَ قُلْ: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیک بِمُحَمَّدٍ نَبِی الرَّحْمَةِ. یـا مُحَمَّدُ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِک إِلَی رَبِّک لِیجْلِی عَنْ بَصَرِی. اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِی وَ شَفِّعْنِی فِی نَفْسِی. قَالَ ابْنُ حُنَیفٍ: فَلَمْ یطُلْ بِنَا الْحَدِیثُ حَتَّی دَخَلَ الرَّجُلُ کأَنْ لَمْ یکنْ بِهِ ضُرٌّ قَط».

 [46]. ابن ماجه، محمد بن یزید، پیشین، ج۱، ص۴۴۱؛ هیثمـی، نورالدین، پیشین، ج۲، ص۲۷۹؛ متقی هندی، علاءالدین علی، پیشین، ج۲، ص۱۸۱؛ ج۶، ص۵۲۱؛ طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، ج۹، ص۳۰، ح۸۳۱۱؛ سمـهودی، فخرالدین، پیشین، ج ۳ـ۴، ص۱۳۷۲؛ حاکم، محمد بن عبدالله، پیشین، ج1، ص456. حاکم درباره این روایت مـی گوید: «هذا حدیث صحیح الاسناد؛ سند این حدیث صحیح است».

 [47]. ابن تیمـیه، احمد، التوسل و الوسیله، ص97-106. بـه نقل از بهبهانی، عبدالکریم، فی رحاب اهل البیت:: الشفاعة، ص31؛ رفاعی، محمد نسیب، پیشین، ص158.

 [48]. سوره رعد(13)، آیـه 14؛ سوره اعراف(7)، آیـات 194 و 197؛ سوره فاطر(35)، آیـه 14؛ سوره یونس(10)، آیـه 106.

 [49]. ابن تیمـیه، احمد، مجموعة الرسائل و المسائل، ج1، ص13؛ رفاعی، محمد نسیب، پیشین، ص158.

 [50]. سبحانی، جعفر، التوسل مفهومـه وأقسامـه و حکمـه فی الشریعة الإسلامـیة الغرّاء، ص70 بـه بعد.

 [51]. سمـهودی، فخرالدین، پیشین، ج4، ص1371.

[52]. طبرانی، ابوالقاسم، المعجم الکبیر، ج9، ص30، ح8311؛ سیوطی، جلال الدین، شرح سنن ابن ماجه، ج1، ص99، ح1385.

 [53]. تحقیق النصره، ص114-115، بـه نقل از عسکری، سید مرتضی، معالم المدرستین، ج1، ص53.

 [54]. زرقانی، ابوعبدالله، شرح المواهب، ج8، ص145.

 [55]. رفاعی، محمد نسیب، پیشین، ص176؛ رضوانی، علی اصغر، پیشین، ص411.

 [56]. طبرانی، ابوالقاسم، المعجم الکبیر، ج9، ص47؛ هیثمـی، نورالدین، پیشین، ج9، ص3؛ صالحی شامـی، محمد بن یوسف، پیشین، ج6، ص229.

 [57]. ابن کثیر، اسماعیل، پیشین، ج2، ص782.

[58]. همان.

 [59]. بخاری، محمد بن اسماعیل، پیشین، ج۱، ص۲۰۸؛ نسائی، احمد، پیشین، ج۲، ص۸۲۷؛ ترمذی، ابوعیسی، پیشین، ج۱، ص۲۸۳؛ بیـهقی، ابوبکر، سنن بیـهقی، ج۲، ص۱۷۴.

[60]. ابن کثیر، اسماعیل، پیشین، ج2، ص783.

[61]. قصیمـی، عبدالله بن علی، الصراع بین الاسلام و الوثنیة، ج2، ص593، بـه نقل از محدثی، جواد، تبرک و توسل.

منابع:
1. ابن ابی الحدید، عبدالحمقی الدین احمد بن عبدالحکیم: رسالة زیـارة القبور، ریـاض: دارالمسلم للنشر، بی تا.4.مجموعة الرسائل و المسائل، تعلیق: محمدرشید رضا، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.5. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی: الموضوعات، تحقیق: عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت: دارالکتب الاسلامـیة، چاپ اول، 1386ق.6. ابن حجر عسقلانی، محمد بن حجر: فتح الباری فی شرح البخاری، بیروت: دار احیـاء التراث العربی، 1408ق.7. ابن حنبل شیبانی، احمد، مسند حنبل، بیروت: دار صادر، بی تا.8. ابن خزیمـه، محمد بن اسحاق: صحیح ابن خزیمة، تحقیق: محمد مصطفی اعظمـی، بیروت: المکتب الاسلامـی، 1390ق.9. ابن شاذان جبرئیلی قمـی، ابوالفضل: الروضة فی فضائل امـیرالمؤمنین، تحقیق: علی شکرچی، قم: مکتبة الامـین، 1423ق.10.الفضائل، قم: نشر رضی، چاپ دوم، 1363ش.11. ابن طاووس، علی بن موسی: الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف، تحقیق: علی عاشور، قم: خیـام، چاپ اول، 1400ق.12. ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن: الاربعین البلدانیـه، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.13. ابن کثیر دمشقی، ابوالفداء اسماعیل بن عمرو: البدایة و النـهایة، بیروت: الدار المتوسطة، چاپ اول، 1426ق.14. ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی: سنن ابن ماجه، ریـاض، چاپ اول، 1420ق.15. ابن هشام، ابومحمد عبدالملک: السیرة النبویة، بیروت: دار احیـاء التراث العربی، بی تا.16. ابو داوود، سلیمان بن اشعث سجستانی: سنن ابی داوود، بیروت: دارالکتب العربی، بی تا.17. امام عسکری (ع)، حسن بن¬علی: التفسیر المنسوب الی الامام الحسن العسکری (ع)، قم: مدرسه امام مـهدی (ع)، چاپ اول، 1409ق.18. آجری، ابوبکر محمد بن حسن: الشریعة، تحقیق: عبدالله بن عمر بن سلیمان دمـیجی، ریـاض: دار الوطن، بی تا.19. آلوسی، شـهاب الدین سید محمود: روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، بیروت: دار احیـاء التراث العربی، چاپ اول، 1420ق.20. البانی، محمد ناصرالدین: التوسل انواعه و احکامـه، بی جا، المکتب الاسلامـی، چاپ سوم، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.21. بخاری، ابوعبدالله محمد بن اسماعیل بن ابراهیم: صحیح بخاری، بیروت: دار الجیل، چاپ اول، 1426ق.22. بن باز، عبدالعزیز بن عبدالله: البدع و المحدثات ما لا اصل له، ریـاض: دار ابن خزیمة، چاپ دوم، 1419ق.23. بهبهانی، عبدالکریم: فی رحاب اهل البیت (ع)، الشفاعة، قم: مرکز الطباعة و النشر للجمع العالمـی لاهل البیت (ع)، چاپ دوم، 1422ق.24. بیـهقی، ابو بکر احمد بن حسین: دلائل النبوة، بیروت: دارالفکر، چاپ اول، 1418ق.25. سنن الکبری، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.26. تربتی، حسین: «توسل بـه پیـامبر (ص) و ائمـه (ع)»، مجله مبلغان، ش127.27. ترمذی، ابوعیسی محمد بن عیسی بن سورة، سنن ترمذی، بیروت: دار احیـاء التراث العربی، چاپ اول، 1426ق.28. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله: المستدرک علی الصحیحین، بیروت: دار الکتب العلیمة، چاپ اول، 1411ق.29. حر عاملی، محمد بن حسن: اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت: اعلمـی، چاپ اول، 1425ق.30.وسائل الشیعة، تحقیق: موسسه آل البیت (ع)، قم، نشر موسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، 1409ق.31. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله: شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق: محمدباقر محمودی، تهران: مجمع احیـاء الثقافة الاسلامـیة، چاپ اول، 1411ق.32. حلبی، علی بن برهان الدین: السیرة الحلبیة، بیروت: دار المعرفة، 1400ق. 33. حلی، حسن بن یوسف بن مطهر: کشف الیقین فی فضائل امـیرالمؤمنین، تحقیق: حسین درگاهی، تهران: وزارت ارشاد، چاپ اول، 1411ق.34. راوندی، قطب الدین سعید بن هبة الله: الخرائج و الجرائح، قم: موسسه امام مـهدی (ع)، چاپ اول، 1409ق.35.قصص الأنبیـاء، تحقیق: غلامرضا عرفانیـان یزدی، مشـهد: مرکز پژوهش های اسلامـی، چاپ اول، 1409ق.36. رضوانی، علی اصغر: سلفی گری و پاسخ بـه شبهات، قم: انتشارات مسجد جمکران، چاپ اول، 1384ش.37. رفاعی، محمد نسیب: التوصل الی التوسل، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.38. زرقانی مالکی، ابوعبدالله محمد بن عبدالباقی: شرح المواهب، بیروت: دارالمعرفه، 1414ق.39. سبحانی، جعفر: التوسّل مفهومـه و أقسامـه و حکمـه فی الشریعة الإسلامـیة الغرّاء، قم: مرکز الأبحاث العقائدیة، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.40. آیین وهابیت، قم: دفتر نشر اسلامـی، چاپ هشتم، 1376ش.41. فی ظل اصول الاسلام، قم: موسسه امام صادق (ع)، چاپ دوم، 1414ق.42. سبکی، تقی الدین علی بن عبدالکافی بن علی: شفاء السقام فی زیـارة خیرالانام، المعجم العقائدی.43. شفاء السقام فی زیـارة خیرالانام، نرم افزار الشاملة نسخه3.24.44. سمـهودی، فخرالدین علی بن احمد: وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفی، بیروت: دار احیـاء التراث العربی، چاپ سوم، 1401ق.45. سیوطی، جلال الدین عبدالرحمان: الدر المنثور، بیروت: دارالفکر، 1414ق.46. شرح سنن ابن ماجه، نرم افزار الشامله.47. صالحی شامـی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دار الکتب العلمـیة، چاپ اول، 1414ق.48. صدوق، محمد بن علی: معانی الأخبار، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامـی، چاپ اول، 1403ق.49. من لا یحضره الفقیـه، تحقیق: علی اکبر غفاری، قم: دفتر تبلیغات اسلامـی، چاپ دوم، 1413ق.50. صفار، محمد بن حسن: بصائر الدرجات، قم: مکتبة آیة الله مرعشی ، چاپ دوم، 1404ق. 51. صفوری، عبدالرحمن بن عبدالسلام: نزهة المجالس و منتخب النفائس، تحقیق: عبدالرحیم ماردینی، بیروت: دار المحبة، 2001م. 52. ضیـاءآبادی، سید محمد: توسل از دیدگاه عقل، قرآن و حدیث، تهران: بنیـاد بعثت، چاپ پنجم، 1384ش.53. طبرانی لحمـی، ابوالقاسم سلیمان بن احمد بن ایوب: الدعاء، نرم افزار الشاملة نسخه 3.24.54.المعجم الصغیر، تحقیق: محمد شکور، بیروت: دار المکتب الاسلامـی، چاپ اول، 1405ق.55. المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید سلفی، موصل: مکتبة العلوم و الحکم، چاپ دوم، 1404ق.56. طبرسی، فضل بن حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی (طبع قدیم)، تهران: اسلامـیه، چاپ سوم، 1390ق.57. طریحی، فخرالدین بن محمد: مجمع البحرین، تحقیق: احمد حسینی اشکوری، تهران: نشر مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.58. عسکری، سید مرتضی: توسل بـه پیـامبر خدا و تبرک بـه آثار ایشان، ترجمـه: محمدجواد کرمـی، تهران: مجمع علمـی اسلامـی، چاپ اول، 1378 ش.59. معالم المدرستین، بیروت: مؤسسه النعمان للطبع و النشر و التوزیع، بی تا.60. عیـاشی، محمد بن مسعود: تفسیر العیـاشی، تحقیق: هاشم رسولی محلاتی، تهران: المطبعة العلمـیة، چاپ اول، 1380ق.61. فتنی هندی، محمدطاهر بن علی: تذکرة الموضوعات، نرم افزار الشاملة 3.24.62. قندوزی، سلیمان بن ابراهیم: ینابیع المودة لذوی القربی، تحقیق: سید علی جمال اشرف حسینی، قم: دارالاسوه، 1416ق.63. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تحقیق: علی اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران: دار الکتب الاسلامـیة، چاپ چهارم، 1407ق.64. مبارک فوری، ابوالعلا محمد عبدالرحمن بن عبدالرحیم: تحفة الاحوذی بشرح جامع الترمذی، بیروت: دار الکتب العلمـیة، بی تا.65. متقی هندی، علاء الدین علی، کنزالعمال، بیروت: مؤسسة الرسول، چاپ پنجم، 1405ق.66. مجلسی، محمدباقر: بحارالانوار، بیروت: دار احیـاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.67. محدثی، جواد: تبرک و توسل، نرم افزار الشاملة 3.24.68. نسائی، ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب، سنن نسائی، تحقیق: عبدالغفار سلیمان بنداری و سیدروی حسن، بیروت:دار الکتب العلمـیه، چاپ اول، 1411ق.69. نیشابوری، ابوالحسین مسلم بن حجاج: صحیح مسلم، بیروت:دار الفکر، 1421ق.70. هیثمـی، نورالدین علی بن ابی بکر، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، بیروت: دارالفکر، 1414ق. 71. ورام ابن ابی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، قم: مکتبة الفقیـه، چاپ اول، 1410ق

منبع : مجله سراج منير، شماره 10،




[توسل درون سیره پیـامبر اکرم (صلی الله علیـه و آله) - مقالات ... خط تشکیل دولت در اسلام براساس وحی است طاغوت ستیزی محور سیره ائمه ع است]

نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Wed, 08 Aug 2018 17:55:00 +0000



تمامی مطالب این سایت به صورت اتوماتیک توسط موتورهای جستجو و یا جستجو مستقیم بازدیدکنندگان جمع آوری شده است
هیچ مطلبی توسط این سایت مورد تایید نیست.
در صورت وجود مطلب غیرمجاز، جهت حذف به ایمیل زیر پیام ارسال نمایید
i.video.ir@gmail.com